Skip to main content

خانم قدقدا

معرفی کتاب
خانم قدقدا خیلی دلش می‌خواست جوجه‌های قشنگ و طلایی رنگی داشته باشد؛ اما هر کجا تخم می‌گذاشت یکی آن‌ها را بر می‌داشت و می‌خورد. یک روز تصمیم گرفت بفهمد کی تخم‌هایش را بر می‌دارد تا با نوکش او را ادب کند.
کتاب عروسکی خانم قدقدا با استفاده از قصه و شعر داستان مرغی است که اوّل تخم‌مرغ‌هایش و بعد جوجه‌هایش یکی یکی گم می‌شدند. در آخر قصه خانم قدقدا با کمک آقا خروسه و خاله پیرزن دزد جوجه‌ها را پیدا می‌کند.

شیرخان و شلغم‌پخته

معرفی کتاب
این کتاب سه داستان طنز دارد و ماجراهای این داستان‌ها در جنگل رخ می‌دهد؛ جنگلی که مقررات خودش را دارد، قوی‌ترها قانون آن را تنظیم می‌کنند و البته خودشان هم نظارتش را به‌عهده می‌گیرند! در داستان «شیرخان و شلغم پخته»، یک روز صبح که شیرخان بیدار شد، شکم‌درد بدی داشت، دل‌پیچه‌ای که تا به حال تجربه نکرده بود. اطرافیان شیر، هرکدام نظری داشتند و درمانی را پیشنهاد کردند؛ اما وقتی هیچ‌کدام فایده‌ای نداشت، به دستور شیر به دنبال گور‌کن، طبیب مخصوص شیرخان، فرستادند و... .

کاربرگ فارسی ششم ابتدایی

معرفی کتاب
در کتاب پیش رو به "کاربرگ" یا همان طرح درس عملیاتی معلم اشاره شده است. این برگه‌ها در اختیار دانش‌آموزان قرار می‌گیرد تا با استفاده از آن میزان توانمندی دانش‌آموزان در سطوح مختلف یادگیری ارزشیابی شود. این طرح درس‌ها کمک می‌کند تا نقاط ضعف دانش‌آموزان شناسایی شده و برای رفع آن به وسیله آموزگار برنامه‌ریزی شود. سوالات کاربرگ‌ها متنوع بوده و شامل چندگزینه‌ای‌ها، درست و نادرست، جای خالی و جور‌کردنی و... است. کاربرد این طرح درس‌ها قبل از تدریس و بعد از تدریس است. کتاب حاضر 20 کاربرگ و حاوی درس‌های مربوط به فارسی پایه ششم است. در پایان هر درس نیز فرم ارزشیابی معلم موجود می‌باشد.

دایره کوچک خط‌خطی: داستانی درباره احساس‌های رنگارنگ

معرفی کتاب
تجربه کردن احساس‌های مختلف چیز خوبی است. اما وقتی به‌هم می‌ریزند، فهمیدن اینکه دقیقاً چه حسی داری سخت است و این می‌تواند تو را کلافه یا گیج کند. این کتاب با استفاده از رنگ‌ها و در قالب داستانی متفاوت، کودکان را با احساس‌های گوناگون آشنا می‌کند و به آن‌ها کمک می‌کند با آگاهی از حسی که دارند، کنترل و مدیریت آن را به دست بگیرند. داستان با دایره کوچک آشفته‌ای آغاز می‌شود که همه احساس‌هایش درهم گره خورده، کودک با شخصیت‌های کتاب همراه می‌شود و به دایره کمک می‌کند تا مشکلش حل شود.

بابا برفی در شب یلدا

معرفی کتاب
قرار بود بچه‌ها، شب یلدا، در مدرسه نمایش اجرا کنند. بعضی از بچه‌ها لباس میوه‌ای می‌پوشیدند. اما پسرک قصه‌ی ما نقشی در نمایش نداشت. او دوست داشت نقش بابابرفی را بازی کند ولی خانم نمایش‌ گفت بابابرفی توی نمایش نیست. تا این‌که .... این کتاب به کودکان نوسوادی که درس‌های 11 تا 13 کتاب فارسی اول دبستان را تمام کرده‌اند و می‌خواهند مهارت بیشتری در خواندن کلمه‌های تازه و جمله‌های طولانی‌تر به‌دست بیاورند، کمک می‌کند.

سفینه فسقلوس

معرفی کتاب
فسقلوس سفینه‌ی کوچکی بود که توی آسمان زندگی‌ می‌کرد. دو تا کرم دوقلوی بازیگوش توی دلش داشت. یک روز آفتابی دو تا قل به فسقلوس گفتند امروز روز مسابقه‌‌ است و از او خواستند تندتر از باد برود. هوا داشت تاریک می‌شد... این کتاب به کودکان نوسوادی که درس‌های 11 تا 13 کتاب فارسی اول دبستان را تمام کرده‌اند و می‌خواهند مهارت بیشتری در خواندن کلمه‌های تازه و جمله‌های طولانی‌تر به‌دست بیاورند، کمک می‌کند.

آفرین به خودمان!

معرفی کتاب
مامان سنجاب سه تا دختر داشت و سه تا پسر. وقتی شب می‌شد مامان سنجاب باید شش جور شام می‌پخت، چون هر کدام از بچه‌هایش یک جور غذا را دوست داشتند. اما مامان سنجاب خیلی خسته می‌شد... این کتاب برای کودکان نوسوادی که درس های 11 تا 13 کتاب فارسی اول دبستان را تمام کرده‌اند و می‌خواهند مهارت بیشتری در خواندن کلمه‌های تازه و جمله‌های طولانی‌تر به‌دست بیاورند، نوشته شده است.

ابر فیلی

معرفی کتاب
«داسی» دایناسوره، می‌خواست برای خاله‌اش یک نقاشی زیبا بکشد. او از پشت پنجره اتاقش، در آسمان ابر سفیدی دید که شبیه بزغاله بود و تصمیم گرفت همان را بکشد؛ اما با مداد سفید، روی کاغذ سفید که ابر مشخص نمی‌شد. او از مادرش سوال کرد و فهمید که اول باید آسمان آبی را بکشد؛ اما حالا دیگر یادش نمی‌آمد ابر چه شکلی بود و... .

پارچ شیشه‌ای

معرفی کتاب
«داسی» دایناسوره با مرغابی چوبی‌اش بازی می‌کرد که مرغابی تشنه شد. داسی که خودش هم تشنه بود، رفت تا آب بیاورد. او پارچ را پر از آب کرد و با اینکه پارچ خیلی سنگین بود، دوتا لیوان هم برداشت و به طرف اتاقش رفت؛ اما یک دفعه پارچ از دستش افتاد و شکست! مادر به داسی گفت تکان نخورد تا تمام خرده‌شیشه‌ها را جمع کند؛ اما داسی که حوصله‌اش سر رفته بود... .

دلفینک

معرفی کتاب
دلفین کوچولویی بود به نام دلفینک که تازگی‌ها به دنیا آمده بود. دلیفنک هر روز همراه مادرش به این طرف و آن طرف دریا می‌رفت تا چیزهای تازه یاد بگیرد. دلفینک یک دوست جدید هم پیدا کرد، اسب آبی‌. امّا یک روز‌...