Skip to main content

داعشی و عاشقی

معرفی کتاب
دختری عرب به نام «زینا» و پسری اروپایی به نام «جوزف» که هردو داعشی هستند، برای عملیاتی انتحاری به مسیر پیاده‌روی اربعین آورده می‌شوند. آن‌ها طبق آموزه‌های دینی داعش، یاد گرفته‌اند که خشن و تندخو باشند و با هیچ‌کس مدارا نکنند و محبتی نشان ندهند. آن‌ها معتقدند برای گسترش عقاید خود، می‌توانند به هرکار ناجوانمردانه‌ای دست بزنند؛ اما در مسیر پیاده‌روی چیزهایی می‌بینند که برخلاف عقایدشان است و... .

بوستان بچه‌ها

معرفی کتاب
در این کتاب از مجموعه‌ «فرهنگ وقف» با تصاویر رنگی، داستانی درباره موضوع «وقف» می‌خوانید. در این داستان، باغبانی به‌نام «یونس»، باغی بسیار بزرگ در کنار شهر دارد. کم‌کم قیمت زمین‌های کنار شهر بالا می‌رود و همسایه‌های یونس شروع به فروش باغ‌های خود می‌کنند، اما یونس که باغش را دوست دارد آن را نمی‌فروشد، تااینکه... .

پل پنجمی‌ها

معرفی کتاب
این کتاب یکی از مجموعه کتاب‌های «فرهنگ وقف» است که در داستان این کتاب به موضوع «وقف»، پرداخته می‌شود. داستان را «آقامجید» (شخصیت اصلی) در قالبِ گفتن خاطره بیان می‌کند. حدود چهل سال پیش که آقامجید در کلاس پنجم درس می‌خواند، مجبور بود از روستای گل‌دره به روستای چشمه‌سار برود. بین دو روستا یک رودخانه بزرگ قرار داشت که اهالی دو روستا به‌وسیله یک پل چوپی قدیمی از روی آن رفت‌وآمد می‌کردند. یک روز صبح... .

جوجه‌های جورواجور

معرفی کتاب
در این کتاب از مجموعه‌ «فرهنگ وقف» با تصاویر رنگی، داستانی درباره جشن میلاد امام رضا (ع) و مفهوم وقف می‌خوانید. «زهرا» و «زهره» پس از برگزاری جشن میلاد امام رضا (ع) در مسجد می‌مانند تا به خانم‌هایی که مشغول شستشو و رفت‌وروب هستند، کمک کنند. آن‌ها مشغول کار می‌شوند، اما جمله‌ای که روی همه وسایل مسجد نوشته شده، توجه‌شان را جلب می‌کند: «وقف مسجد امام جواد (ع)...» آن‌ها می‌خواهند بدانند که معنای وقف چیست و چرا آن را روی همه اسباب و وسایل مسجد نوشته‌اند.

خانه شکلاتی

معرفی کتاب
این کتاب یکی از مجموعه کتاب‌های «فرهنگ وقف» است که به روایت داستانی در موضوع «وقف» می‌پردازد. داستان درباره یک مرد جوان است که در یک محله قدیمی ساکن شده است. ابتدا بچه‌ها در مورد شغل او حدس‌هایی می‌زنند و حتی فکر می‌کنند طلافروش و دلال است؛ چون همیشه شیک‌وپیک لباس می‌پوشد و ماشین‌اش خیلی تمیز است؛ تا این‌که بالاخره او را می‌شناسند، دکتر «نسیمی»، استاد رباتیک. روزی دکتر نسیمی در محله، خانه‌ای بزرگ و کلنگی را می‌خرد و خراب می‌کند تا کاری انجام دهد. کاری که همه بچه‌های محله را متعجب و شاد می‌کند... .

قصه‌های مادربزرگ

معرفی کتاب
کتاب حاضر مجموعه‌ داستان‌های کوتاهی است که نویسنده در دوران کودکی و نوجوانی‌اش از مادربزرگ‌ها شنیده است. او این قصه‌ها را جمع‌آوری کرده؛ چراکه معتقد است داستان‌هایی که سینه به سینه منتقل می‌شود، گوشه‌ای از فرهنگ این سرزمین است. داستان اول درباره پیرمرد فقیر و پسرش است. آن‌ها زمین کوچکی داشتند که با آن روزگار می‌گذراندند. روزی وقتی سرِ زمین بودند، پرنده‌ نیمه‌جانی پیدا کردند و... .

خانم‌جان این‌جوری

معرفی کتاب
داستان این کتاب درباره پیرزنی است به نام «خانم‌جان». او در ویلای بزرگش تنها زندگی می‌کند. بچه‌هایش به او سر نمی‌زنند و حالی از پیرزن نمی‌گیرند. کتاب حاوی چندین داستان مرتبط است؛ داستان خانم‌جان در تنهایی و ماجراهای او با تنهایی! در داستان اول خانم‌جان تصمیم می‌گیرد ماشین پسرش، «بیژی» را آتش بزند. در داستان دوم... .

لولوی نخورنخوره

معرفی کتاب
این کتاب جلد چهارم از مجموعه پنج‌جلدی «داستان‌های خبیث»، برای کودکان نوشته و تصویرگری شده است.‌ نویسنده هرکدام از این مجموعه کتاب‌ها یکی از نویسندگان ایرانی کتاب کودکان است. در داستان این کتاب، «لولوچه» از زندگی‌اش می‌گوید؛ از زمانی که متولد می‌شود تا بیرون رفتن و آدمچه‌ها را ترساندن، دزدی کردن و... .

تنور دوستی

معرفی کتاب
کتاب حاضر داستانی دربارۀ حجاب و تأثیر آن بر زندگی است. نویسنده می‌کوشد مخاطب نوجوان را با مزایای حجاب آشنا کند و از این امر را یکی از نعمت‌‌هایی می‌داند که باید شکر آن را به جا آورد. او در ابتدا برای جا انداختن این مسئله، مقایسه‌‌ای بین زندگی زنان مسلمان در ایران با فرانسه انجام می‌‌دهد و به سیاست‌‌های دولت‌‌های اروپایی برای جلوگیری از گسترش فرهنگ حجاب اشاره می‌‌کند.

غولی بالای ابرها

معرفی کتاب
«گوش‌قهوه‌ای» بچه‌زرافه‌ای بود که مادرش هرشب برایش قصه‌ تعریف می‌کرد. شبی بچه‌زرافه بیدار مانده بود. مادرش می‌خواست برایش قصه‌ لوبیای سحرآمیز را تعریف کند؛ اما گوش‌قهوه‌ای فکر می‌کرد این قصه خیلی بچه‌گانه است. او باور نمی‌کرد که کسی بالای ابرها زندگی کند. وقتی مادر به خواب رفت، گوش‌قهوه‌ای به راه افتاد و بالای بلندترین تپه دشت ایستاد و گردنش را تا‌جایی‌که می‌توانست بالا کشید و... .