راز دعبل
معرفی کتاب
آخرینباری که «دِعبِلبن علی خُزاعی» در برابر امام رضا(ع) ایستاد و یکی از شعرهایش را برای او خواند، امام یکی از لباسهایشان را به او هدیه داد و فرمود: «به برکت این لباس از خطر محفوظ خواهی بود». حالا او با کاروان بزرگی از مرو به مدینه بازمیگردد. در میان راه، کاروان توقف میکند تا همگی کمی استراحت کنند. دعبل در افکارش غوطهور است که هیاهوی کاروانیان را میشنود، راهزنان حمله کردهاند! دعبل خستهتر و پیرتر از آن است که فرار کند. ناگهان یکی از راهزنان... .
زبان برای رنجاندن نیست
معرفی کتاب
کتاب در صدد است به کودکان بیاموزد که قبل از صحبت کردن بیندیشند و سپس انتخاب کنند که چه بگویند و چگونه بگویند.بچهها با شیوههایی ساده و مثبت میآموزند که چگونه به سخنان ناخوشایند دیگران پاسخ دهند و قدرت کلمه «ببخشید» را درک کنند. در انتهای کتاب فعالیتها و سرفصلهای گفتوگو با کودک در خانه، مدرسه و مهدکودک پیشنهاد شده است. با ۳۲ حرف میتوان هزاران کلمه ساخت و حرفهای مهمی زد، مثل: «دوستت دارم» یا حرفهای ناراحتکننده، مثل «تو خیلی خنگی» یا حرفهای محبتآمیز، مثل ... .
شیلنگ آب فشفشو (صرفهجویی در مصرف آب)
معرفی کتاب
عمه«زمزم» با دو برادرزادهاش، «آبتین» و «شبنم» گروه «آببان» را تشکیل دادهاند و با مصرف بیهوده آب مبارزه میکنند. عمه زمزم دستگاه عجیبی اختراع کرده است که هروقت کسی آب را هدر دهد، به صدا درمیآید. صبح روز جمعه، درحالیکه بچهها سر صبحانهشان با عمه جر و بحث میکنند، صدای دستگاه بلند میشود. آنها چکمههایشان را میپوشند و زیر چتر جادویی جمع میشوند. یک، دو، سه و نزد مردی میروند که گلفروش است و سعی میکند با فشار آب آشغالها را جارو کند! عمه زمزم و بچهها اول به او تذکر میدهند؛ ولی وقتی میبینند فایدهای ندارد، خودشان دست بهکار میشوند... .
شهر نجارها
معرفی کتاب
«چوبان» تنها در جنگل زندگی میکرد و خودش را مالک همه درختان میدانست. او بدون هیچ سرپناهی، شبهای گرمِ تابستان و سردِ زمستان را در میان درختان جنگل به صبح میرساند. لباس او از برگهای درخت و غذایش میوه بود. او تنها انسانی بود که تا آن زمان پا به جنگل گذاشته بود. چوبان خوشحال و آرام بود تا اینکه روزی صدایی شنید، صدای زنی که خودش را «چوبینه» معرفی کرد. آندو خانهای میخواستند.چوبان خانهای چوبی ساخت؛ بعد تختی، بعد میزی با دو صندلی؛ اما آنها چیزهای دیگری هم لازم داشتند....
سوفی نابغه
معرفی کتاب
«سوفی» با بقیه بچهها فرق دارد. او یک نابغه است! در دو سالگی الفبای روسی را حفظ کرد و در چهارسالگی اجزای تُستر شکسته را بیرون کشید و یک رادیو ساخت. در هفت سالگی...؛ اما پدر و مادر او دوست دارند دخترشان معمولی باشد و با دوستانش به گردش و استخر برود! چند نفر از همکلاسیهای سوفی با پدر و مادرشان مشکل دارند و سوفی باهوش هم به آنها کمک میکند هم پول درمیآورد؛ اما اگر پدر و مادرش از این موضوع باخبر شوند، چه میکنند؟
صداهای همآهنگ، حیوانهای رنگارنگ
معرفی کتاب
در کتاب حاضر، کودک با روش آموزش تلفیقی و غیرمستقیم، آوای شنیداری ۲۴ حرف الفبا (صامتها) را از طریق دیدن اَشکال، تلفظ کلمات و درنهایت، دقت و تأکید بر آوای آغاز کلمه میآموزد. شایان ذکر است که کودک در این مراحل به شکل نوشتاری حروف نیاز ندارد و نباید هم به آنها توجه کند. با این روش، کودک به هیچعنوان خواندن و نوشتن اصطلاحی را تجربه نمیکند و مقدمات خواندن و نوشتن را که همان آشنایی با صامتها و مصوتهاست، میآموزد. همچنین از طریق دانستههایش که نام اشکال است، متوجه تلفظ صحیح آواها (که پیشنیاز اصلی خواندن و نوشتن است) میشود.
به تابلوها دقت کن، به نظم شهر کمک کن
معرفی کتاب
در فضاهای شهری، خطرات زیادی کودکان را تهدید میکند که برخی از آنها ناشی از نبود آگاهی به قوانین، نمادها و مکانهای شهری است. از سوی دیگر، کودکان نیز در شهر و خیابان رفتوآمد میکنند و شناخت قوانین از دوران کودکی به آنها کمک میکند تا شهروندانی آگاهتر و سالمتر باشند. از ویژگیهای کتاب حاضر میتوان به این موارد اشاره کرد: معرفی و آموزش بیست تابلو که آشنایی با آنها در سلامت آمد و شد عابران موثر است؛ آشنایی کودک با شکل و کاربرد تابلوها، همراه با آموزش تصمیم و رفتار مناسب؛ آشنایی با برخی عناوین و فضاهای شهری مثل عابر پیاده، وسیله نقلیه، میدان، پارکینگ و... .
لطفا سیرک به کتابخانه نبرید!
معرفی کتاب
قهرمان داستان به کتابخانه میرود. روی پوستری که در کتابخانه چسبانده شده است، نوشته: "میتوانی هر کاری که دلت خواست توی کتابخانه بکنی." برای همین او تصمیم میگیرد یک سیرک در کتابخانه راه بیندازد...کتابدار به او میگوید زیاد سروصدا نکند!و او به کتابدار میگوید نگران نباشد او همه قوانین کتابخانه را میداند؛ ولی...
شای و پرنده کوچک
معرفی کتاب
«شایِ» زرافه عاشق پرندههاست، پرندههایی به رنگ جواهر، پرندههایی که سریعتر از باد پرواز میکنند و...؛ اما شای تا به حال صدای یک پرنده واقعی را نشنیده است! روزی یک پرنده کوچک واقعی میآید و آواز خیلی قشنگی میخواند. شای میخواهد با پرنده حرف بزند؛ اما میترسد زبانش بگیرد یا صورتش از خجالت سرخ شود! ناگهان پرنده پر میکشد و میرود و... . شای به دنبال پرنده راه میافتد و به جایی میرود که موجودات جالبی زندگی میکنند. شای هرگز فکر نکرده بود که دنیا اینقدر بزرگ باشد و... .
تکپسرک غارنشین مدرن
معرفی کتاب
«تِک» پسر غارنشینی است که از صبح تا شب از غارش بیرون نمیآید؛ حتی وقتی دوستانش به غار او میآیند، از جایش تکان نمیخورد. تِک در غارش میماند و از تلفن و تبلت و دستگاه بازیاش دل نمیکَند. بیرون غار همهچیز در حال تغییر و تحول است؛ اما تِک هیچکدام از اینها را نمیبیند. او حتی اسم دایناسورهایش را هم یاد نگرفته است. او... . سرانجام آتشفشان دهکده، «پوپای گنده»، فکر بکری به سرش میزند و... بوووم، همهچیز منفجر میشود. حالا چه اتفاقی میافتد؟ چه سرنوشتی در انتظار تِک است؟