Skip to main content

دختری که بالا می‌رفت

معرفی کتاب
کتاب حاضر داستان دختری به نام «آنا» را روایت می‎کند که دوست دارد از همه‌چیز بالا برود. او از یخچال و کمد لباسش بالا می‎رود؛ ولی به زمین می‎افتد. پدر و مادرش به او می‌گویند که نباید از چیزی بالا برود. آنا تصمیم می‌گیرد جای مناسبی برای بالا رفتن پیدا کند. بنابراین، از درخت بالا می‎رود. آنا بار اول به زمین می‎‌خورد؛ اما دوباره امتحان می‌کند و این‌بار تا نوک درخت بالا می‌رود. پدر و مادر آنا سعی می‎کنند او را پایین بیاورند؛ ولی هر دو به زمین می‎افتند.

قرمزی

معرفی کتاب
کتاب حاضر از مجموعه کتاب‌های «قصه‌های کوچولو‌موچولو» است و هشت داستان کوتاه دارد. «توپ پرتغالی»، «قابلمه خوشحال»، «سیب مهربان»، «شاه قوقولی» و «قرمزی» نام بعضی از این داستان‌هاست. داستان «قرمزی» درباره رنگ قرمز است. او دور سفره هفت‌سین می‌چرخد و فکر می‌کند که کجا باید باشد؟ روبان دور سبزه باشد یا ماهی داخل تُنگ؛ اما در همین وقت، تخم‌مرغی وارد سفره می‌شود و دنبال رنگ قرمز می‌گردد. قرمزی هم سرتاپای تخم‌مرغ را قرمز می‌کند.

بابا در باران آمد

معرفی کتاب
این کتاب از مجموعه کتاب‌های «قصه‌های کوچولو موچولو»، دربردارنده هشت داستان کوتاه است. «کدو تنبل»، «باران آمد»، «فیل» و «بابا در باران آمد» نام برخی از این داستان‌هاست. در داستان «بابا در باران آمد»، در شبی بارانی، «بالش»، منتظر آمدن باباست. بابا در باران می‌آید. او کفش‌های خیسش را درمی‌آورد و در جاکفشی می‌گذارد، کفش‌های دیگر خودشان را کنار می‌کشند. بابا دراز می‌کشد و سرش را روی بالش می‌گذارد، بالش صورت بابا را می‎بوسد و بابا استراحت می‌کند.

کیف قورقوری

معرفی کتاب
این کتاب از مجموعه «قصه‌های کوچولو‌موچولو»، شامل هشت داستان کوتاه است. «ابر بازیگوش»، «مسابقه»، «روبان قرمزی» و «منو بتراش»، نام برخی از این داستان‌هاست. داستان «کیف قورقوری»، درباره کیفی است که گوشه کلاس نشسته است و به حرف‌های خانم معلم گوش می‌دهد که ناگهان صدایی از شکمش می‌شنود؛ قور... قور... ! کیف می‌خواهد صحبت کند؛ ولی قورباغه کوچولویی از دهانش بیرون می‌پرد. بچه‌ها جیغ‌زنان زیر میزها پنهان می‌شوند. خانم معلم ابتدا بچه‌ها را آرام می‌کند؛ سپس درباره زندگی قورباغه توضیح می‌دهد.

فوتم کن

معرفی کتاب
این کتاب از مجموعه «قصه‌های کوچولو‌موچولو»، حاوی نُه داستان است. نام برخی از این داستان‌ها به این ترتیب است: «بازی‌بازی»، «توت»، «بارطلا» و «فوتم کن». داستان «فوتم کن»، درباره بادکنک سفیدی است که می‌خواهد به جشن برود. او از باد می‌خواهد درون او فوت کند تا بزرگ شود. باد مقداری در شکم بادکنک می‌دمد؛ ولی بادکنک می‌خواهد بزرگ‌تر شود، برای همین از باد می‌خواهد که بیشتر فوتش کند و ... سرانجام بادکنک می‌ترکد؛ اما باد می‌داند چه کار باید بکند تا بادکنک را به جشن برساند.

دفتر خاطرات من و بابام این دفتر: امیر‌علی

معرفی کتاب
در این کتاب از مجموعه «دفتر خاطرات من و بابام»، در روایتی داستانی، اهداف شهیدان مدافع حرم، به کودکان توضیح داده می‌شود. «امیرعلی» که هفت‌ساله است، در مدرسه با دوستانش دعوا می‌کند. مادر امیرعلی از مدیر مدرسه اجازه می‌گیرد و سه روز با امیرعلی بازی می‎کند. امیرعلی که از نداشتن پدر غمگین است، متوجه می‌شود که پدرش نقشه گنجی به مادرش داده است تا با یافتن رمز آن، کادوی تولد هفت سالگی‎اش را پیدا کند. او باید برای رمزگشایی نقشه به چهار پرسش پاسخ دهد.

شبی که من گاو شدم

معرفی کتاب
در کتاب حاضر، کودکی خواب می بیند که گاوی شیر ده شده و شاخ و دم در آورده است. او در خواب مرتب از شیر خودش می دوشد و می خورد. با شاخ هایش از خودش محافظت می کند؛اما علاقه ای به دمش ندارد. او به این فکر می افتد که دمش را ببرد و دور بیندازد ولی مگسی او را از تصمیمش منصرف می کندچرا که با دمش می تواند مگسها را بپراند.
سرانجام از خواب بیدار شده و متوجه می شود که دم گاو چه کارکردی دارد.

ما همه دور سفره‌اش نشسته‌ایم

معرفی کتاب
«پرپرک» کبوتر کوچولویی است که به تازگی پرواز کردن را یاد گرفته است. او در جنگل پرواز می‌کند و حیوانات مختلف را می‌بیند که دنبال غذا می‎گردند. پرپرک دلش برای آن‌ها می‌سوزد و تصمیم می‌گیرد به همه حیوانات غذا بدهد؛ اما او چگونه می‌تواند این کار را انجام دهد؟

از همه زیباتر است

معرفی کتاب
«نوک‌ناز» پرنده کوچکی است که برای اولین‌بار به تنهایی پرواز می‌کند. او در جنگل پر می‌زند و بعد از چند لحظه روی شاخه‌های نرم درخت بید می‌نشیند. درخت بید به نوک‌ناز می‌گوید وجود این شاخه‌های نرم را مدیون کسی است که از همه زیباتر است. نوک‌ناز از بالای درخت به گل بنفشه نگاه می‌کند. بنفشه زیبا هم حرف‌های درخت بید را تکرار می‌کند. نوک‌ناز سخنان درخت بید را از زبان پروانه، چشمه، بلبل و... می‌شنود. او می‌خواهد بداند آنکه از همه زیباتر است، چه کسی است.

نصفش مال‌ من نصفش مال تو

معرفی کتاب
آقای گنجشک دانه‌ای پیدا می‎کند و چون نمی‌داند آن دانه چیست، دانه را به خاله‌زاغی نشان می‎دهد. خاله‌زاغی برای او توضیح می‌دهد که آن، دانه پنبه‎ است و مراحل تبدیل پنبه به پارچه و درنهایت لباس را برای گنجشک توضیح می‌دهد. آقای گنجشک که همیشه آرزوی یک پیراهن را داشته است، دانه را به عمو دانه‌کار می‎دهد تا آن را بکارد و قول می‎دهد که نصفش را به او بدهد، سپس نزد عمو پنبه‌زن می‌رود تا پنبه را بزند و... . داستان ادامه پیدا می‎کند تا گنجشک صاحب یک پیراهن می‌شود.