Skip to main content

پسر، موش کور، روباه و اسب

معرفی کتاب
این کتاب درباره دوستی پسربچه‌‌‌ای با موش کور، روباه و اسب است، سه حیوانی که هرکدام بصیرت‌‌های تازه برای پسرک به همراه دارند. آن‌ها درباره دوستی، مهرورزی، شجاعت و موفقیت به او درس‌هایی می‌آموزند. در ابتدای داستان، پسرک با موش کور دوست می‌شود. سپس با روباه مواجه می‌شوند که در بند است و موش کور او را آزاد می‌کند. در آخر اسب از راه می‌رسد و.... این داستانی هوشمندانه است که خواننده را به عشق ‌ورزیدن، ‌ دوستی و شجاعت دعوت می‌کند.

جناب گورکن و غافل‌گیری بزرگ

معرفی کتاب
آقای گورکن، سال‌هاست که در هتل «بوبلی» کار می‌کند. او مدیر مناسبت‌های خاص است؛ یعنی مهمانی‌ها و مراسم شادی را برگزار می‌کند. در این داستان، جناب گورکن و دستیارش، خانم «پیمز»، برای برگزار کردن جشن تولد «سیلویا» آماده می‌شوند. هتل بوبلی متعلق به مادربزرگ و پدربزرگ سیلویاست. آیا جشن تولد خوب برگزار می‌شود؟

جناب گورکن و میمون گم‌شده

معرفی کتاب
آقای گورکن، مدیر مناسبت‌ها در هتل «بوبلی» است و کارش برگزاری مهمانی‌ها و مراسم شادی است. در این داستان، او مثل همیشه مشغول رسیدگی به کارهای هتل است که ناگهان متوجه اتفاق عجیبی می‌شود. میمون بزرگی که از قدیم در جاده مخصوص هتل، بی‌حرکت می‌ایستاد، سرِ جایش نیست! جناب گورکن سعی می‌کند از موضوع سردربیاورد؛ اما آیا موفق می‌شود؟

فروپاشی

معرفی کتاب
«سورن» به تازگی متوجه شده که خواهرش، «اگلانتین»، افسون شده است و رویاهای شبانه عجیبی می‌بیند؛ اما پیش از آنکه سورن دست به کار شود، اگلانتین غیبش می زند و رویاها به کابوسی مرگبار در هنگام بیداری تبدیل می‌شوند و البته درخت گاهول کبیر در معرض خطر جدی قرار می گیرد. سورن باید شه‌پرِ شه‌بال‌ها را برای نجات خواهرش رهبری کند. به‌این‌ترتیب، نبرد بعدی، میان جغدهای گاهول و پاکزاد‌های شرور در دل قلمروی خطرناک منقارزار شروع می‌شود و... .

ستاره گرگ

معرفی کتاب
«تیزپا» توله‌گرگ خوشبختی است که با پدرومادرش و برادرهاوخواهرهایش در قلمروشان زندگی می‌کنند. او هرروز قد می‌کشد و قوی‌تر می‌شود و آرزویی ندارد جز اینکه یک روز بتواند مثل پدرش، گله‌ خودش را داشته باشد و آن‌ها را سیر کند؛ اما با حمله‌ گرگ‌های سفید، خانواده از هم می‌پاشد و توله‌ها گم می‌شوند. تیزپا از خانواده جدا و آواره شده است. دیگر نه گوزنی برای خوردن هست و نه آبی برای نوشیدن. او مار شکار می‌کند، علف می‌خورد و به سفرش ادامه می‌دهد تا سرانجام... .

خواب نارنجی روباه

معرفی کتاب
آیا مرگ ما را از عزیزانمان جدا می‌کند؟ ممکن است تصور ما از این پدیده این‌گونه باشد؛ اما در این کتاب می‌بینیم خاطرات، باعث می‌شوند حتی اگر کسی دیگر در میان ما نیست، یاد او تا ابد در ذهن ما جاودانه می‌ماند. روباه یک عمر خوش‌وخرم زندگی کرده است؛ اما دیگر احساس خستگی می‌‎کند. پس چشمانش را می‌‎بندد و برای همیشه به خوابی عمیق فرو می‌‎رود...

دنیای ما: علامت سؤال‌های من

معرفی کتاب
مجموعه «داستان‌های دنیای ما»، مجموعه‌ای کاربردی برای کودکان خردسال است. در هر جلد، «آرشیبالد» کوچک، قصه‌ای آموزنده از زندگی خودش تعریف می‌کند. او از لحظه‌ به‌دنیاآمدنش تا چیزهایی را که توی دنیا تجربه می‌کند، توضیح می‌دهد. در این داستان، آرشیبالد به پرستوهایی که از سمت دیگر کره زمین آمده‌اند نگاه می‌کند و با خود فکر می‌کند که اگر روزی بزرگ شود می‌تواند به دوردست‌ها سفر کند؟ ... .

نشان کتابداری

معرفی کتاب
پدرومادر «لنورا» خیلی ثروتمند بودند؛ اما لنورا با وجود همه چیزهایی که داشت، ناراحت بود. وقتی پدر ومادرش به سفر می‌رفتند، او را به پرستار حواس‌پرتش می‌سپردند. در یکی از روزهایی که لنورا حسابی حوصله‌اش سر رفته بود، از کتابخانه اسرارآمیزی سردرآورد. کتابخانه‌ای که تا به حال هر کتابی نوشته شده و هر علمی که به دست آمده بود، در آن وجود داشت. در کتابخانه لنورا متوجه خطر بسیار بزرگی شد که انسان‌ها را تهدید می‌کرد و... .

تونل استخوان

معرفی کتاب
دوقلوها، «کودی» و «اوتیس» و دخترعمه‌شان، «ری» هرجا می‌روند، کارآگاه‌بازیشان گُل می‌کند! سفر به جزیره کالاور، سفر به جنگل‌های آمازون و روبه‌رو شدن با قاچاقچی‌های خطرناک و این‌بار سفر به پاریس! داییِ برادرهای دوقلو، از آن‌ها دعوت کرده است به منزل او بروند و یک هفته آنجا بمانند. او برای «اسکاتلندیارد» کار می‌کند و در منزل زیبایی نزدیک موزه «لوور» سکونت دارد. او کارآگاه است!

لالانی، دختر دریاهای دور

معرفی کتاب
«لالانیِ» دوازده‌ساله، دخترِ ماجراجو و کنجکاو، در جزیره‎ زیبایی زندگی می‌کند که حالا دچار خشکسالی شده است. لالانی، تمام تلاشش را می‎‌کند تا از جزیره و هم‎چنین مادرش مراقبت کند تا او نیز به سرنوشت پدرش دچار نشود. گیاهانی که قبلاً برای درمان بیماران استفاده می‌‎شد، نایاب شده‌‎اند. لالانی می‎‌داند که پشت کوه‌‎ها و دریای اطراف جزیره، رازی وجود دارد. او می‌‎داند که خوشبختی در آن‎‌سوی این کوه‌‎ها انتظارش را می‎‌کشد؛ اما هرکه به سمت این کوه‌‎ها رفته، دیگر بازنگشته است. لالانی... .