شعر

این کتاب قصه‌ای کودکانه را به زبان شعر روایت می‌کند. در این قصه، مشاغل گوناگونی مانند آهنگری، خیاطی و نانوایی معرفی شده و کارکرد هر کدام مختصر توضیح داده می‌شود. شایان ذکر است که این کتاب شامل ۵ جورچین است.

آقا گرگه با هزار ترفند، وارد خانه بز زنگوله‌پا می‌شود و شنگول و منگول را می‌خورد؛ ولی حبه انگور پنهان می‌شود. وقتی بز زنگوله‌پا به خانه می‌آید، حبه انگور تمام ماجرا را برایش تعریف می‌کند. بز زنگوله‌پا برای جنگیدن با گرگ آماده می‌شود؛ اما گرگ هم بیکار نمی‌نشیند و دندان‌هایش را تیز می‎کند. شایان ذکر است که این داستان به شعر ارائه شده است.

«نمکی» کوچک‌ترین و هفتمین دخترِ پیرزن است. خانه آن‌ها هفت در دارد و هر شب یکی از دخترها، مسئول بستن درهاست. شبی که نوبت نمکی است، او یکی از درها را نمی‌بندد. به همین دلیل دیو وارد خانه می‌شود و نمکی را با خود می‌برد؛ ولی در خانه دیو اتفاقات دیگری رخ می‌دهد. این داستان به شعر روایت شده است.

حیوانات جنگل از ترس شیر، تصمیم می‌گیرند هر روز یکی از حیوانات را نزد او بفرستند تا از حمله‎های او در امان باشند. روزی قرعه به نام خرگوش می‌افتد. او فکری به ذهنش می‌رسد و با اجرای آن، همه از دست شیر خلاص می‌شوند. این داستان به زبان شعر روایت شده است.

نخودی بچه زن و شوهری است که هیچ وقت بچه نداشته‌اند. نخودی با بچه‌ها مشغول بازی می‌شود که دیو سر می‌رسد و با فریب آن‌ها را به خانه خودش می‌برد. دیو حسابی از بچه‌ها پذیرایی می‌کند تا هر چه زودتر چاق شوند و او بتواند آن‌ها را بخورد؛ اما نخودی با زیرکی نقشه‎ای می‌کشد و بچه‌ها را نجات می‌دهد.

در این کتاب، قصه خاله سوسکه با زبان شعر روایت می‌شود. خاله سوسکه خواستگارهای بسیاری دارد؛ ولی به هیچ‌ کدام جواب مثبت نمی‌دهد تا اینکه آقا موشه به خواستگاری او می‌رود و خاله سوسکه، قبول می‌کند. نکته داستان یادآوری ادب است.

در شبی بارانی، مادربزرگ در خانه‌اش تنها نشسته که پشت سر هم برایش مهمان می‌آید. ابتدا گاو و سپس الاغ و سگ و گربه و... به خانه مادربزرگ پناه می‌آورند. صبح روز بعد، آن‌ها، همگی از مادربزرگ می‌خواهند که اجازه دهد آنجا بمانند. این داستان به زبان شعر بازنویسی شده است.

این مجموعۀ شعر کودکانه، با کلمات ساده و آهنگ موزون، مفاهیم و اتفاقات روزمره را بیان می‌کند. همین سادگی کلمات باعث می‌شود شعرها خیلی زود به خاطر سپرده شوند و یادگیری آسان‌تر صورت گیرد.

کره‌اسب کوچولو می‌خواهد یک هم‌بازی پیدا کند تا هم حوصله‌اش سر نرود و هم در مزرعه، یک دوست خوب داشته باشد. به نظر شما در بین خروس، غاز، کلاغ و سگ کوچولوی خال‌خالی کدامشان دوست دارد با کره‌اسب قصّه دوست شود؟

خرگوش باهوش قصّه از باغ بیرون می‌رود تا در دشت و صحرا بگردد و دوست‌های جدیدی پیدا کند. اما او نمی‌داند که تمام حیوانات صحرا دوستش نیستند و باید خیلی بیشتر حواسش را جمع کند.