Skip to main content

سه مسافر عجیب

معرفی کتاب
در این کتاب، سه داستان زندگی پیامبر اکرم (ص)، به هم پیوند خورده است. داستان‌ها از زبان حیواناتی روایت می‌شود که در آن ماجراها حضور دارند. موریانه داستان مخفی شدن پیامبر در شعب «ابی‌طالب» و خورده شدن عهدنامه را بازگو می‌کند. عنکبوت داستان تنیدن تار بر دهانه غار را روایت می‌کند و شتر داستان اسکان پیامبر در مدینه را می‌گوید.

پیامبر و ماه

معرفی کتاب
این داستان درباره دو نیم شدن «ماه» است که به دست پیامبر و اذن خداوند انجام می‌شود و راویِ داستان، ماه است. آن شب برخلاف همیشه، پیامبر با مردم زیادی به کوه می‎آید. مردم از او معجزه‎ای می‎خواهند تا ایمان بیاورند و ماه دلش می‎خواهد کاری برای پیامبر انجام دهد. کافران به پیامبر می‌گویند که دستور دهد تا ماه به دو نیم شود؛ اما این امکان ندارد. مگر می‌شود ماه دو نیم شود؟! صدایی در گوش ماه می‌پیچد: «ای ماه زیبا! قرار است تو معجزه «محمد» باشی. تو انتخاب شده‌ای که دو نیم شوی! تو به فرمان خدای بزرگ، دو نیم خواهی شد.» پیامبر دستش را بلند می‌کند و معجزه رخ می‌دهد.

پیامبر و ابر

معرفی کتاب
«ابر» در آسمان مشغول بازی با دوستانش است که چشمش به «محمد» می‌افتد. محمد کودکی زیباست، آنقدر که ابر، از تماشای او سیر نمی‌شود. محمد با عمویش به سفر آمده است. عموی محمد سعی می‌کند با دستش جلوی تابش خورشید را بگیرد تا او اذیت نشود. ابر خودش را بالای سر محمد می‌رساند و طوری می‌ایستد که سایه‌اش روی او بیفتد. در ادامه داستان، ابر متوجه می‌شود که این کودک در آینده پیامبر خدا می‌شود و مردم را به یکتاپرستی دعوت می‌کند. ابر تصمیم می‌گیرد همیشه نزد محمد بماند و بالای سرش حرکت کند.

دست از سرم بردارید!

معرفی کتاب
این داستان، قصه مادربزرگی است که ظاهراً بی‌حوصله است و دوست دارد تنها باشد و ژاکت ببافد؛ اما هر جا می‌رود، شلوغ است. او بالاخره یک جای ساکت پیدا می‌کند، ولی وقتی کارش تمام می‌شود، خیلی زود احساس تنهایی می‌کند و نزد نوه‌هایش باز می‌گردد و به هر کدام ژاکتشان را می‌دهد. مادربزرگ متوجه می‌شود که تنهایی همیشه خوب نیست و گاهی بهتر است از حضور خانواده و دوستانش لذت ببرد و خوش بگذراند.

اجازه هست وقتتان را بگیرم

معرفی کتاب
موضوع این کتاب درباره خداجویی و جشن تکلیف است. قهرمان داستان که دختر کوچولویی است، به سن تکلیف رسیده و دوست دارد در جشن تکلیفش خدا هم شرکت کند. دخترک با مادرش برای خرید چادرنماز به بازار می‌رود. او پول‌های قُلکش را با خودش می‌برد و می‎خواهد برای خدا هدیه بخرد که وقتی به جشن می‌آید به او بدهد؛ اما دختر نمی‎داند که خدا مانند مهمان‌های دیگر به جشن نمی‎آید. پس او چطور هدیه‌اش را به خدا بدهد؟

قصه‌های گوگولی برای بچه‌های گوگولی: 50 داستان خردسالانه

معرفی کتاب
این کتاب دارای پنجاه داستان کوتاه است. داستان‌ها از زبان حیوانات هستند و اتفاقاتی را که برایشان می‌افتد روایت می‌کنند. قسمت بیشتری از هر صفحۀ کتاب سفید است و تصاویر در گوشه‌هایی از آن قرار گرفته‌اند. بعضی از عناوین داستان‌ها عبارتند از: عنکبوت سوتی، شلوار بزغاله، طوطی و دیو، درخت باسواد، سوسک حمام، دماغ خنک، کِرم‌ها، من و فیلم.

همه ما شگفت‌انگیزیم!

معرفی کتاب
داستان این کتاب درباره پسربچه‌ای است که ظاهرش با دیگران متفاوت است. مردم این تفاوت را به تمسخر می‌گیرند و او را تحقیر می‌کنند. این کار آنقدر پسرک را ناراحت می‌کند که مجبور می‌شود در عالم خیال خود به جایی سفر کند که همه ظاهری مانند خودش دارند. پیام نویسنده یادآوری این موضوع است که تفاوت‌ها را بپذیریم و نگاهی مهربان داشته باشیم. با این نگاه درمی‌یابیم که هر کسی منحصربه‌فرد و شگفت‌انگیز است.

سفر جادویی

معرفی کتاب
کتاب حاضر دربردارنده داستانی تصویری است و درباره دختربچه‌ای است که حوصله‌اش سر رفته است؛ چون همه اعضای خانواده مشغول کارهای خودشان هستند. دختر بچه مداد شمعی قرمزی پیدا می‌کند و با آن یک در می‌کشد. در جادویی است و به دنیایی ناشناخته و هیجان‌انگیز باز می‌شود.

روز پنجم

معرفی کتاب
کتاب حاضر از مجموعه کتاب‌های «داستان‌های جادویی» است. این داستان‌ها یک حرف دارند و آن این است که لحظه‌های جادویی زندگی را پیدا کنیم و آن‌ها را دوست داشته باشیم. چهار روز است که پیرمردی دختر کوچولو را از مدرسه تا خانه تعقیب می‌کند. دخترک نمی‌داند که چرا او این کار را می‌کند. می‌خواهد او را بدزدد یا بابابزرگی است که دلش نوه می‌خواهد و از او خوشش آمده است. روز پنجم دخترک تصمیم می‌گیرد از پیرمرد بپرسد که چرا او را تعقیب می‌کند. فکر می‌کنید پیرمرد چه می‌گوید؟

The Indian Parrot

معرفی کتاب
نویسنده در این کتاب، داستان "طوطی هند" برگرفته از مثنوی معنوی، اثر جلال‌الدین محمد بلخی را به زبان انگلیسی برای زبان‌آموزان بیان کرده است. داستان در ۴۰ صفحه به کمک تصویر و نقاشی روایت شده است. گفت‌وگوی میان طوطی و بازرگان و نیز بازرگان و همسر و فرزندانش در کادرهای روبه‌روی عکس آنان آمده است.