Skip to main content

سؤال کرم کوچولو

معرفی کتاب
وقتی کرم‌کوچولو به دنیا آمد، اولین سؤالش این بود که کجاست، چرا آمده است و زندگی چیست. مادرش او را فرستاد تا بیرون از لانه چرخی بزند و برگردد و بعد جواب سؤالش را بگیرد. کرمِ کوچولو در گشت و گذارش حیوانات زیادی را دید . از همۀ آن‌ها پرسید که زندگی چیست. حیوانات پاسخ‌های متفاوتی دادند؛ از نظر سنجاب، زندگی خوردن بود و از نظر لاک‌پشت، خوابیدن. زندگی از نظر بچه‌میمون بازی کردن بود و از نظر مورچه کار کردن؛ اما واقعاً زندگی چیست؟

گربه‌ها و خروس‌ها: یک قصه افریقایی

معرفی کتاب
در روزگاران قدیم در افریقا، خروس‌ها بر گربه‌ها حکومت می‌کردند. گربه‌ها از صبح تا شب کار می‌کردند و شب هرچه جمع کرده بودند پیش خروس‌ها می‌بردند. خروس‌ها به گربه‌ها گفته بودند که تاج سر ما از آتش است و هر کس از فرمان ما سرپیچی کند، با این آتش او را می‌سوزانیم! گربه‌ها این حرف را باور کرده بودند و از صبح تا شب برای خروس‌ها کار می‌کردند. یک شب در خانه‌ی گربه‌ها آتش اجاق خاموش می‌شودو....

از این‌ها نمی‌خورم!

معرفی کتاب
«لویی» یک فیل قهرمان است که در این کتاب با دنیای جدیدی از غذاهای سالم آشنا می‌شود، غذاهایی که هر وقت جلویش می‌گذاشتند، غُر می‌زده و می‌گفته که «من این‌ها را نمی‌خورم». اما حالا می‌داند که سبزیجات بهترین دوست‌های یک قهرمان هستند، مثلا هویج برای تقویت بینایی‌اش لازم است و بروکلی کمکش می‌کند که قلبش سالم بماند و نخودفرنگی استخوان‌هایش را سالم نگه می‌دارند و... .

آقاشتره به سامی‌فیله چه گفت؟

معرفی کتاب
داستان این کتاب دربارة فیل کوچکی است که برخلاف سایر فیل‌ها نمی‌تواند با خرطومش سطل آب را بلند کند. او در آخر با تمرین و تلاش و کمک‌های آقا شتره توانست موفق شود.
در این کتاب تلاش شده است تا کودکان به جای ناامیدشدن، تلاش‌گر و با پشتکار باشند و تا رسیدن به نتیجة نهایی دست از تمرین و ممارست نکشند.
در پایان کتاب مقالة کوتاهی به قلم جین آنونزیاتا، روان‌شناس بالینی، دربارة مشکل بی‌اختیاری ادرار در کودکان آمده است.

فرانکلین دوباره دوست می‌شود

معرفی کتاب
داستان این کتاب به موضوع «دوستی» می‌پردازد. سمور آبی یکی از دوستان «فرانکلین» است که دارد برای دیدنشان بعد از مدت‌ها به محله می‌آید. فرانکلین خیلی هیجان دارد که سمور آبی را دوباره ببیند و با او مثل قدیم بازی کند. اما هر دوی آن‌ها تغییر کرده‌اند و بزرگ‌تر شده‌اند. آیا آن‌ها با تمام این تفاوت‌ها باز هم می‌توانند با هم دوست و خوش باشند؟

فرانکلین گم می‌شود

معرفی کتاب
داستان این کتاب به موضوع «خوش‌قولی و وفای به عهد» می‌پردازد. «فرانکلین» از مادرش اجازه می‌گیرد تا به خانه‌ی خرس برود و با دوستانش بازی کند. مادر به فرانکلین گوشزد می‌کند که حواسش باشد تنهایی به جنگل نرود و سر ساعت 6 برای شام خانه باشد. وقتی فرانکلین به خانه‌ی خرس می‌رسد، خرس، روباه، غاز و سمور آبی درحال قایم‌باشک‌بازی هستند. نوبت فرانکلین است که چشم‌هایش را ببندد. او خرس را زیر بوته‌ی تمشک و سمور و غاز را زیر پل پیدا می‌کند ولی از روباه خبری نیست... .

فرانکلین و کلاه دوچرخه‌سواری‌اش

معرفی کتاب
داستان این کتاب به کودکان می‌آموزد که مطابق نظر خود زندگی کنند و به سلیقه دیگران احترام بگذارند. «فرانکلین» با مادرش به مغازه می‌رود و یک کلاه ایمنی که رویش چراغ چشمک‌زن دارد انتخاب می‌کند و می‌خرد. روز مسابقه دوچرخه‌سواری فرانکلین خجالت می‌کشد کلاهش را سرش بگذارد چون می‌ترسد دوستانش مسخره‌اش کنند. آیا فرانکلین باید مطابق نظر و سلیقه‌ دیگران عمل کند و کلاهش را کنار بگذارد یا... .

فرانکلین دیگر فضولی نمی‌کند

معرفی کتاب
داستان این کتاب به موضوع «امانتداری و رازداری» می‌پردازد. تولد «خرسی» است و مادر خرسی از مادر «فرانکلین» می‌خواهد تا کادوی تولد خرسی را برایش پنهان کند، چون نگران است که مبادا خرسی فضولی کند و بداند کادویش چیست. فرانکلینِ کنجکاو نمی‌تواند جلوی خودش را بگیرد و یک کادوی زردرنگ در کمد پیدا می‌کند و فکر می‌کند که کادوی تولد خرسی است. فرانکلین یواشکی کادو را نگاه می‌کند و... .

دو دوست دو قهرمان

معرفی کتاب
«سَمی» توله‌سگی که صاحبش رهایش کرده، کشته‌کردۀ فوتبال است و «ماوسِر» گربۀ شجاعی است که از چیزی نمی‌ترسد. این دو چنان با هم دوست می‌شوند که حتی جنگ هم نمی‌تواند آن‌ها را از هم جدا کند. با گسترش جنگ جهانی اول در اروپا، مردم حیوانات شجاع را به جنگ می‌فرستند تا به سربازها کمک کنند. بدین‌ترتیب پای ماوسر و سمی به سنگرهای جنگ باز می‌شود و... .

راز دانه کوچولو

معرفی کتاب
گاری آسیابان با گونی‌های بزرگ تلق‌وتلوق می‌رفت. «گندمک» در یکی از این گونی‌ها بین یک عالمه دانه گیر کرده بود. گندمک یک آرزوی بزرگ و قشنگ توی دلش داشت، او دلش می‌خواست یک عالمه دانه از دلش بیرون بیاید، برای همین از دوستانش جدا شد و راه افتاد دنبال آرزویش که مورچه‌کوچولو او را پیدا کرد و... .