Skip to main content

هوای گربه‌ها را داشته باشید!

معرفی کتاب
زن‌وشوهر دیروقت به خانه برگشتند. زن می‌دانست که پسرشان در اتاقش و در کنار پرستارش به آرامی خوابیده است؛ ولی برای اطمینان بیشتر تصمیم گرفت به اتاق سر بزند. او درِ اتاق را باز کرد و چون نمی‌خواست آن‌ها را بیدار کند، کمی جلو رفت و آباژور را روشن کرد؛ اما با صحنه وحشتناکی روبه‌رو شد! پسر کوچکش و پرستار او، هیچ‌کدام در تخت‌هایشان نبودند! به جای آن‌ها دو گربه سیاه و پشمالو خوابیده بودند!

گوستاو گورکی در سیاره‌ آبی

معرفی کتاب
خبرنگار فضایی، «ایگرگ 3» که زمینی‌ها می‌توانند او را گوستاوگورکی صدا کنند، در راه سفر به زمین است. او باید آنجا روی زمینی‌ها تحقیق کند. همکار اعصاب‌خردکنش، «ایگرگ 9» هم با او در سفینه فضایی‌اش است. او هرگز هنگام خطر، کنار گوستاو نیست و در زمین، خطر همیشه در کمین است!

الیور و جزیرک‌های شناور

معرفی کتاب
«الیور» فقط دَه سالش بود؛ اما دَه سال پُربار و هیجان‌انگیز؛ چون پدرومادرش، هر دو، کاشف بودند. وقتی الیور به دنیا آمد، فقط یک کوله‌پشتی حمل کودک و یک کالسکه شاسی‌بلند برایش خریدند. الیور هرگز به مدرسه نرفته بود. او هیچ‌وقت اتاق‌خواب مستقل نداشت و همیشه روی تختخواب تاشو خوابیده بود؛ اما سرانجام روزی رسید که پدرومادرش تصمیم گرفتند به خانه‌شان در خلیج آب‌های عمیق، نزدیک شهر کوچک ساحلی سنت پاروکس، برگردند و آنجا بمانند. الیور... .

پُلی و کتاب جادویی

معرفی کتاب
پلی دختر خیال بافی است. او عاشق نویسندگی است. روزی کتابی به دستش می رسد، اما نه یک کتاب معمولی! بلکه یک کتاب جادویی!
در این داستان پلی و کتاب جادویی اش کارهای شگفت انگیزی بسیاری انجام می دهند.

راز سیرک زامپانو

معرفی کتاب
«کیویاتکوفسکی»، کارآگاه مشهور، عاشق سردرآوردن از اسرار و معماهاست. او خودش را کارآگاه خصوصی درجه یک می‌داند، هم‌ردیف «شرلوک هولمز» و «مایکل بلومکوئیست» و البته مجانی هم کار نمی‌کند! «پریموس»، ستاره سیرک زامپانو از کوفسکی کمک می‌خواهد. خواهر ستاره سیرک، هرشب بدون اینکه دلیلش را بداند، یک خرابکاری را تکرار می‌کند. کارآگاه خِبره ما باید راز این خرابکاری را کشف کند.

خواب‌های شگفت‌انگیز

معرفی کتاب
«پوملو»، فیل فیلسوفِ صورتی، خواب‌های عجیب‌وغریبی می‌بیند؛ خواب‌های تار، خواب‌های بامزه و گاهی بی سروته! مثلاً خواب می‌بیند مایوی خال‌خالی تنش کرده و همه نگاهش می‌کنند یا خواب می‌بیند که پرواز می‌کند یا... ! تا اینکه زیر گل قاصدک، سیب‌زمینی عجیب‌وغریبی می‌بیند که با او لبخند می‌زند! آیا پوملو بازهم خواب می‌بیند یا این سیب‌زمینی واقعی است؟

ترس‌های بزرگ

معرفی کتاب
«پوملو»، فیل‌کوچولو خرطوم بسیار بلندی داشت! خرطوم پوملو دست‌و‌پا گیر بود و برایش دردسر درست می‌کرد. شاید باید آن را مثل گردنبند، دور گردنش می‌پیچید؛ اما آن‌وقت دیگر نمی‌توانست نفس بکشد یا شاید باید آن را دور سرش می‌بست؛ اما هیچ‌کدام راه مناسبی نبودند. آفتاب‌پرست و حلزون برای فیل‌کوچولو پیشنهادهایی داشتند؛ ولی آن‌ها هم به کار نیامدند تا اینکه... .

سفر دور و دراز

معرفی کتاب
«پوملو»، فیل فیلسوفِ صورتی، دنیا را ندیده است. روزی تصمیم می‌گیرد راه بیفتد و ببیند دوروبرش چه خبر است. اول می‌افتد توی قوری! بعد هم لنگه جورابی را می‌بیند. پوملو نمی‌داند جوراب چیست. فکر می‌کند تونلی تنگ و تاریک باشد. برای همین وارد تونل می‌شود، وای چه بوی بدی! پوملو فیل کنجکاو و متفاوتی است. او در گشت‌وگذارهایش با چیزهای ناشناخته زیادی آشنا می‌شود.

گلی به رنگ خورشید

معرفی کتاب
روباه به دنبال گل طلایی است، گلی بسیار کمیاب که فقط در قله‌هامی‌روید. او کوله‌پشتی‌اش را آماده می‌کند و صبح زود راهی می‌شود. روباه همه گیاهان و درختان مسیر را می‌شناسد. درخت افرا، صنوبر، کاج و... . وقتی خرس را می‌بیند، از او کمک می‌خواهد. خرس درباره گیاهان اطلاعات زیادی ندارد. به نظر او روباه باید از موش‌خرما کمک بگیرد. روباه زیر تخته‌سنگ‌ها، داخل لانه‌های خاکی زیرزمینی و کُنده‌های خالی درخت را می‌گردد؛ اما خبری از موش‌خرما نیست. آیا روباه می‌تواند گل طلایی را پیدا کند؟

زندگی معلق

معرفی کتاب
«توبیِ» درخت‌نشین، پسر خیلی‌خیلی کوچکی است؛ حدود یک‌و‌نیم میلی‌متر! که با خانواده و قوم‌وخویش‌ها و دیگر درخت‌نشین‌ها، روی درخت بلوط بزرگ زندگی می‌کند. پدر توبی اختراع مهمی کرده؛ اما حاضر نمی‌شود راز آن را فاش کند؛ برای همین خانواده توبی تبعید و زندانی می‌شوند. توبی در میان شاخه‌ها می‌دود و با پاهای خسته و زخمی از دست درخت‌نشین‌ها فرار می‌کند و وارد ماجراجویی بزرگی می‌شود.