Skip to main content

نمره‌های بد باد

معرفی کتاب
این کتاب جلد ششم از مجموعه «کتاب خبر» است و اخبار مختلفی را شامل می‎شود، مانند اخبار علمی، اخبار مدرسه، نیازمندی‌ها، حوادث و... . در بخش اخبار علمی، دانشمندان می‏گویند فیل‌ها برای خوردن نوشابه و آب‌میوه، نی لازم ندارند و در اخبار مدرسه آمده است که در امتحانات آخرِ سال، تمام نمره‌های باد، بد شده است. او فقط در ورزش نمره عالی گرفته است!

بوقلمون حاضر جواب

معرفی کتاب
در دنیا خبرهای زیادی وجود دارد. این کتاب جلد هفتم از مجموعه «کتاب خبر» است. نیازمندی‌ها، حوادث، اخبار مدرسه، گمشده‌ها و اخبار علمی ازجمله بخش‌های مختلف این کتاب است. در قسمت گمشده‌ها اعلام شده است که بادکنکی گمشده، هرکس او را دید به مادرش، بالون خبر بدهد و او را از نگرانی دربیاورد و در اخبار برنده‌ها آمده است که در مسابقه حاضرجوابی، بوقلمونی موفق شده است با یک «قور قد قاد قول» جواب چند نفر را یک‌جا بدهد!

ملکه سیاه‌پوش

معرفی کتاب
«بیلی» همراه خانواده‌اش به محله جدیدی در خیابان باغ‌های ویکتوریا اسباب‌کشی کرده‌اند. «ملکه سیاه‌پوش» نام زنی است که در همسایگی آن‌ها زندگی می‌کند، زنی که سرتاپا سیاه می‌‏پوشد و چهره‌‏اش از زیر کلاه پهنِ مشکی‌اش نمایان نیست؛ اما ماجرا از آنجا آغاز می‌شود که ملکه سیاه‌پوش، با بیلی دوست می‌شود و از او می‌خواهد تا وقتی در سفر است، مراقب خانه‌اش باشد؛ خانه عجیب‌وغریبی که روی میز و درودیوارش پر از صفحات شطرنج است!

جوجه‌تیغی عزیز! خوش آمدی

معرفی کتاب
خورشید تازه بیرون آمده بود. اردک‌های بنفش، «آلبرت» و «هکتور»، می‎خواستند روی شاخه خودشان بنشینند و از سکوت و آرامش جنگل لذت ببرند؛ اما وقتی در را باز کردند، جوجه‌تیغی کوچولویی را دیدند که جلوی خانه نشسته بود! اردک‌ها نمی‌دانستند که این کوچولو از کجا آمده و خانه‌اش کجاست. آن‌ها اجازه دادند که او وارد خانه شود و همان‌جا بخوابد؛ اما تصمیم گرفتند درباره‌اش پرس‌وجو کنند.

هر روز یک ابر تازه

معرفی کتاب
«هکتور» و «آلبرت» دعوت‌نامه‌ای از «فیونا»، اردک سبز، دریافت کرده‎اند. فیونا از آن‎ها خواسته که شام مهمانش باشند. وقتی آلبرت به خانه فیونا می‌رود، او را غمگین می‌بیند! فیونا برای آلبرت توضیح می‌دهد که با وجود سرگرمی‎های زیاد، احساس خوبی ندارد. او می‏‌تواند سازهای مختلفی را بنوازد، او کتاب‎های زیادی خوانده و نقاشی‎های بسیاری کشیده است. او می‌‏تواند غذاهای متنوعی درست کند و...؛ اما باز هم غمگین است! آلبرت از خانه بیرون می‌رود و... .

ماجراجویی

معرفی کتاب
صبح خیلی زود، اردک‌های بنفش، «هکتور» و «آلبرت»، پرده را کشیدند تا بیرون را تماشا کنند؛ ولی انگار همه‌چیز عوض شده بود! آن‌ها بیرون رفتند؛ اما چیزی دیده نمی‌شد؛ حتی آخر شاخه درختی که روی آن خانه داشتند! هکتور و آلبرت چندتا ساندویچ درست کردند و راه افتادند. همه‌چیز در سفیدی خاصی فرو رفته بود، طوری که یکدیگر را هم نمی‌دیدند! آن‌ها با شجاعت پیش رفتند تا اینکه... .

سفرِ خوبی داشته باشی!

معرفی کتاب
فصل زمستان همه‌جا خیس و سرد است و مُدام باد می‎وزد. برای همین، «فیونا»، اردک سبز، تصمیم می‌گیرد به سرزمین گرمی سفر کند. اردک‌های بنفش، «آلبرت» و «هکتور» هم خیلی دوست دارند به جای گرمی بروند؛ اما کلی کار هست که باید انجام بدهند. آیا آن‎ها می‌توانند به موقع برای این سفر آماده شوند؟

افسانه‌ غول دست‌کج و چهار افسانه دیگر

معرفی کتاب
این کتاب حاوی پنج داستان است که افسانه‌های قدیمی را به یاد می‌‏آورد. اولین افسانه، «دختر شبدر»، داستان تخم شبدری است که در باغچه‌ای قد می‏‌کشد. او بزرگ شده و تبدیل به درخت می‏‌شود. دختر ِشبدر برای بزرگ شدن تمام آبِ چاله وسط باغچه را می‏‌خورد و وقتی می‏‌خواهد از آنجا برود، چاله از او می‏‌خواهد آب‌هایی را که خورده است، پس بدهد. شبدر قبول می‏‌کند که برود و آب پیدا کند و بیاورد؛ اما... .

هم سخت و هم خطرناک

معرفی کتاب
«کیویاتکوفسکی» عاشق سردرآوردن از اسرار و معماهاست و خودش را هم‌ردیف «شرلوک‌هولمز» و «مایکل بلومکوئیست» می‌داند! در این داستان او با معمای بغرنجی روبه‌روست. چه‌کسی برای چندمین‌بار کابل برق گردونه آبی را زخمی می‌کند؟ چطور این خرابکار بدون دیده شدن هربار وارد عمل می‌شود؟ هیچ چاره‌ای نیست، آقای کوفسکی باید تا صبح کشیک بدهد و سرنخ‌های تازه‌‏ای به دست آورد.

عقاب دروازه

معرفی کتاب
«کیویاتکوفسکی» عاشق سردرآوردن از اسرار و معماهاست. او خودش را کارآگاه خصوصی درجه‌ یک می‏‌داند، هم‌ردیف «شرلوک‌هولمز» و «مایکل بلومکوئیست» و البته مجانی هم کار نمی‏‌کند. او هرکاری را می‌‏تواند انجام دهد به جز فوتبال! بااین‌حال وقتی «یانا»، تنها بازیکن دخترِ تیم، از او کمک می‏‌خواهد، دست به کار شده و دروازه‌بان تیم فوتبال می‌شود!