Skip to main content

گربه توی مسجد

معرفی کتاب
مسلمانان برای نماز در مسجد جمع شده‌اند که گربه‌ای را می‌بینند. آن‌ها قصد دارند گربه را از مسجد بیرون کنند که پیامبر اکرم (ص) مانع می‌شوند. گربه در مسجد، بچه‌هایش را به دنیا می‌آورد؛ ولی باز هم پیامبر اجازه نمی‌دهند او را بیرون کنند.

سر بی‌کلاه

معرفی کتاب
موضوع این داستان مهربانی و کمک به دیگران است. باد کلاه پسرک را برمی‌دارد. درخت کلاه را می‌گیرد و پرنده که در کلاه کوچک و قدیمی لانه دارد، کلاه پسرک را به عنوان لانه جدید انتخاب می‌کند. درخت کلاه قدیمی را به زمین می‌اندازد و پسرک آن را برمی‌دارد. حالا او هم کلاه دارد.

یکی بود، امّا یکی نبود

معرفی کتاب
طوطی می‌خواست قصه بگوید. او گفت: «یکی بود، یکی نبود.» آن‌که بود، رفت دنبال آن‌که نبود. همه جای خانه را گشت؛ حتی همه جای درخت را؛ ولی آن‌که نبود را پیدا نکرد. برای همین پیش طوطی برگشت و گفت: « همه جا را گشتم؛ ولی آن‌که نبود را پیدا نکردم. طوطی... .

فرانکلین به جشن خداحافظی می‌رود

معرفی کتاب
فرانکلین به جشن مهاجرت دعوت شده است؛ ولی چیزی درباره این جشن نمی‌داند و بسیار نگران است. بعد از مدرسه، فرانکلین مطالب بسیاری درباره این جشن یاد می‌گیرد؛ اما باز هم نگران است. نویسنده درصدد است تا روابط اجتماعی را به کودکان آموزش دهد.

فرانکلین یک مدال می‌خواهد

معرفی کتاب
فرانکلین در گروه کُر و باشگاه شطرنج کتابخانه مدرسه عضو است؛ اما امشب می‌خواهد در تیم پیشاهنگی جنگل هم عضو شود و هر چه زودتر مدال پیشاهنگی بگیرد. او قول و سرود و دست دادن پیشاهنگی را یاد می‌گیرد و متوجه می‌شود برای گرفتن مدال باید صبر کند.

فرانکلین و پرستار بچه

معرفی کتاب
پدر و مادر فرانکلین می‌خواهند به مهمانی بروند و قرار است مادر بزرگ برای مراقبت از فرانکلین و خواهرش به خانه آن‌ها بیاید؛ اما مادربزرگ سرما خورده و نمی‌تواند بیاید. مادر فرانکلین، خانم موش آبی را خبر می‌کند تا از بچه‌ها نگهداری کند. موش آبی کارهای جالبی انجام می‌دهد، طوری که فرانکلین به او علاقه‌مند می‌شود.

مثل من و تو

معرفی کتاب
موتور و پرنده دوست هستند و هر دو، دوست دارند کار دیگری را انجام دهند. موتور دوست دارد پرواز کند و پرنده دوست دارد بدود. آن‌ها بسیار تلاش می‌کنند؛ ولی هیچ کدام موفق نمی‌شوند. آن‌ها متوجه می‌شوند که هر کسی برای کاری ساخته شده است.

هزار تا شکر 2

معرفی کتاب
کتاب حاضر با روایتی داستانی، نعمت‌های خداوند را می‌شمارد و به کودکان می‌آموزد که شاکر هر یک از این نعمت‌ها باشند. بچه‌ها برای برگ‌های رنگارنگ پاییز، برای سبزی و زیبایی بهار و حتی برای آفرینش زنبور عسل، خدا را شکر می‌کنند.

هزار تا شکر 1

معرفی کتاب
این کتاب حاوی پنج داستان کوتاه با موضوع شکرگزاری و قدرشناسی از خداوند است. در هر یک از داستان‌ها، با انتخاب مسائل اجتماعی، کودکان ترغیب می‌شوند که به خاطر داشته‌هایشان، مانند، کمک به دیگران، قدرت زندگی کردن، شنیدن آواز پرندگان و... خداوند را ستایش کنند.

دندان‌های پدر بزرگ

معرفی کتاب
روزی پدربزرگ و نوه‌اش «امیرعلی» به گردش می‌روند. در راه دندان‌های مصنوعی پدربزرگ گم می‌شود. امیرعلی همه جا را می‌گردد و دندان‌هایی را پیدا می‌کند که متعلق به شیر
پیر است. او دوباره و دوباره می‌گردد و هر بار دندان‌های حیوانات دیگر را پیدا می‌کند؛ ولی بالاخره دندان‎های پدربزرگ هم پیدا می‌شود.