تیتی نار
معرفی کتاب
«تیتینار» دختر کوچولویی است که بر اثر بیاحتیاطی با موتور تصادف کرده و هر دو پایش شکسته است. آقای راننده به دیدن او میرود و برایش بستنی و خرس عروسکی میبرد؛ اما دخترک نه عروسک را دوست دارد نه آقای راننده را. تا اینکه شبی با خرس عروسکیاش به پرواز در میآید و به جاهای مختلف سر میزنند. آنها به بیمارستان میروند و از پرهای خودشان به بچههای بیمار میدهند و همگی با هم پرواز میکنند و... . بالاخره روزی که تیتینار باید گچ پاهایش را باز کند، فرا میرسد. او خوشحال است و حالا هم آقای راننده را دوست دارد هم خرس عروسکی را.
برای بوآ چی آوردی؟
معرفی کتاب
روز تولد مار «بوآ» بود و او دلش میخواست که بهترین جشن تولدش باشد. دوستان بوآ هر کدام با هدیهای میآمدند؛ اما هیچکدام از هدایا به درد بوآ نمیخورد. او دست و پا نداشت و دوستانش برای او پیانو، دستکش، توپ فوتبال و... آورده بودند. بوآ غمگین بود تا اینکه سر وکله «سوسک سرگین غلتان» پیدا شد. او چه هدیهای برای بوآ آورده بود؟
عجیبها و غریبها
معرفی کتاب
«جولیا» به خانهای در کنار دریا اسبابکشی میکند. او در آن خانه گرم است و چای و نان برشته دارد؛ اما تنهاست، خیلی تنها. او تابلویی درست میکند و روی آن مینویسد: «خانه موجودات گمشده» و آن را جلوی خانه آویزان میکند. طولی نمیکشد که گربه، غول غمگین، پری دریایی و... به آنجا میآیند. حالا جولیا تنها نیست؛ ولی همهچیز به هم میریزد و هیچکس زحمت جمع و جور کردن را به خودش نمیدهد. جولیا مجبور میشود تابلوی دیگری درست کند. روی این تابلو چه نوشته شده است؟ شما میدانید؟ شایان ذکر است که نقاشیهای کتاب همراه متن موضوع را پیش میبرند.
قصههای گوگولی برای بچههای گوگولی: 50 داستان خردسالانه
معرفی کتاب
این کتاب دارای پنجاه داستان کوتاه است. داستانها از زبان حیوانات هستند و اتفاقاتی را که برایشان میافتد روایت میکنند. قسمت بیشتری از هر صفحۀ کتاب سفید است و تصاویر در گوشههایی از آن قرار گرفتهاند. بعضی از عناوین داستانها عبارتند از: عنکبوت سوتی، شلوار بزغاله، طوطی و دیو، درخت باسواد، سوسک حمام، دماغ خنک، کِرمها، من و فیلم.
مرد دریا: داستان زندگی ژاک کویستو
معرفی کتاب
«ژاک» از کودکی عاشق آب بود. او به این فکر میکرد که چرا کشتیها در آب شناورند و چرا سنگها و صخرهها در آب فرو میروند و... . او رویای روزی را در سر میپروراند که بتواند زیر آب نفس بکشد. سرانجام او دستگاه تنفس غواصی را اختراع کرد و کیلومترها در آب پیش رفت. پس از آن ژاک بیشتر عمرش را صرف ساختن فیلمهایی درباره دریا کرد و میلیونها نفر در سراسر جهان برای اولینبار با شگفتیهای دریاها و اقیانوسها آشنا شدند.
دنیای بزرگ هلن: زندگی هلن کلر، چیرگی بر ناشنوایی و نابینایی
معرفی کتاب
«هلن کلر» در نُه ماهگی بینایی و شنواییاش را از دست میدهد؛ اما به کمک معلمی که خود ضعف بینایی دارد، میتواند به مشکلاتش غلبه کند. هلن خیلی زود خواندن خط «بریل» را یاد میگیرد و به مدرسه راه پیدا میکند. سالها بعد وارد دانشکده مدرسه بانوان «کیمبریج» میشود و زندگینامه خود را منتشر میکند. هلن بعد از فعالیتهای فراوان در زمینههای حقوق زنان، کنترل تولد، آزادیهای مدنی و عدالت برای سیاهپوستان امریکا، مدال آزادی ریاستجمهوری را دریافت میکند.
به حرفم اعتماد کنید، هنسل و گرتل بچههای شیرینیاند! داستان هنسل و گرتل از زبان پیرزن جادوگر
معرفی کتاب
این کتاب از مجموعه کتابهای «حالا داستان را من تعریف میکنم» است. در این قسمت، داستان «هنسل و گرتل» را جادوگر بازگو میکند و درواقع زاویه دید عوض میشود. در این نگاه تازه، زن جادوگر نهتنها آدم بدی نیست، بلکه به بچهها کمک میکند و آنها را دوست دارد. هنسل و گرتل با جادوگر زندگی میکنند و خوشحال هستند تا اینکه سر و کله نامادری بچهها پیدا میشود و ... .
صاف و پوستکنده بگویم، ترجیح میدادم به جای نخ ریسیدن، یک اسم جدید برای خودم سر هم میکردم!
معرفی کتاب
این کتاب داستان «رامپلستیلتسکین» است که این بار از زبان او بازگو میشود. زاویه دید در این داستان عوض شده است و کل ماجرا تغییر میکند. رامپلستیلتسکین که همه او را «اَل» صدا میکنند، طلاباف سیار است؛ یعنی کاه میریسد و آن را به طلا تبدیل میکند. اَل روزی با دختر جوانی روبهرو میشود که روی کپهای از کاه نشسته است و گریه میکند. دخترک میگوید پادشاه دستور داده است که این کاهها را با چرخ نخریسی بریسم و به طلا تبدیل کنم. اَل این کار را برای دختر جوان انجام میدهد و دختر در مقابل گردنبندش را به او میدهد. بار دوم در مقابل طلا کردن کاهها، دختر انگشترش را به او میدهد؛ اما برای سوم در برابر کار اَل، چیزی ندارد که به او بدهد. اَل چیزی از او میخواهد که دختر بدون فکر میپذیرد. اَل از دختر جوان چه خواسته است؟
دروغ نمیگویم، خوکها (و خانههایشان) میتوانند پرواز کنند! داستان سهبچه خوک از زبان گرگ
معرفی کتاب
این کتاب از مجموعه کتابهای «حالا داستان را من تعریف میکنم» است. در این قسمت، داستان سه بچه خوک از زبان گرگ بازگو میشود. گرگ موجود بدی نیست، فقط بیمار است و نمیتواند تنفسش را کنترل کند. وقتی گرگ نفسش را بیرون میدهد، باد و توفان شدیدی به راه میافتد و ناخواسته خانه بچهخوکها خراب میشود. در پایان داستان، گرگ میتواند با بچهخوک سوم دوست شود و کارهای خوبی انجام دهد.
جشن ترسوناک
معرفی کتاب
نویسنده در این داستان، با خلق دو شخصیت «غاز» و «اردک»، درباره جشن «هالوین» توضیحاتی میدهد. اردک و غاز در حال تماشای غروب خورشید هستند که اردک درباره جشن «ترسوناک» یا همان هالوین، از غاز سوال میکند. غاز که چیزی درباره این روز نمیداند، با تعجب اردک را نگاه میکند. اردک میگوید: «در این روز باید به شکل دیگری دربیایم.» حال غاز باید برای جشن ترسوناک آماده شود؛ ولی او خودش را به چه شکلی درآورد؟