ققنوس رهیده: برگرفته از زندگینامه شهید علی صیاد شیرازی
معرفی کتاب
این داستان به باز روایی زندگی شهید، علی صیاد شیرازی، میپردازد که بر اساس مصاحبه با خانواده این شهید در مشهد و دوران فعالیت حرفهایش در نیروی زمینی ارتش است. بازگو کردن مظلومیتهای شهید صیاد شیرازی و ترویج فرهنگ ایثار و انتقال فرهنگ پایداری و استقامت به نسلهای آینده از اهداف این کتاب است.
متشکرم؛ از ته دل
معرفی کتاب
کتاب حاضر داستان زندگی دختری به نام «هیتی» است. بین سالهای ۱۸۵۴ و ۱۹۲۹ حدود ۱۵۰۰۰۰ کودک برای یافتن زندگی بهتر، سوار «قطارهای یتیمان» شدند. بسیاری از این کودکان اعتراف میکردند که به زندگی بهتری دست یافتهاند؛ ولی عدهای دیگر شکایت داشتند که نهتنها به آنها رسیدگی نشده است، بلکه مورد آزار و اذیت هم قرار گرفتهاند. هیتی یکی از این کودکان است.
آبشار یخ
معرفی کتاب
«آبدره» در حال یخ زدن است. «سولویگ» با خواهر و برادرش در قلعه هستند و منتظر آذوقه. تنها بُز قلعه، دیگر شیر نمیدهد و سبزیجات هم در حال اتمام است. روزها به تمرین میگذرد و شبها با غذای بخور و نمیری خودشان را سیر میکنند و همچنان منتظرند. روزی کشتیای میبینند که در حال نزدیک شدن است. همه از خوشحالی فریاد میکشند؛ ولی... .
ربات جنگلی
معرفی کتاب
کشتی باری که حامل صدها ربات است، در توفان غرق میشود و چهار جعبه روی آب شناور میماند. یکی از جعبهها به ساحل میرسد و خیلی اتفاقی، رباتی که رُزا نام دارد، سالم از آن بیرون میآید. رُزا باید از خودش مراقبت کند، برای همین از اقیانوس فاصله میگیرد؛ ولی او چطور میتواند از صخرهها بالا برود؟
دختری که نبود
معرفی کتاب
این داستان چهار راوی دارد و داستان دختری به نام «سمیرا» است که با موجودی خیالی به نام «کصیر» حرف میزند. داستان گاهی از زبان سمیرا، گاهی از زبان مادرش، گاهی از زبان پدر سمیرا و گاهی از زبان کصیر روایت میشود. اطرافیان برای سمیرا دل میسوزانند و مادر نگران است که او هیچوقت نتواند شوهر کند.
مدرسه شبانهروزی اشباح
معرفی کتاب
«سباستین بریت» تنها شاگرد مدرسه شبانهروزی «فوگلمان» است، قلعهای قرونوسطایی، در نوک صخرهای که تنها مسیر ارتباطیاش یک تلهکابین است. سباستین هر روز خاطراتش را مینویسد تا کمتر احساس تنهایی کند. روزی در قلعه بادبادک قرمزی را میبیند و متوجه میشود که تنها نیست؛ اما چه کسی بادبادک را درست کرده است؟