نهنگ گرسنه
معرفی کتاب
این کتاب از مجموعه «پرنده و سنجاب» است که به صورت کمیک استریپ نوشته شده است. پرنده و سنجاب در قطب جنوب با پنگوئنی دوست میشوند که نامش «ساکاری» است. ساکاری فکر میکند پرنده برگزیده است و آمده است تا آنها را از دست نهنگ بزرگ نجات دهد؛ اما نهنگ گرسنه است و میخواهد پرنده را یک لقمه چپ کند. حالا سنجاب باید دست به کار شود و نقشهای برای فرار بکشد و اگر کمی شانس بیاورند، ممکن است جان سالم به در ببرند؛ اما آیا آنها میتوانند فرار کنند؟
بزن به جاده
معرفی کتاب
کتاب حاضر از مجموعه «پرنده و سنجاب» است و در قالب کمیک استریپ نوشته شده است. در این داستان، سنجاب تمام ذخیره غذایی خود را از دست میدهد و با پیشنهاد پرنده تصمیم میگیرد همراه او به جنوب سفر کند؛ اما گربه گرسنه در هر گوشه و کناری کمین میکند و دلش میخواهد آنها را یک لقمه چپ کند! او یک مزاحم به تمام معناست.
قصه ضربالمثل 4
معرفی کتاب
«کوتاه و موجز بودن ضربالمثل و در عین حال رسا بودن معنا و مفهوم آن موجبات دلنشینی و دلپذیری را فراهم کرده و سهل و آسان بودن کلمات، آن را ملکه ذهن مخاطب میسازد.» کتاب حاضر برخی از ضربالمثلها را به زبانی ساده و روان بازآفرینی کرده است تا مناسب درک و دریافت کودکان و نوجوانان باشد. «ایراد بنیاسرائیلی»، «معامله دیده و ندیده»، «ظلم حاکم باعث ویرانی مُلکش میشود» و « استخوان لای زخم»، نام برخی از این ضربالمثلهاست.
بئاتریس سروته میشود
معرفی کتاب
«بئاتریس» وقتی سر و ته میشود، بهتر فکر میکند. او روی شاخه درختها از زانو آویزان میشود، روی دستهایش میایستد و... . برای بئاتریس سر و ته بودن همیشه جواب میدهد. وقتی با دوستش «لنی» تصمیم میگیرند که روز اول کلاس سوم، مثل هم، لباس «نینجایی» بپوشند، قطعاً سر و ته بودهاند؛ اما روز اول مدرسه، بئاتریس لنی را با لباس نو و یک دوست جدید میبیند. بدتر از آن، انگار لنی همهچیز را درباره عملیات فوق سّری که نقشهاش را کشیدهاند، فراموش کرده است. آیا بئاتریس میتواند مأموریت را انجام دهد و دوستیشان را درست کند؟
خرس کتاب
معرفی کتاب
این داستان درباره خرسی به نام «آتو» است که در کتاب زندگی میکند و دوستان زیادی دارد. آتو دلش نمیخواهد تنها باشد و گاهی از کتاب بیرون میآید و ماجراجویی میکند؛ اما در دنیای بیرون از کتاب، آتو احساس کوچک بودن میکند. او مشغول جست و خیز در شهر است تا شاید بتواند جای جدیدی برای زندگی پیدا کند؛ ولی هر جا میرود، حس خانه خودش را ندارد.
با پرندهها
معرفی کتاب
موضوع این کتاب مهاجرت است، افرادی که از جنگ و ویرانی فرار میکنند. دو دختر که جنگ، پدرشان را گرفته است، با مادرشان راهی مرز میشوند تا به کشور دیگری فرار کنند. کنار دیوار مرز، نگهبانی آنان را میبیند، آنها با سرعت میدوند... و با پولی که به مردی غریبه میدهند، موفق میشوند سوار کشتی شوند. آنها روزها روی دریا هستند تا اینکه چشمشان به خشکی میافتد؛ اما هنوز به مقصد نرسیدهاند.
با آیدا تا همیشه
معرفی کتاب
این داستان درباره یک خرس قطبی به نام، «گاس» است. او در پارک بزرگی، وسط شهر زندگی میکند و دوستی به نام «آیدا» دارد. آنها همیشه با هم هستند و خوش میگذرانند تا اینکه گاس میفهمد، آیدا مریض است و به زودی میمیرد. دو دوست سعی میکنند با این موضوع کنار بیایند. آنها با هم پچپچ میکنند، با هم میخندند، با هم گریه میکنند و... . وقتی آیدا میمیرد، گاس متوجه میشود که آیدا با خاطراتی که از او دارد، همیشه در کنار اوست. گاس هیچوقت آیدا را فراموش نمیکند.
سردترین روز در باغوحش
معرفی کتاب
در سردترین روز سال، درباغ وحش، صدای وحشتناکی به گوش میرسد و دستگاه گرمایشی از کار میافتد. همه حیوانات از سرما در حال یخ زدن هستند؛ البته به غیر از خرس قطبی. آقای «پیکلز»، مدیر باغ وحش، از کارمندانش میخواهد که برای تعطیلات آخر هفته، حیوانات را به خانه خود ببرند و آنها را گرم نگه دارند. این کتاب داستان اتفاقاتی است که در این تعطیلات رخ میدهد.
شلوغترین روز در باغوحش
معرفی کتاب
آقای «راجا» سالهاست که در باغ وحش، مسئول نگهداری از کرگدن است و حالا احساس میکند که احتیاج به تغییر دارد؛ البته نه برای همیشه. به همین دلیل، نزد مدیر باغ وحش، آقای «پیکلز»، میرود و از او میخواهد که برای چند روز جایش را عوض کند. با این پیشنهاد، فکر بکری به ذهن آقای پیکلز میرسد. او از همه کارکنان میخواهد که حیوانهایشان را با هم عوض کنند. همه خیلی هیجانزدهاند؛ اما وقتی خرس قطبی با سرعت پنجاه کیلومتر در ساعت به طرف خیابان اصلی میدود، مسئولان باغ وحش حسابی میترسند!
یک دوست باحال یخی
معرفی کتاب
«الیوت» پسر مودبی است، به همین دلیل وقتی پدرش پیشنهاد میکند به آکواریوم بروند، قبول میکند با اینکه فکر میکند آنجا شلوغ و پر از سر و صداست. در آکواریوم هیچچیز توجه الیوت را به خود جلب نمیکند تا اینکه چشمش به پنگوئنها میافتد. چقدر آنها مرتب هستند، انگار لباس رسمی پوشیدهاند! الیوت کوچکترین پنگوئن را در کولهپشتیاش میگذارد و آن را به خانه میبرد؛ اما پدرش فکر میکند او یک عروسک پنگوئن خریده است. وقتی پدر الیوت متوجه پنگوئن واقعی بشود، چه عکسالعملی نشان میدهد؟