Skip to main content

چه... چه

معرفی کتاب
داستان دوستیِ یک پسربچه و دریاچه موضوع محوری این کتاب است. دریاچه با پسرک بازی می‌کند، با او حرف می‌زند و ماجراهایش را تعریف می‌کند و از راز گنج هایی می‌گوید که در دل دارد.اما پسرک گنجی ندارد که از آن بگوید. یک روز دریا ماجرایی را نقل می کند که اندوهگینش کرده است و پسرک فکری می‌کند...

پس از خورشید

معرفی کتاب
«خسرو» برادرزاده «خاتون» است و خواستگار دخترش «خورشید». خاتون به این وصلت راضی نیست؛ چراکه باید دخترش را به غربت بفرستد و با این کار خودش و پسر کوچکش، «حیدر» تنها می‎مانند. خسرو مرتب برای عمه‎اش نامه می‏‌فرستد و هربار خورشید را خواستگاری می‏‌کند. ‌ خاتون می‏‌داند که خورشید هم خسرو را می‏‌خواهد؛ ولی شرم و حیای دخترانه‎اش مانع می‏‌شود که حتی کلمه‌ای بر زبان بیاورد. تمام زن‌های روستا در آرزوی دامادی مثل خسرو هستند؛ اما خاتون همچنان خسرو را بی‌جواب می‌گذارد تا اینکه... .

زمانی که هم‌سبیل دالی بودم

معرفی کتاب
دایی «سامان» از سفر اسپانیا برگشته و برای بچه‎ها تیشرت‌هایی سوغات آورده با نقش‌هایی عجیب و غریب از چهره یک مرد و یک زن. نقاش این چهره‌ها سالوادور دالی مشهور است و این نقش‌ها، نقش صورت خودش و زنش گالا. دایی می‌گوید زمانی با دالی و همسرش دوست بوده است. هنگام تماشای بازی دو تیم مشهور فوتبال اسپانیا، یعنی رئال مادرید و بارسلونا، دایی سامان پرده از راز دیگری برمی‎دارد! او زمانی به همراه دالی و شاعر معروف اسپانیایی «فدریکو گارسیا لورکا در تیم بارسلونا بازی می‌کرده است!

زندگی با ضرب‌المثل‌ها

معرفی کتاب
این کتاب مجموعه‌ای از صدها ضرب‎المثل فارسی است که نویسنده کوشیده است با آوردن مثالی از زندگی، مفهوم آن را برای خواننده کودک و نوجوان توضیح دهد. در کنار برخی از ضرب‌المثل‌ها، ضرب‌المثل‌های مشابه نیز ذکر شده است تا خوانندگان با مفهوم آن‌ها نیز آشنا شوند. در بخش اول کتاب 445 ضرب‌المثل آورده شده است. در بخش دوم نیز با نام هدیه پایانی، بیش از دویست ضرب‎المثل به شکل کوتاه و در حد یک جمله‌ توضیح داده شده است.

آن سوی دریای مردگان

معرفی کتاب
پشتِ سرِ «جلال» و دایی‌اش خیلی حرف و حدیث است. همه می‎گویند دایی جلال معتاد است و در خانه‌شان جنّ دارند! کسی‌که در محله جنّ‌آباد و پشت غسالخانه زندگی کند، حتماً یک جای کارش می‎لنگد! «افشین»، هم‌کلاسیِ جلال تصمیم می‎گیرد از موضوع سردربیاورد. او می‎خواهد بداند چه موجودی در خانه آن‌هاست که فریاد می‎زند: «اِن نوگی!». این صدای ترسناک را همه شنیده بودند. روزی به بهانه پرسیدن سوال ریاضی به درِ خانه جلال می‎رود که ناگهان صدای وحشتناک بلند می‎شود: «اِن نوگی... اِن نوگی». افشین به هر ترتیبی شده، وارد خانه می‎شود و... .

ادسون آرانتس دو نا‌سیمنتو و خرگوش هیمالیایی‌اش

معرفی کتاب
قهرمان داستان نویسنده‎ای است که سعی می‎کند داستانی واقعی بنویسد. او عادت دارد قبل از هر چیز طرح داستانش را نقاشی کند، به این شکل که... . به این ترتیب ذهنش متمرکز می‎شود و شخصیت‌ها و رویدادهای داستانش شکل می‌‏گیرند؛ ولی ناگهان چیزی بیرون می‎پرد و ناپدید می‎شود. نویسنده سعی می‎کند رشته افکارش را جمع و جور کند؛ اما دوباره همان اتفاق رخ می‎دهد و این‌بار ناپدید نمی‎شود! او یک پسربچه سیاه‌‌سوخته است، با چشمانی آن‌قدر درشت که تقریباً نیمی از صورتش را گرفته است! پسرک با لهجه جنوبی می‎پرسد: «شما یک خرگوش شکلاتی ندیدید که از اینجا رد شود!؟ »

آخرین موهیکان

معرفی کتاب
دختران یک ژنرال انگلیسی که توسط یک راهنما، "ماگوا"، به بیراهه ای در جنگل کشیده شده اند، به یک جنگلبان و دو موهیکان پناهنده می شوند تا آنها را به سلامت از میان سرزمین های وحشی آمریکا عبور دهند. اما ماگوا، که توسط پدر دختران مورد ظلم قرار گرفته است، نقشه های دیگری در سر دارد.

دور دنیا در 80 روز

معرفی کتاب
فاگ که مردی منظم و دقیق است، روزی در جمع دوستانش ادعا می‌کند که می‌تواند دور دنیا در 80 روز طی کند. دوستانش می‌گویند اگر موفق به این کار شود، 20 هزار پوند به او می‌پردازند. او با خدمتکارش عازم سفر می‌شود. در همان زمان، یک مأمور پلیس، به دلیل وقوع سرقتی بزرگ از یک بانک، به او ظنین می‌شود و با سرسختی در پی او می‌رود. فاگ موانع زیادی را پشت سر می‌گذارد و زمانی که از رسیدن به‌موقع ناامید شده است، متوجه پیروزی خود می‌شود

خداوند شبان من است

معرفی کتاب
«سونا» تنها دختری است که در آن منطقه مرزی، کلاس چهارم را با موفقیت به پایان رسانده است. پدر «رازمیک» در لباس کشیشی، مدرسه را اداره می‌‏کند. در یکی از روزهای پایان سال، سونا سوالی از پدر می‌پرسد که پاسخ آن، او را عمیقاً به فکر فرو می‌برد. با توضیحات پدر رازمیک، پرده از دو راز بزرگ برداشته می‌شود. اول اینکه هر آدمی، حتی یک آدم معمولی ممکن است با روح‌القدس متبرک شود و دوم اینکه برای ارتباط با خداوند و فرشتگان حتماً نباید مسیحی بود! موضوع دوم همان‌قدر که کشف بزرگی برای اوست، همان‌قدر هم در ذهنش ترسناک و کفرآمیز جلوه می‎کند و... .

با تصور بخوان

معرفی کتاب
این داستان درباره خواهر و برادری است که پدرشان مدافع حرم است. «رعنا» و «سبحان» از مدرسه به خانه می‎آیند؛ اما مادر هنوز نیامده است. اگر پدر نرفته بود، مادر مجبور نبود کار کند و الان باید در خانه باشد. رعنا به پدرش قول داده است تا او برنگردد، موهایش را کوتاه نکند. حالا او با خط‌کش موهایش را اندازه می‎گیرد تا برای پدر بنویسد که سر قولش مانده است؛ هرچند اگر موهایش را کوتاه هم ‎کند، پدر متوجه نمی‌شود؛ چون آن‌قدر نیامدنش طول می‌کشد که موهای رعنا دوباره بلند می‎شوند... . چند ساعت می‎گذرد؛ ولی هنوز مادر نیامده است! رعنا همه‌جا را می‎گردد، شاید مادر یادداشتی برایشان گذاشته باشد؛ ولی وقتی وارد اتاق مادر می‎شود، چیزی می‎بیند که او شوکه می‎کند!