Skip to main content

مراقب سلامت توانمند

معرفی کتاب
مراقبان سلامت در مدارس، مسئولیت‌های گسترده‌ای را همچون پایش کلی انجام امور بهداشتی، آموزش بهداشت، ‌ بهسازی محیط و خدمات بهداشتی را در مدارس کشور عهده‌دار می‌باشند. در این کتاب کوشیده شده است تا جایگاه و اهمیت فعالیت‌های مراقبان سلامت در مدارس معرفی شود. کتاب دارای عناوین اهمیت مراقبت سلامت در ایران، وظایف مراقب سلامت در مدرسه، وظایف کمیته بهداشت مدرسه، بیماری‌های شایع در مدارس و... است.

شعرهای خوب برای بچه‌های خوب

معرفی کتاب
کودکان در جلد دوم از این مجموعه اشعاری درباره شب یلدا، تابستان، جشن تکلیف، ورزش، حضرت علی اصغرع، قرآن و ... به زبان محاوره می خوانند.

کودکان خردسال با آسیب بینایی: (راهنمای عملی برای والدین، معلمان و متخصصان)

معرفی کتاب
زمان تولد تا پنج سالگی، بهترین سال‌ها برای درمان‌کردن مشکل احتمالی بینایی در کودکان است. این کتاب در تلاش است تا والدین، مربیان، معلمان و متخصصان بتوانند عملکرد بهتری در تشخیص و معالجة آسیب‌های چشمی کودکان داشته باشند. کتاب پیش‌رو ده فصل دارد که نام برخی از آن‌ها عبارت‌اند از: آسیب بینایی و رشد دوران خردسالی؛ فعالیت‌های دیداری براینوزادان از بدو تولد تا شش هفتگی؛ فعالیت‌های دیداری برای کودکان 12 تا 18 ماهگی؛ فعالیت‌های دیداری برای کودکان 18 تا 24 ماهگی.

آموزش دانش‌آموزان با آسیب بینایی

معرفی کتاب
این کتاب در تلاش است تا به معلمان راهکارهای عملی ارائه دهد تا بتوانند به دانش‌آموزانی که بینایی آن‌ها دچار ضعف است به خوبی آموزش دهند.
کتاب پیش‌رو می‌تواند منبعی برای معلمان باشد تا به کودکان دارای آسیب‌های بینایی آموزش دهند. این اثر هفده فصل دارد که نام برخی از آن‌ها عبارت‌اند از: محیط یادگیری؛ مدیریت پشتیبانی؛ هنر و طراحی؛ فناوری اطلاعات و ارتباطات؛ سواد؛ موسیقی؛ تربیت بدنی.

اژدها کوچولو مسواک بزن!

معرفی کتاب
اژدها کوچولو هیچ‌وقت مسواک نمی‌زد و از مسواک‌زدن می‌ترسید. هر چقدرهم که دوستش به او اصرار می‌کرد فایده‌ای نداشت. به جای مسواک‌زدن فقط ناراحت می‌شد و قهر می‌کرد. دوست اژدها کوچولو یک مسابقه ترتیب داد تا هرکس زودتر مسواک بزند برنده می‌شود و اجازه دارد تا یک هفته قصه‌های قبل از خواب را انتخاب کند. اژدها کوچولو که هیجان‌زده شده بود فراموش کرد که از مسواک می‌ترسد و با سرعت شروع کرد به مسواک‌زدن. بعد از مسواک، زمانی که دید که دندان‌هایش تمیز شده‌اند و می‌درخشند خیلی خوشحال شد و از مسواک‌زدن خوشش آمد.
این داستان قصد دارد کودکان را به مسواک‌زدن، خوشبو و زیباکردن دهان و دندان و مراقب از سلامت دندان‌ها تشویق کند.

پسر شکمو و هیولای پاستیلی!

معرفی کتاب
چاقی و اضافه‌وزن مشکلی شایع بین کودکان و بسیاری از بزرگسالان است. این داستان دربارة پسری چاق به نام «رانی» است. او عاشق آبنبات است و هرقدر هم آبنبات می‌خورد سیر نمی‌شود. رانی یک شب خواب می‌بیند که پاستیل خرسی‌اش زنده و بسیار بزرگ و چاق شده است و دارد کل شهر را می‌خورد. رانی، پاستیل خرسی‌اش را متقاعد کرد که نباید بیش از حد غذا و آبنبات بخورد؛ بلکه باید ورزش کند تا سالم بماند. رانی بعد از دیدن آن خواب متوجه شد که خود او هم اضافه وزن دارد و باید آبنبات کمتری بخورد تا سالم بماند. رانی تصمیم گرفت با دوستانش به ورزش و تمرین برود تا وزن متعادلی داشته باشد.

از این‌ها نمی‌خورم!

معرفی کتاب
«لویی» یک فیل قهرمان است که در این کتاب با دنیای جدیدی از غذاهای سالم آشنا می‌شود، غذاهایی که هر وقت جلویش می‌گذاشتند، غُر می‌زده و می‌گفته که «من این‌ها را نمی‌خورم». اما حالا می‌داند که سبزیجات بهترین دوست‌های یک قهرمان هستند، مثلا هویج برای تقویت بینایی‌اش لازم است و بروکلی کمکش می‌کند که قلبش سالم بماند و نخودفرنگی استخوان‌هایش را سالم نگه می‌دارند و... .

من این‌ طوری‌ام

معرفی کتاب
این کتاب مصور با بیانی کودکانه و تأثیرگذار ویروس کرونا را که زندگی و جهان پیرامون ما را به‌شدت تحت‌تأثیر قرار داده است، معرفی کرده و آن را به‌صورت آموزشی و داستانی، توضیح داده است تا به دور از تصورات بی‌اساس و بی‌موردِ ترسناک و حساسیت‌زا آن را بپذیریم و زندگیمان را با وجود چنین ویروس پُرمخاطره‌ای در سلامتی و آرامش به‌ روش‌های تازه‌ای ادامه دهیم.

لاکی حواستو جمع کن!

معرفی کتاب
در این داستان با موضوع مراقبت از سلامت شخصی، «لاکی» به‌سمت خانه پسرعمویش حرکت می‌کند، هوا گرم است و لاکی مجبور است هرازگاهی سرش را در آب فرو کند تا خنک شود. مدتی می‌گذرد و لاکی سایه‌ای را روی سرش احساس می‌کند، او عقابی را می‌بیند که درحال پرواز است. لاکی ترسیده است و... . شایان ذکر است کتاب با تصاویر نقاشی‌شده برای رنگ‌آمیزی کودکان همراه است.

سنجابک خیلی گرسنه

معرفی کتاب
سنجاب که خیلی گرسنه بود، به هیچ‌چیز جز غذا فکر نمی‌کرد. بالای تپه درخت گردویی بود. سنجاب تند دوید تا به آن برسد؛ اما چون خیلی عجله داشت، گودال جلوی پایش را ندید و در آن افتاد. اول کلی دادوبیداد کرد و کمک خواست؛ اما کسی صدای او را نشنید. بعد حسابی گریه کرد و فکر کرد شاید اشک‌هایش تبدیل به رودخانه شود و او را بیرون ببرد؛ اما این کار هم فایده‌ای نداشت. ناگهان فکری به ذهنش رسید.