Skip to main content

شیر و یک سؤال موشی!

معرفی کتاب
موش‌کوچولو خیلی ریزه‌میزه بود، آن‌قدر که هیچ‌کس به او توجه نمی‎کرد! همه لگدش می‎کردند، رویش می‎نشستند و فراموشش کرده بودند؛ اما در عوض همه به آقای شیر احترام می‎گذاشتند؛ چون او نعره‌های بلند و ترسناکی داشت و قدرتمند و زورگو بود. موش‌کوچولو آرزو می‎کرد که فقط کمی شبیه او باشد. سرانجام به این نتیجه رسید که اگر بتواند نعره بزند، می‎تواند دوست پیدا کند و زندگی‎اش عالی می‎شود. موش‌کوچولو تصمیم گرفت نزد شیر برود و از او بخواهد که نعره زدن را یادش بدهد! اما این چطور ممکن است؟ و آیا از دست شیر، جان سالم به در می‎برد؟

چطور از شر گرگ خلاص شویم؟

معرفی کتاب
بالای کوه بلند، گله گوسفندی زندگی می‏‌کرد. همه‌چیز برای آن‌ها فراهم بود؛ اما گوسفندها همیشه با ترس زندگی می‌‏کردند؛ چراکه گرگی در آنجا زندگی می‎کرد که هروقت گرسنه می‎شد، یکی از گوسفندان را می‏‌گرفت و می‎خورد. گوسفندها غمگین بودند و نمی‎دانستند چه کار کنند. آن‌ها دور هم جمع شدند تا نقشه‌ای بکشند و از شّر گرگ خلاص شوند. هریک از آن‌ها طرح و ایده‌ای داشت که البته بعضی از آن‌ها امکان‌پذیر بود؛ ولی هیچ گوسفندی حاضر نبود همکاری کند و هنگامی‌که گوسفندان باهم درگیر شده بودند و زد و خورد می‎کردند، گرگ آمد و گوسفند دیگری را گرفت!

جزیره‌ بی‌تربیت‌ها 4

معرفی کتاب
جلد چهارم از مجموعه «جزیره بی‎تربیت‎ها»، مشتمل بر داستان‎های کوتاه فارسیِ طنز است، با عنوان‎های «دکتر قلابی»، «پرِ مرغ»، «پس بده» و «سرماخوردگی». این داستان‌ها حکایت خانواده سلطنتی بی‎تربیت‌هاست که سال‌هاست در کاخی که حالا به موزه تبدیل شده است، زندگی می‎کنند. این موزه محل بازدید مردم است و هرروز تعداد زیادی بازدید‎کننده دارد. این کاخ‎نشینان نه برای حکمرانی و سلطنت، بلکه برای کار و امرار معاش در آن زندگی می‏‌کنند! در این کاخ هرکدام از شاهزادگان وظایف و مسئولیت‎های خاصی دارند. برای مثال، پادشاه سرایدار و ملکه آشپز کاخ است!

ماهی رنگین‌کمان و یک اتفاق دیگر

معرفی کتاب
مدت‌ها پیش ماهی رنگین‌کمان تنهای تنها بود و به خاطر زیبایی و غرورش هیچ دوستی نداشت؛ اما از وقتی تصمیم گرفت پولک‌های نقره‌ای‌اش را میان دوستانش تقسیم کند، آن‌ها همیشه باهم بودند؛ باهم بازی می‎کردند، باهم غذا می‎خوردند و حتی با هم استراحت می‏‌کردند. آن روز وقتی ماهی‌های پولک نقره‌ای در حال بازی بودند، سر و کله ماهی کوچولوی راه‌راه پیدا شد و از آن‌ها خواست تا او را هم بازی دهند؛ اما ماهی‎ها گفتند نمی‎شود، چون او پولک نقره‎ای ندارد. ماهی رنگین‎کمان ناراحت بود و دلش نمی‎خواست ماهی راه‌راه غمگین باشد. ناگهان... .

چگونه می‌توان بال شکسته‌ای را درمان کرد؟

معرفی کتاب
پرنده کوچک محکم به شیشه‌های ساختمان کوبیده شد و به زمین افتاد؛ ولی هیچ‎کس متوجه او نشد؛ حتی نگاهش هم نکرد، به جز پسربچه مهربانی که با مادرش بود و می‎خواست سوار قطار شود. او پرنده را برداشت و به خانه برد. مادر و پدر بال پرنده را بستند، او را در جای گرم و نرمی گذاشتند و از او مراقبت کردند. با گذشت زمان، آرام‌آرام حال پرنده بهتر شد تا جایی که دوباره توانست پرواز کند.

جزیره‌ بی‌تربیت‌ها 3

معرفی کتاب
جلد سوم از مجموعه «بی‎تربیت‎ها»، دربردارنده شش داستان کوتاه طنز است، با عنوان‌های «خرید»، «فشار خون»، «نگه داشتن بچه» و... . داستان، ماجرای خانواده‎ای سلطنتی و بی‌تربیت است که سال‎هاست کاخ آن‌ها به موزه تبدیل شده است. پادشاه اکنون نقش سرایدار و ملکه نقش آشپز را دارند. «دروازه‌بان»، پسر دوازده‌ساله‌ خانواده و روای داستان، با خواهرش، «بابونه»، همراه بازدیدکنندگان، ماجراهایی را تجربه می‏‌کنند. در داستان اول، پادشاه بی‎تربیت‎ها، سه کیلو لواشک را یکجا خورده و بیمار شده است! در این میان، مردی کوتاه‌قد آیفون را به صدا درمی‎آورد. او دکتر است و... .

جزیره‌ بی‌تربیت‌ها

معرفی کتاب
کتاب حاضر جلد دوم از مجموعه «جزیره بی‎تربیت‎ها» و مشتمل بر نُه داستان کوتاه طنز است. «دروازه‌بان»، پسر دوازده‌ساله‎ای از خانواده سلطنتی بی‌تربیت‎هاست. کاخ سال‌هاست که به موزه تبدیل شده؛ اما سازمان موزه کشور به عموی دروازه‌بان اجازه داده است که هم سرایدار کاخ باشد و هم در آن پادشاهی کند. پدر و مادر، زن‌عمو و «بابونه»، خواهر دروازه‎بان، در کاخ زندگی می‌‏کنند. بابونه و دروازه‎بان هرروز در کاخ شاهد اتفاقات خنده‎دار و آموزنده هستند. در اولین ماجرا، دروازه‎بان تختخواب خود را خیس کرده است و مادرش می‌‏خواهد جلوی شب‌ادراری او را بگیرد. او پیشنهاد می‌‏دهد کتاب تاریخ جنگ جهانی دوم را بخوانند؛ اما... .

جزیره‌ بی‌تربیت‌ها ۱

معرفی کتاب
جلد نخست از مجموعه «جزیره بی‎تربیت‌ها»، مشتمل بر هفت داستان کوتاه است، با عنوان‌های «نابودی بر سر میز صبحانه»، «خروس»، «نوزده عروسی»، «کلاه خرگوشی» و... . در هریک از این داستان‌ها، ماجراهای زندگی خانوادگی و برخی از آداب معاشرت اجتماعی از زبان پسری دوازده‌ساله روایت می‎شود. «دروازه‌بان» و خواهر هفت‌ساله‎اش، «بابونه»، در کاخ بی‌تربیت‌ها متولد شده‎اند. حکومت بی‎تربیت‎ها صدسال پیش در جزیره از بین رفته است؛ اما سازمان موزه‌های کشور به عموی بچه‎ها اجازه داده است که هم سریدار کاخ باشد و هم در آن پادشاهی کند!

آقای با‌کلاه و آقای بی‌کلاه

معرفی کتاب
نویسنده کتاب، علاوه‌بر اینکه با داستان‌هایش کودکان را می‌خنداند، نکات آموزشی و اخلاقی‌ای را هم متذکر می‎شود. کتاب حاضر حاوی چندین داستان کوتاه طنز است. تماشا کردن تلویزیون، بیماری و مدرسه، آرزو، احترام و بچه تنبل، موضوع بعضی از این داستان‎هاست. داستان «آقای باکلاه و آقای بی‎کلاه، درباره دو مرد است. یکی، یک سر دارد و ۲۳ کلاه و یکی، ۲۳ کلاه دارد و یک سر! هنگامی‌که این دو یکدیگر را ملاقات می‌‏کنند، اتفاق عجیبی رخ می‏‌دهد. آقای باکلاه، تنهای کلاه آقای بی‎کلاه را می‌خرد!

واقعاً، جدّی جدّی!

معرفی کتاب
این داستان درباره بچه‌ای است که تمام دوران کودکی‌اش را پای قصه‌های پدربزرگ نشسته است؛ قصه ملوان پاچوبی که در اتاق زیرشیروانی خانه پدربزرگ زندگی می‎کند، قورباغه در حیاط و خفاش ملوان که از بند رخت آویزان است یا دوست ملوان که جادوگر پیری است و در پایان هر قصه‌ پدربزرگ می‌‏گوید: «واقعاً، جدی جدی!». حالاآن کودک بزرگ‌تر شده است؛ ولی پدربزرگ مثل سابق نیست. او نوه‌اش را به یاد نمی‎آورد؛ حتی آن همه قصه‌هایی را که برایش تعریف کرده است! شارلی تمام سعی خود را می‌‏کند تا پدربزرگ به یاد بیاورد و... .