بفرمایید گول بخورید!
معرفی کتاب
کتاب حاضر شامل چهارده داستان کوتاه و به هم متصل است. قهرمان داستان پسری پانزدهساله است که در ساختمانی به نان «آرامش» زندگی میکند. روزی که از بازی فوتبال برمیگردد، متوجه میشود در ساختمانشان، از خانه یکی از همسایه دزدی شده است. پلیس مطمئن است که کارِ آشناست. مدتی بعد، ماشین یکی دیگر از همسایهها را دزد میزند. در این ساختمان چه خبر است و چه کسی در دزدی دست دارد؟
پرطلا
معرفی کتاب
این کتاب حاوی چهار داستان کوتاه با نام های «پرطلا»، «کله کهنه»، «سهراه چهاردرختی» و «گونیهای چهار خط» است. داستان اول درباره پسرکی است که در روستا زندگی میکند. روزی او پرندهای را در دامی که خودش پهن کرده است، پیدا میکند. آن را در قفس میگذارد و به خانه میبرد. پرنده هیچکدام از غذاهایی را که پسرک برایش میگذارد، نمیخورد. پسر نگران است و مادرش مرتب به او گوشزد میکند که پرنده را آزاد کند، مبادا که از بین برود! برنامه راز بقای تلویزیون، درباره پرندهای کمیاب است که خیلی شبیه پرنده اوست و باعث میشود پسرک با پرنده آشنا شود. از آن طرف، دوست پسرک اصرار دارد که پسرک پرنده را خشک کند و برای همیشه نگه دارد؛ اما... .
انگورهای هزارمسجد
معرفی کتاب
ابراهیم در جادهای که هزارانبار رفتوآمد کرده است، پیش میرود و نمیداند چه اتفاقی افتاده است؛ هرچند حدس میزند موضوع مربوط به پدرش، «آقاجان»، باشد. سرانجام به خانه میرسد و بالای سر پدر؛ اما لحظات آخر عمر پدر است و داد و فریادهایی که ابراهیم بر سرِ برادرش، «اسماعیل» میکشد که چرا زودتر به من خبر ندادید و چرا پدر را به شهر نیاوردید؛ دیگر هیچ فایدهای ندارد! و... . بعد از مراسم خاکسپاری، ابراهیم در انبار، در میان کتابهای دوران تحصیلش دفتر خاطراتش را پیدا میکند و... .
بهار چشمان تو
معرفی کتاب
«محمد» به دنبال کار به شهر رفته بود و حالا بعد از پنج سال به خانه برگشته است. پدر، مادربزرگ و برادرش «طاهر»، که بیرون از اتاق ایستاده است، به او خوشامد میگویند؛ اما مادرش، صدای مادر از اتاق میآید! مادربزرگ محمد را تا پشت درِ اتاق میبرد. مادر درد میکشد و منتظر به دنیا آمدن سومین فرزندش است. مادربزرگ محمد را به دنبال پیرزن قابله میفرستد و... . بچه به دنیا میآید و اینبار دختر است؛ اما مادر از دست میرود. نام دختر را به یاد مادر «زینب» میگذارند و ... .
توطئه در شهرک
معرفی کتاب
«ورود به شهرک آزاد باید گردد»، «همه بچهها حق دارند از باشگاه استفاده کنند» و... . بچههای شهرک مدتی است که روی در و دیوار و حتی زمین این شعارها را مینویسند. نگهبانها کلافه شدهاند و سعی میکنند آنها را پاک کنند؛ اما این کار بیفایده است. نگهبانها متوجه میشوند که روی ماشین یکی از ساکنین شهرک هم با ماژیک شعار نوشته شده است! این موضوع از کجا آب میخورد؟ و چه کسی بچهها را تشویق به نوشتن این شعارها میکند؟
گیس دراز و ریش دراز
معرفی کتاب
کتاب حاضر شامل ۲۷ داستان کوتاه است که موضوعهای مختلفی را دربر میگیرد. از انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی گرفته تا نقد و بررسی کتاب. داستان «ریشدراز و گیسدراز»، درباره دو کارتنخواب است که در گوشهای از پارک، زیر نیمکتی زندگی میکنند. آنها گرسنه و تشنه هستند. یکی سردش است و دیگری کلافه از گرما! در بعدازظهری گرم، دو مرد روی نیمکت آنها مینشینند و با گفتوگوی آن دو، گیسدراز و ریشدراز، رازی را کشف میکنند! دو مرد دو کتاب را روی نیمکت میگذارند تا رهگذران از آنها استفاده کنند. کارتنخوابها کتابها را به روشی که از دو مرد یاد گرفتهاند، میخوانند و در جلسه نقد و بررسی کتاب که در کافهنت برگزار میشود، شرکت میکنند و... .
سفینه طالبی یا کتاب احمد
معرفی کتاب
این کتاب شامل چند متن است که در کنار هم چیده شدهاند و اصلیترینشان، کتاب «احمد» است که «میرزا عبدالرحیم طالبوف تبریزی» در سال ۱۳۰۷ نگاشته است. این کتاب، درواقع یک فرهنگنامه سهجلدی است که در قالب پرسش و پاسخ برخی از مهمترین مفاهیم علمی، اجتماعی، تربیتی، تاریخی، فلسفی و مذهبی را بررسی میکند. او از داستانسرایی و خیالپردازی استفاده کرده است تا توجه مخاطب کودک و نوجوان را به آن جلب کند. بهعلاوه، هرجا که لازم دیده، حکایتهای جذاب و آموزندهای را چاشنی برنامه آموزشی خود کرده است. نویسنده به پرسشهای فرزند خیالی خود، احمد، پاسخ میدهد. متنهای افزوده کتاب، مقالاتی است در تشریح بیشتر اثر طالبوف، با هدف فهم بهتر آن.
شیرینتر از عسل
معرفی کتاب
کتاب حاضر شامل داستانهایی برگرفته از کتاب «مرزباننامه» است و برای نویسنده دستمایهای بوده است تا کودکان و نوجوانان را با این کتاب آشنا کند. «شغال خر سوار»، «ماهی و ماهیخوار»، «موش تخم مرغ دزد» و «راسو و زاغ» ازجمله داستانهای این کتاب است. در داستان اول، شغال هرروز به باغ انگور میرود و حسابی انگور میخورد؛ اما وقتی باغبان او را کتک مفصلی میزند، فرار میکند و به بیشهای میرود که دوست قدیمیاش، گرگ، در آنجا زندگی میکند. شغال تصمیم میگیرد خرِ آسیابانی را که در آن نزدیکی زندگی میکند، فریب دهد و نزد گرگ بیاورد تا هردو شکمی از عزا دربیاورند؛ اما... .
شهر نجارها
معرفی کتاب
«چوبان» تنها در جنگل زندگی میکرد و خودش را مالک همه درختان میدانست. او بدون هیچ سرپناهی، شبهای گرمِ تابستان و سردِ زمستان را در میان درختان جنگل به صبح میرساند. لباس او از برگهای درخت و غذایش میوه بود. او تنها انسانی بود که تا آن زمان پا به جنگل گذاشته بود. چوبان خوشحال و آرام بود تا اینکه روزی صدایی شنید، صدای زنی که خودش را «چوبینه» معرفی کرد. آندو خانهای میخواستند.چوبان خانهای چوبی ساخت؛ بعد تختی، بعد میزی با دو صندلی؛ اما آنها چیزهای دیگری هم لازم داشتند....
طعم سیب زرد
معرفی کتاب
این داستان درباره جوانی به نام «سینا» است که پدرش، او و مادرش را رها کرده و رفته است؛ البته این اتفاق به دوران کودکی سینا برمیگردد و حالا او یک نوجوان است. رفتن پدر باعث اضطراب، ترس و شبادراری در سینا شده و این مشکلات تا نوجوانی همراه او باقی مانده است. سینا برای حل مشکلاتش، دورههای مشاوره و رواندرمانی را پشت سر میگذارد و در این مسیر با پسری افغان، به نام «نثار»، دوست میشود. دوستی با نثار باعث میشود تا سینا از رهاشدگی دوباره بترسد و... .