Skip to main content

دریا از کسی اجازه نمی‌گیرد

معرفی کتاب
کتاب حاضر حاوی سه داستان درباره جنگ ایران و عراق است. «همسایه آسمان»، «زاغچه‎ها» و «دریا از کسی اجازه نمی‎گیرد»، نام این داستان‎هاست. داستان آخر درباره پسر نوجوانی به نام «فرحان» است. او هنوز صدای پدربزرگش را می‎شنود که می‏‌گفت بچه که بوده، انگلیسی‎ها به تنگستان آمدند؛ اما «احمدخان» جلویشان ایستاد. بعد با یک لنج پر از اسلحه آمدند؛ ولی لنج غرق شد. پدربزرگ هر روز به عمق شطّ رفته بود تا شاید اسلحه‎ها را پیدا کند؛ اما هیچ‌وقت چیزی پیدا نکرد. حالا عراقی‎ها به این طرف شطّ آمده‎اند؛ ولی به فرحان به خاطر سنش اسلحه نمی‏‌دهند. او تصمیم می‎گیرد به عمق شطّ برود و اسلحه‎ها را پیدا کند.

وقتی تاریخ آلزایمر می‌گیرد

معرفی کتاب
این داستان چند راوی دارد که هرکدام از آن‌ها یکی از فصل‌ها را روایت می‎کنند و خواننده روند داستان را از نگاه آن‌ها می‎بیند. داستان درباره آذری‌هایی است که با ورود روسیه به ایران، دست‌خوش تغییرات اقتصادی، عاطفی، امنیتی و... می‌شوند. در فصل اول، شهر بمباران می‎شود و «آراز» تمام آنچه را که رخ داده است، توصیف می‎کند. فصل دوم از زبان شخصی به نام «عاشق‌دَلی» روایت می‎شود که در فصل اول زیر آوار می‎ماند و... . او همسایه آراز است و همه او را دیوانه صدا می‎کنند؛ چون در هر وضعیتی، ساز می‎زند و می‎‌خواند. فصل سوم... .

عطر عربی

معرفی کتاب
کتاب حاضر حاوی چهارده داستان درباره زندگی مدافعان حرم است در میدان جنگ و بیرون از آن. «لیلا»، «قهر حلب»، «من داعشی نیستم»، «گم‌گشته» و «عطر عربی»، نام برخی از این داستان‌هاست. داستان آخر درباره زن جوانی است فکر می‏‌کند شوهرش، «مصطفی»، به «کربلا» رفته است؛ اما متوجه می‌شود که در سوریه بوده است. زن جوان عصبانی و نگران است از دروغی که شوهرش به او گفته و از اینکه مبادا او را از دست بدهد و سرانجام نگرانی‌های او به حقیقت می‎پیوندد و... .

شاخ دماغی‌ها

معرفی کتاب
خانواده «سهیل» تازه به آپارتمان جدیدی نقل‌مکان کرده‌اند، خانه‌ای بزرگ‌تر و دلبازتر. حالا سهیل اتاق خودش را دارد و مجبور نیست با دو برادر بازیگوشش در یک اتاق باشد. سهیل با پدرش کلی گشته است تا تخت مورد علاقه‎اش را پیدا کند و کلی پوستر بازیکنان فوتبال را به در و دیوار و کمدش زده و تازه در حال لذت بردن از اتاقش است که مجبور می‎شود اتاقش را تقدیم دخترخاله‎اش کند! چرا؟ چون خاله و شوهرخاله‌اش برای درمان خاله به خارج از کشور می‎روند و دخترشان به خانه آن‎ها می‎آید؛ ولی این تازه اول ماجراست!

خانه مغایرت

معرفی کتاب
«سعید» و «سحر» که عقد کرده هستند، در راه سفر به «شیراز » متوجه می‌شوند پدر سحر تصادف کرده است و همین موضوع باعث می‌شود که به اصرار سحر بازگردند. سعید از خانه‌ خودشان که در آن تک‌فرزند و تنهاست، گریزان است و بیشتر وقتش را در خانه‌ پدرزنش سپری می‌کند، خانه‌ای با پنج بچه شلوغ و پرماجرا که به آن «خانه‌ مغایرت» می‎گوید. پدر سحر به علت تصادف خانه‌نشین شده و مغازه بستنی‌فروشی‌اش را ناچاراً تعطیل کرده است. سعید که نمی‌خواهد پسرعمه سحر، اداره بستنی‌فروشی را در دست بگیرد، ریسک کرده و قبول می‌کند تا سلامتی مجدد پدرزنش بستنی‌فروشی را باز نگه دارد و... .

چشم‌های سبز هی‌هو‌ها‌ما

معرفی کتاب
از روزی که گربه‌ها دو مرغ عشق کیوان را خورده‌اند، او از آن‌ها متنفر است و هرجا گربه‌ها را می‎بیند، به هر شکلی که می‎تواند آن‌ها را اذیت می‏‌کند تا اینکه روزی دنبال گربه‎ای می‎کند و به زمین مخروبه‌ای می‎رسد که پر از ماشین‌های اسقاطی است. آنجا گربه‌های زیادی با رنگ‌های مختلف او را دوره می‎کنند و... . کیوان به مکافات بلاهایی که سر گربه‌ها آورده است، دُم درمی‎آورد! در ادامه داستان اتفاقاتی رخ می‎دهد که کیوان می‌فهمد باید چهار خان را پشت سربگذارد تا دُمش از بین برود!

به نام یونس

معرفی کتاب
«یونس» روحانی‌ای است که نذر می‌کند به خاطر شفای دخترش، سفری تبلیغی برود؛ آن هم به روستایی دورافتاده و با آداب و رسومی خاص. او با مینی‌بوس، راهی این روستا می‌شود؛ اما در میان راه، به علت برف‌ و توفان شدید، مینی‌بوس راهش را گم می‎کند و در جایی که نمی‌داند کجاست، متوقف می‌شود. مسافران تصمیم می‎گیرند پیاده شوند تا شاید بتوانند به جایی برسند؛ اما سرما بسیار شدید است و زن‌ها و بچه‌ها توان راه رفتن ندارند تا اینکه فکری به ذهن یونس می‎رسد و... .

آوازهای روسی

معرفی کتاب
این داستانِ دوستی‎های تباه شده و امیدهایی است که همواره یأس به همراه دارد. داستان در افغانستان و دوران مبارزات گروه‌های مختلف مردمی علیه شوروی رخ می‎دهد. اسم شخصیت اصلی رمان «یعقوب» است. او جوانی ثروتمند است و عاشق که سعی می‎کند هم از جنگ، هم از خانواده دور بماند و سرگرم علایق خود و درس‌خواندن باشد؛ اما روند حوادث، پای او را به جنگ باز می‎کند. او سلاح به شانه می‎اندازد و مرد رزم می‎شود؛ اما اضطراب وجودی و جای زخم عشق در تمام داستان پیداست. یعقوب همه‌جا و همه‌وقت منتظر است تا شاید باد خبری از معشوق بیاورد.

گودال اسماعیلی

معرفی کتاب
کتاب حاضر حاوی چهار داستان کوتاه است. داستان‌ها درباره جنگ و مسائل مذهبی است. «قرار ملاقات»، «کوچ»، «سفارش» و «گودال اسماعیلی»، نام این داستان‌هاست. داستان آخر درباره گودالی در مناطق جنگی است که هر سال افراد زیادی به دیدن آن می‎روند و تحت‌تأثیر قرار می‎گیرند. در طول داستان با گفت‌و‌گویی که بین سه مرد جوان، میان‌سال و پیر، رد و بدل می‎شود، مشخص می‌شود که اولین نفری که به این گودال رفته، چه کسی بوده است و چرا نامش را اسماعیلی گذاشته‌اند.

نعلین‌های آلبالویی

معرفی کتاب
کتاب حاضر حاوی هشت داستان کوتاه است. «نعلین‌های آلبالویی»، نام یکی از این داستان‌هاست. در این داستان، «کمال»، «یونس»، «مهرداد» و «ساسان» به زیارت مقبرۀ عارفی به‌ نام «شیخاب» می‎روند، آن‌ها ابتدا راه را گم می‎کنند و درنهایت در مکاشفه‌ای شبانه قرار می‌گیرند؛ اما این مکاشفه برای هرکدام از آن‌ها متفاوت است. ساسان که درگیر اسفل مراتب طبیعیات است. مهرداد مهری به دل دارد و عاشق است. او آن ‌شب محبوبۀ خود را با نعلین آلبالویی می‌بیند که کنار آتش نشسته و چای می‌ریزد. یونس آگاه‌تر از ساسان و مهرداد، درگیر اموری ورای وجود خود در طبیعت و زیبایی‌های آن است و نگاهی عقلانی و گه‌گاه علم‌زده دارد؛ اما کمال از آنجا که معنای ولایت را می‌داند، دل به شیخ می‎دهد.