دلنوشتههای عرفان
معرفی کتاب
نویسنده این کتاب روشندل است و خاطرات خود را با زبانی شاعرانه بازگو میکند. نویسنده پس از شرح زندگیاش، درباره مادر، معلم، درخت، باران، پاییز و... مطالبی بیان کرده است. او درباره معلم میگوید: «چوب الفی که به دستم دادی برای دیدگان بیفروغ من حکم عصای سپید روشندلیام را دارد و چون تو نوری در ظلمت شب مهر، مهتابیات را به من تاباندی و من همراه سمفونی جدول ضرب رنج تو را به ترانه میسرایم و میستایم». او معتقد است که خشخش برگهای زرد و ریخته شده در زیر پای درختان، موسیقی آرامبخشی برای رهگذران است.
سرزمین خارج از نقشه: خاطرات عجیب یک معلم، براساس زندگی عزیز محمدیمنش
معرفی کتاب
کتاب حاضر خاطرات یک معلم است و چهارده فصل دارد. او در فصل اول، درباره تاریخ و مکان تولد و روستایش صحبت میکند و اینکه کودکی را چگونه گذرانده است. در فصل دوم، با عنوان «چی فکر میکردیم و چی شد!»، ماجرای سربازی رفتنش را بازگو میکند و اشتباهی که در تاریخ تولدش صورت گرفته است. در بخشی از فصل سوم، با عنوان «گربه را دَم حجله کشتم»، داستان پس گرفتن فرش و بخاری مدرسه را از اهالی روستای بیان میکند. در فصل چهارم ماجرای انتخاب محل تدریسش را میگوید و از باران بیسابقهای که در نخستین روزهای اقامتش میبارد و همهچیز را خیس میکند. در فصل پنجم ... .
شهید مهدی زینالدین
معرفی کتاب
موضوع این کتاب زندگی و شهادت سردار «مهدی زینالدین» (۱۳۳۸ ــ ۱۳۶۳)، فرمانده لشگر ۱۷ علیبنابیطالب است. خاطرات ارائه شده، درباره زندگی و رزم و شهادت او از زبان خانواده، همسر و همرزمانش است. در بخشی از کتاب آمده است: «گفت اعلام کن همه جمع بشن، میخوام براشون صحبت کنم. نگران گفتم آقا مهدی حرف از موندن بزنی، خودت رو سبک کردیا، این بندههای خدا از بس سختی کشیدن و برای عملیات امروز و فردا شنیدن، خسته شدن... .»
7 روایت خصوصی از زندگی سیدموسی صدر
معرفی کتاب
کتاب حاضر هفت روایت از زندگی امام «موسیصدر» است که دربردارنده مصاحبههایی است که نویسنده در سفرش به «لبنان»، با خانواده او انجام داده است. این مصاحبهها با همسر، فرزندان، خواهرها و دوست خانوادگی امام موسیصدر انجام شده است. همسرش میگوید، او آدم بزرگی بود که برای کارهای بزرگ ساخته شده بود، زندگیاش را سر آن کارها گذاشته بود و من هر کاری میکردم تا طی این راه برای او آسانتر شود.
دیدار در پاریس: خاطرات دکتر حسن حبیبی و خانم شفیقه رهیده
معرفی کتاب
کتاب حاضر از مجموعه تاریخ شفاهی امام «موسی صدر» است و شامل گفتوگو با دکتر «حسن حبیبی»، قبل از فوت ایشان، درباره امام صدر است. علاوهبر این، با همسر ایشان، خانم «شفیقه رهیده»، نیز در این باره مصاحبه شده است که نکات خواندنی دیگری به کتاب میافزاید. در بخش سوم، دو پیوست به کتاب اضافه شده است. پیوست نخست، متن سخنرانی دکتر حبیبی در سال ۱۳۷۵ و در جریان اعطای دکترای افتخاری دانشگاه تهران است. پیوست دوم، روایت دکتر حبیبی از هجرت امامخمینی (ره) از عراق به فرانسه است.
یاران موافق: خاطرات آیتالله سیدمرتضی مستجابی
معرفی کتاب
استاد «مستجابی» یکی از برجستگان خاندان «صدر» و از دوستان نزدیک امام «موسیصدر» است. گروه تاریخ شفاهی موسسه فرهنگی ــ تحقیقاتی امام موسیصدر، خاطرات ایشان را ضبط و منتشر کرده است. اثر حاضر در بخش خاطرات، شامل تولد، خانواده و اولین هجرت، خاندان صدر، ورود به سلک روحانیت، مبارزات سیاسی، امام موسیصدر و سجاده شعر است. همچنین در بخش ملحقات کتاب، ذیل زندگینامهها، نامههای امام موسیصدر، تصاویر و اسناد، دستهبندی و منتشر شده است.
حدیث روزگار: خاطرات استاد سیدهادی خسروشاهی
معرفی کتاب
«سیدهادی خسروشاهی» علاوهبر سابقه دوستی طولانی با امام «موسیصدر» و اطلاعات مهم تاریخی، خود یکی از پیشکسوتان تاریخنگاری زندگی امام صدر است. در متن پیش رو تلاش شده است مباحث از ترتیب زمانی و موضوعی مشخصی برخوردار باشند و از تکرار و اطناب پرهیز شود. اسامی افراد و رویدادها و اماکن در حد توان با درج توضیحاتی در پاورقی گویاسازی شده است. زندگینامه مختصر برخی از اسامی نیز در پینوشت کتاب آمده است. همچنین شماری از اسناد و تصاویر مرتبط با متن خاطرات هم در انتهای کتاب آمده است.
صد روز کما
معرفی کتاب
این کتاب را یکی از دوستان «محسن حُججی» با استفاده از دفتر خاطرات او نوشته است. از پیادهروی اربعین که محسن علمدار کاروان است و هنگامی که داعش او را دستگیر میکند. از زمانی که به خاطر داشتن کتاب در پادگان به دفتر فرمانده احضار میشود، از حمامی که او با دوستانش برای روستاییان «چاهزرد» میسازند و... . شایان ذکر است که وصیتنامه محسن در پایان کتاب آورده شده است.
اسماعیل مادرم شد!: خاطرات عصمت احمدیان مادر سردار شهید حاجاسماعیل فرجوانی و شهید ابراهیم فرجوانی
معرفی کتاب
این کتاب خاطرات خانم «عصمت احمدیان» است. عروس یازدهساله اهوازی که امروز مادر دو پسر شهید، یک دختر جانباز و مادربزرگ دو نوه شیمیایی است. او از روزهایی میگوید که سخت و جانکاه سپری شده است، از کودکیاش، از عاشقانههایش و درنهایت از روزهای جنگ. روزهایی که بین او و خانوادهاش جدایی میاندازد. او میگوید به دهه چهارم زندگی نرسیده، دو فرزندش را تقدیم دفاع مقدس کرده است و... .
پرندهتر ز مرغان هوایی (زندگینامه شهید جواد فکوری)
معرفی کتاب
دانشآموزان کلاس آیین نگارش، درباره زندگی بزرگان ایران تحقیق میکنند. گروهی از بچهها زندگی فرمانده نیروی هوایی، شهید «فکوری» را انتخاب میکنند. جواد فکوری در دی ماه ۱۳۱۷ در تبریز به دنیا میآید و همراه خانوادهاش به تهران مهاجرت میکند. او پس از دیپلم به دانشکده خلبانی میرود. هنگامی که جنگ تحمیلی شروع میشود، سرهنگ خلبان جواد فکوری، فرمانده نیروی هوایی است. او طراح بسیاری از عملیاتی است که برای ارتش ایران پیروزی را به ارمغان میآورد. جواد فکوری در سال ۱۳۶۰، هنگام بازگشت از جبهه جنوب، بر اثر سقوط هواپیما، به همراه جمعی از فرماندههان سپاه و ارتش به شهادت میرسد.