Skip to main content

سفر دوسره

معرفی کتاب
این کتاب یک سفر رفت و برگشت است، گردشی که از آغاز تا پایان رو به جلو دارد. قهرمانان داستان با طلوع خورشید سفرشان را شروع می‌کنند. آن‌ها مزرعه کوچکی در روستا و گندم‌زارها را پشت سر می‎گذارند و در بزرگراه به طرف ساحل می‎روند و از دور شهر را می‎بینند. آن‌ها به سینما می‎روند و در شهر گردش می‎کنند و هنگامی‌که شب فرا می‌‏رسد، راهی بازگشت به خانه می‎شوند و این‌بار شهر را که زیر نور ماه می‎درخشد، ترک می‏‌کنند. شایان ذکر است که این کتاب از کتاب‌های وارونه‌خوان است.

مسابقه کوفته‌پزی و هفت داستان دیگر

معرفی کتاب
این کتاب شامل هشت داستان کوتاه تخیلی با مفاهیم قرآنی است، در این داستان‌ها به موضوع راست‌گویی، امانت‌داری، دوستی، عذرخواهی، غرور و... اشاره می‎شود. در داستان «مسابقه کوفته‌پزی»، «دُم‌پنبه»، قابلمه کوفته‌هایش را به دشت می‎برد تا در مسابقه شرکت کند و جایزه را ببرد؛ اما نه جایزه بزرگ‌ترین کوفته، ‌ نه جایزه کوچک‌ترین کوفته و نه حتی جایزه خوشگل‌ترین کوفته را نمی‌گیرد؛ چون کوفته‌اش کج و کوله شده بود؛ اما شاید... .

کوالایی که دیگه می‌تونه!

معرفی کتاب
«کوِین» کوالایی پشمالو با پاهای نرم و لطیف است که از تغییر خوشش نمی‎آید. او دوست دارد به درخت بچسبد، برگ بخورد و چرت بزند. به نظر کوین پایین درخت ترسناک، پر سروصدا و عجیب و غریب است. برای همین اصلاً از جایش تکان نمی‎خورد. حیوانات جنگل از او می‎خواهند پایین برود و با آن‎ها بازی کند؛ ولی کوین فکر می‏‌کند این کار خطرناک است و اگر برود، دلش برای خانه تنگ می‎شود. روزی دارکوبی شروع می‎کند به نوک زدن به درخت کوین! همه حیوانات زیر درخت جمع می‎شوند و از او می‎خواهند درخت را رها کند و بپرد؛ اما کوین نمی‎تواند! حالا چه بلایی سرِ کوین می‎آید؟

سنجاب‌ها وارد می‌شوند...

معرفی کتاب
پاییز از راه رسیده است و همه حیوانات جنگل برای خواب زمستانی آماده می‎شوند؛ اما سنجاب کوچولو، «سایریل»، بی‌خیال، تاب‌بازی می‌‏کند. همه انبارهایشان را پُر کرده‌اند؛ اما سایریل هیچ غذایی ندارد؛ حتی یک دانه! ناگهان گوشه شاخه درختی، میوه کاجی می‎بیند. از آن طرف، «بروسِ» آینده‎نگر با اینکه انبارش پر از آذوقه است، می‏‌خواهد آن میوه کاج را هم به دست آورد. آن دو باهم به طرف میوه کاج می‏‌دوند؛ ولی میوه از درخت می‎افتد و... . حالا میوه در رودخانه بالا و پایین می‌‏رود و سایریل و بروس تلاش می‌‏کنند آن را بگیرند؛ ولی میوه کاج نصیب پرنده‎ای می‎شود. سنجاب‎ها به لبه آبشار رسیده‎اند و هرلحظه ممکن است سقوط کنند. چه اتفاقی برای آن‎ها می‌‏افتد؟

شیر و یک سؤال موشی!

معرفی کتاب
موش‌کوچولو خیلی ریزه‌میزه بود، آن‌قدر که هیچ‌کس به او توجه نمی‎کرد! همه لگدش می‎کردند، رویش می‎نشستند و فراموشش کرده بودند؛ اما در عوض همه به آقای شیر احترام می‎گذاشتند؛ چون او نعره‌های بلند و ترسناکی داشت و قدرتمند و زورگو بود. موش‌کوچولو آرزو می‎کرد که فقط کمی شبیه او باشد. سرانجام به این نتیجه رسید که اگر بتواند نعره بزند، می‎تواند دوست پیدا کند و زندگی‎اش عالی می‎شود. موش‌کوچولو تصمیم گرفت نزد شیر برود و از او بخواهد که نعره زدن را یادش بدهد! اما این چطور ممکن است؟ و آیا از دست شیر، جان سالم به در می‎برد؟

چطور از شر گرگ خلاص شویم؟

معرفی کتاب
بالای کوه بلند، گله گوسفندی زندگی می‏‌کرد. همه‌چیز برای آن‌ها فراهم بود؛ اما گوسفندها همیشه با ترس زندگی می‌‏کردند؛ چراکه گرگی در آنجا زندگی می‎کرد که هروقت گرسنه می‎شد، یکی از گوسفندان را می‏‌گرفت و می‎خورد. گوسفندها غمگین بودند و نمی‎دانستند چه کار کنند. آن‌ها دور هم جمع شدند تا نقشه‌ای بکشند و از شّر گرگ خلاص شوند. هریک از آن‌ها طرح و ایده‌ای داشت که البته بعضی از آن‌ها امکان‌پذیر بود؛ ولی هیچ گوسفندی حاضر نبود همکاری کند و هنگامی‌که گوسفندان باهم درگیر شده بودند و زد و خورد می‎کردند، گرگ آمد و گوسفند دیگری را گرفت!

جزیره‌ بی‌تربیت‌ها 4

معرفی کتاب
جلد چهارم از مجموعه «جزیره بی‎تربیت‎ها»، مشتمل بر داستان‎های کوتاه فارسیِ طنز است، با عنوان‎های «دکتر قلابی»، «پرِ مرغ»، «پس بده» و «سرماخوردگی». این داستان‌ها حکایت خانواده سلطنتی بی‎تربیت‌هاست که سال‌هاست در کاخی که حالا به موزه تبدیل شده است، زندگی می‎کنند. این موزه محل بازدید مردم است و هرروز تعداد زیادی بازدید‎کننده دارد. این کاخ‎نشینان نه برای حکمرانی و سلطنت، بلکه برای کار و امرار معاش در آن زندگی می‏‌کنند! در این کاخ هرکدام از شاهزادگان وظایف و مسئولیت‎های خاصی دارند. برای مثال، پادشاه سرایدار و ملکه آشپز کاخ است!

ماهی رنگین‌کمان و یک اتفاق دیگر

معرفی کتاب
مدت‌ها پیش ماهی رنگین‌کمان تنهای تنها بود و به خاطر زیبایی و غرورش هیچ دوستی نداشت؛ اما از وقتی تصمیم گرفت پولک‌های نقره‌ای‌اش را میان دوستانش تقسیم کند، آن‌ها همیشه باهم بودند؛ باهم بازی می‎کردند، باهم غذا می‎خوردند و حتی با هم استراحت می‏‌کردند. آن روز وقتی ماهی‌های پولک نقره‌ای در حال بازی بودند، سر و کله ماهی کوچولوی راه‌راه پیدا شد و از آن‌ها خواست تا او را هم بازی دهند؛ اما ماهی‎ها گفتند نمی‎شود، چون او پولک نقره‎ای ندارد. ماهی رنگین‎کمان ناراحت بود و دلش نمی‎خواست ماهی راه‌راه غمگین باشد. ناگهان... .

چگونه می‌توان بال شکسته‌ای را درمان کرد؟

معرفی کتاب
پرنده کوچک محکم به شیشه‌های ساختمان کوبیده شد و به زمین افتاد؛ ولی هیچ‎کس متوجه او نشد؛ حتی نگاهش هم نکرد، به جز پسربچه مهربانی که با مادرش بود و می‎خواست سوار قطار شود. او پرنده را برداشت و به خانه برد. مادر و پدر بال پرنده را بستند، او را در جای گرم و نرمی گذاشتند و از او مراقبت کردند. با گذشت زمان، آرام‌آرام حال پرنده بهتر شد تا جایی که دوباره توانست پرواز کند.

جزیره‌ بی‌تربیت‌ها 3

معرفی کتاب
جلد سوم از مجموعه «بی‎تربیت‎ها»، دربردارنده شش داستان کوتاه طنز است، با عنوان‌های «خرید»، «فشار خون»، «نگه داشتن بچه» و... . داستان، ماجرای خانواده‎ای سلطنتی و بی‌تربیت است که سال‎هاست کاخ آن‌ها به موزه تبدیل شده است. پادشاه اکنون نقش سرایدار و ملکه نقش آشپز را دارند. «دروازه‌بان»، پسر دوازده‌ساله‌ خانواده و روای داستان، با خواهرش، «بابونه»، همراه بازدیدکنندگان، ماجراهایی را تجربه می‏‌کنند. در داستان اول، پادشاه بی‎تربیت‎ها، سه کیلو لواشک را یکجا خورده و بیمار شده است! در این میان، مردی کوتاه‌قد آیفون را به صدا درمی‎آورد. او دکتر است و... .