این کتاب را لیس نزنید!
معرفی کتاب
این کتاب درباره میکروبهاست. میکروبها آنقدر کوچک هستند که مقدار بسیار زیادی از آنها میتوانند روی یک نقطه جمع شوند. آنها همهجا هستند. در روده انسان، در جورابهایش، زیرِ زمین، روی زانوی فیل، بالای کوه و حتی در ظرف صبحانه! در ادامه، میکروب کوچولو به سفر میرود اول از همه به دندانها سفر میکند و تصاویر کتاب، دندان را از فاصله خیلیخیلی نزدیک نشان میدهند. سفر بعدی میکروب، به لباس و بعد به پوست انسان است.
زندگی حضرت معصومهعلیهاالسلام
معرفی کتاب
حضرت «معصومه» (ع)، خواهر امام «رضا» (ع) است. هنگامیکه او شش سال داشت، امام موسی کاظم(ع) به دستور هارون دستگیر شد. بعد از شهادت امام کاظم، برادرش امام رضا (ع)مراقبت از او را بر عهده گرفت. حضرت معصومه(ع) دانش فراوانی داشت و به همه سؤالات دینی زنان در مدینه پاسخ میگفت. بعد از اینکه امام رضا(ع) به دستور مأمون به خراسان برده شد، حضرت معصومه(ع) به همراه تعدادی از اعضای خانواده و یاران آن حضرت، برای دیدن برادر راهی ایران شد...
زیارت حضرت معصومهعلیهاالسلام
معرفی کتاب
قهرمان داستان همراه پدرش برای زیارت حرم حضرت معصومه(ع) به شهر «قم» میروند. گنبد طلای حرم، مانند خورشید میدرخشد و گلدستههای فیروزهایاش مثل چشمه برق میزند! از خیلی از کشورهای جهان، مردم برای زیارت حضرت معصومه(ع) به این شهر میآیند.در این کتاب مولف کوشیده آداب زیارت حرم حضرت معصومه را به زبانی ساده، برای خواننده کودک توضیح دهد.
دنیا از آن بالا
معرفی کتاب
آن روز برای «برنیس» روز غمانگیز و بدی بود. به همه بچهها یک تکه کیک رسید که رویش یک گل بود؛ اما کیک برنیس چیزی رویش نبود! به همه بچهها نوشیدنی خوشمزه و خنک رسید؛ اما نوشیدنی او نه خوشمزه بود نه خنک! ... . حالا برنیس حسابی عصبانی و بداخلاق بود. برای همین وقتی دید قرار است به بچهها بادکنک بدهند، نخ همه بادکنکها را گرفت و گفت: «همه اینها مالِ من است!»؛ ولی بادکنکها زیاد بودند و برنیس را به آسمان بردند. برنیس از آن بالا همهچیز را جور دیگری دید و... .
قلعه درختی
معرفی کتاب
خانه جدید «راسل» از خانه قبلیشان خیلی بهتر است، یک درخت افرای تنومند دارد که شاخههای خیلی بزرگی دارد. راسل از پدرش میخواهد که با هم خانه درختی بسازند؛ اما پدر از ساختوساز و حتی از خانه درختی سردرنمیآورد. بالاخره بعد از هزار بار اندازهگیری و رفتن به ابزارفروشی، خانه درختی آرامآرام برپا میشود. خانه درختی راسل، ایوان و نورگیر و سُرسُره فرار ندارد؛ اما به نظر او بینظیر است. از حیاطِ پشتیِ سه خانه آنطرفتر، سروصداهایی میآید؛ انگار آنجا هم در حال ساخت خانه درختی هستند... .
دور دنیا در یک روز
معرفی کتاب
نویسنده در این کتاب، زندگی هفت کودک را از سراسر دنیا دنبال میکند. آنها کارهای روزانهشان را انجام میدهند، صبحانه میخورند، لباس میپوشند، به مدرسه میروند، درس میخوانند، به خانه برمیگردند و... . نویسنده به دنبال خانوادههایی بوده است که از چند نسل قبل در آن کشور زندگی میکنند. آنها از بیشتر آداب و رسوم مخصوص سرزمینشان پیروی میکنند؛ اما معنیاش این نیست که میلیونها آدمی که در یک کشور زندگی میکنند، تجربهها و ذائقههای یکسانی دارند. این هفت کودک از هند، ژاپن، اوگاندا، ایتالیا، پرو، روسیه و ایران هستند.
حرفهای رنگی
معرفی کتاب
نویسنده در این کتاب با بهرهگیری از تصاویر به همپیوسته که اتصال آنها داستانی را روایت میکند، به کودکان میآموزد که گاهی در محیطهای خانوادگی برای ایجاد شادی و برقراری رابطه صحیح و انتقال احساس به یکدیگر، نیازی به صحبت کردن نیست. همچنین یادآوری میکند که گاهی میتوان بدون استفاده از کلمات با یکدیگر حرف زد.
تک شاخ سفارشی
معرفی کتاب
«لوسی» یک تکشاخ سفارش میدهد و با خودش فکر میکند که اسمش را «جرقه» بگذارد. لوسی فکر میکند رنگ تکشاخ حتماً آبی است و یال و دُمش صورتی! وقتی از راه برسد لوسی دور گردنش حلقه گل میاندازد و حتی میتواند او را با خودش به کلاس ببرد. سرانجام تکشاخ میرسد؛ اما او اصلاً آن چیزی نیست که لوسی فکر کرده بود... . لوسی پشیمان شده است و میخواهد تکشاخ را پس بدهد. آیا واقعاً این کار را میکند؟ چطور میتواند؟
سبیل!
معرفی کتاب
پادشاه «دانکن» عاشق خودش است. او در تمام طول روز خودش را در آینه نگاه میکند و از همه میخواهد از زیبایی و جذابیتش حرف بزنند و تحسینش کنند؛ اما مردم شهر که از این وضعیت خیلی ناراحت هستند، تصمیم میگیرند دست به کار شوند و خواستههایشان را به گوش پادشاه برسانند و او را از خواب خرگوشی بیدار کنند؛ ولی فردای آن روز پادشاه به جای اینکه برنامهای برای آبادانی شهر تحویل دهد، تصویر بسیار بزرگی از خودش را به دیوار قصرش میزند که روی آن نوشته است: «من فوقالعادهام».