Skip to main content

پنجره‌رو وا کنید یک چیزی پیدا کنید: غذاها

معرفی کتاب
در این کتاب، کودکان می‌توانند با غذاهایی مثل ماکارونی، آش رشته، کوفته و آبگوشت آشنا شوند. هر صفحه به شکلی طراحی شده است که با کنار زدن بخشی از آن، می‌توان غذای مورد نظر را دید. شعرهای کتاب ساده و بسیار موزون هستند و به فواید غذاها و مواد تشکیل‌دهندۀ آن‌ها اشاره دارند.

پنجره‌رو وا کنید یک چیزی پیدا کنید: حیوانات جنگل

معرفی کتاب
در این کتاب، کودکان با بعضی از حیوانات وحشی مثل روباه، فیل، شیر و گوزن آشنا می‌شوند. در هر شعر به خصوصیات ظاهری این حیوانات و غذایی که می‌خورند اشاره شده است. تصویر حیوان مورد نظر در هر صفحه، پشت صفحۀ کوچک دیگری پنهان شده است و کودک با کنار زدن آن می‌تواند تصویر را ببیند.

پیشی کوچولو دوست پیدا می‌کنه

معرفی کتاب
"پیشی کوچولو" عاشق بازی کردن است. او روزی بیرون می‌رود تا با دوستانش بازی کند. از پرنده می‌پرسد با من بازی می‌کنی؟ اما پرنده می‌خواهد لانه بسازد و وقت بازی کردن ندارد. سنجاب، خرگوش، اردک، قورباغه و پروانه نیز هر کدام مشغول کاری هستند. پیشی که دیگر ناامید شده است ناگهان صدایی می‌شنود: ناراحت نباش، بیا با هم بازی کنیم...

خرگوش کوچولو خیلی گرسنه است

معرفی کتاب
"خرگوش کوچولو" گرسنه است و باید غذا پیدا کند. سنجاب به او پیشنهاد می‌دهد تا با هم بلوط بخورند. اما غذای خرگوش بلوط نیست. پرنده از خرگوش می‌خواهد تا با هم دنبال کِرم بگردند. اما خرگوش کِرم دوست ندارد. جوجه اردک می‌گوید: بپر توی آب، اینجا کلی ماهی هست. ولی خرگوش کوچولو شنا کردن بلد نیست. تا اینکه ناگهان به یک باغچه پر از سبزیجات می‌رسد. این بهترین غذا برای خرگوش‌ها است.

جوجه اردکه می‌خواد بره شنا کنه

معرفی کتاب
"جوجه اردکه" امروز می‌خواهد یک کار هیجان‌انگیز انجام دهد. هرکس به او پیشنهادی می‌دهد: پیشی به او می‌گوید با کلاف کاموا بازی کنند، قورباغه می‌خواهد با او بالا و پایین بپرد و موش کور دوست دارد با اردک، چاله‌ای بکند. اما جوجه اردکه نمی‌تواند چنین کارهایی انجام دهد. باید چه کند؟ تصویر جوجه اردک در تمام صفحات به شکل عروسکی وجود دارد و کودک می‌تواند آن را فشار دهد تا صدایش را بشنود.

هاپو کوچولو دنبال مامانش می‌گرده

معرفی کتاب
در این کتاب، "هاپو کوچولو" مادرش را گم کرده است و در تمام صفحات به دنبال او است. هر کس را که در راه می‌بیند می‌پرسد: شما مادر مرا ندیده‌اید؟ اینطور که به نظر می‌رسد هیچکس از مادر او خبر ندارد. هاپو به خانه برمی‌گردد و مادرش را آن‌جا می‌بیند. تمام این مدت، مادر در خانه بود. تصویر هاپو کوچولو به شکل عروسکی برجسته، در همۀ صفحات به چشم می‌خورد.

کلاه پر‌سر‌و‌صدا

معرفی کتاب
"زی‌زی‌لی" یک زرافۀ کوچک بامزه است. اما وقتی شروع به خوردن برگ‌های درختان می‌کند دیگر نه چیزی می‌شنود نه چیزی می‌بیند. برای همین او هنوز نفهمیده است که یک لانۀ پرنده روی سرش است. یک لانه با دو تخم که جوجه‌هایش در حال بیرون آمدن هستند. حالا انگار کم‌کم گوش‌هایش دارد باز می‌شود و صدای جیک‌جیک جوجه‌ها را می‌شنود. اگر هر چه سریع‌تر شاخه‌ای دیگر پیدا نکند تا لانه را بر آن بگذارد، گوش‌هایش از صدای بلند جوجه‌ها از کار می‌افتند.

قرمز خال‌خالی

معرفی کتاب
"زی‌زی‌لی" یک زرافۀ کوچک است که خال‌های سیاهش را خیلی دوست دارد. اما امروز خال‌های دوست‌‌داشتنی‌اش قرمز شده‌اند. شاید زنبورها خال‌های او را نیش زده‌اند که اینطور شده است، شاید هم دوستانش، وقتی که زی‌زی‌لی خواب بوده، آن‌ها را رنگ کرده‌اند. این مشکل را فقط دکتر زرافه‌ها می‌تواند حل کند. باید پیش او برویم.

تخت‌خواب زی‌زی‌لی

معرفی کتاب
مادر "زی‌زی‌لی" برایش یک تخت‌خواب قشنگ آبی خریده است. زی‌زی‌لی از شوق تخت جدید خوابش نمی‌برد. وقتی می‌رود تا آن را امتحان کند متوجه یک مشکل بزرگ می‌شود؛ تخت برایش کوتاه است. یا او برای تخت بلند است. باید چاره‌ای بیندیشند. پدر زی‌زی‌لی فکری دارد...

توپ‌بازی زی‌زی‌لی

معرفی کتاب
"زی‌زی‌لی" همینطور که در علف‌ها قدم می‌زد چشمش به یک توپ قهوه‌ای و زرد افتاد. بچه فیل هم از آن طرف به زی‌زی‌لی پیوست تا با این توپ جدید بازی کنند. بچه فیل توپ را شوت کرد و زی‌زی‌لی با سرش به آن ضربه زد. ناگهان هر دو متوجه شدند زخمی شده اند. اما چرا؟ شاید آن چیز قهوه‌ای و قشنگ اصلا توپ نبوده است...