Skip to main content

عید قلب‌های گرم

معرفی کتاب
عید «قلب‌های گرم» نزدیک است و «اِوا بال قلنبه» برای همه دوستانش هدیه درست کرده است. او مشتاقانه منتظر رسیدن عید است تا هدایا را به دوستانش بدهد؛ اما متوجه می‌شود که چند نفر از بهترین دوستان زندگی‌اش را فراموش کرده است و هدیه‌ای برای آن‌ها ندارد. فقط دو روز به عید مانده است. اِوا تصمیم می‌گیرد صبح زود بیدار شود و برای خانواده‌اش هدیه تهیه کند. آیا او موفق می‌شود به موقع این کار را انجام دهد؟

اوا بال‌قلنبه و هم‌کلاسی تازه‌اش

معرفی کتاب
«اِوا بال‌قلنبه» جغدی است که مثل بقیه دوستانش، شب‌ها به مدرسه می‌رود و روزها می‎خوابد. بهترین دوست اِوا، «لوسی نوک‌نوکی» است. بچه‌های مدرسه جغدها می‌خواهند یک شب‌نامه درست کنند و اِوا خبرنگار می‌شود. او همه‌جا گوش‌هایش را تیز می‌کند تا خبر بیشتری پیدا کند. هیجان‌انگیزترین خبری که اِوا می‌شنود این است که قرار است هم‌کلاسی جدیدی به نام «هایلی» داشته باشند. اِوا نگران است که با ورود هایلی، لوسی او را فراموش کند.

من کی هستم؟

معرفی کتاب
«ناروال‌ها»‌ نوعی نهنگ دندان‌دار هستند که روی سرشان عاج بلند و پیچ‌خورده‌ای دارند. داستان کتاب درباره یک بچه ناروال، به اسم «کِلپ» است که در اعماق اقیانوس به دنیا می‌آید. او از همان ابتدا، متوجه می‌شود که با بقیه ناروال‌ها فرق دارد تا اینکه روزی جریان قوی آب او را با خودش می‌برد و... . کِلپ می‌فهمد که یک اسب تک‌شاخ است. در کنار اسب‌های تک‌شاخ خیلی به او خوش می‌گذرد؛ اما کلپ دلش برای دوستان ناروالش تنگ شده است و نمی‌تواند تصمیم بگیرد که کجا باشد.

الیوت، فیل خال‌خالی

معرفی کتاب
«الیوت» فیلی است که با بقیه خیلی فرق دارد. بدن او پر از خال‌های رنگی است و او خیلی کوچک است. این کوچک بودن، برایش مشکل‌ساز شده است. او نمی‌تواند در را باز کند، نمی‌تواند تاکسی بگیرد و حتی نمی‌تواند از داخل یخچال خوراکی بردارد. الیوت خیلی کیک فنجانی دوست دارد؛ اما در شیرینی‌فروشی هیچ‌کس او را نمی‌بیند و... . الیوت با موش کوچکی آشنا می‌شود که از الیوت هم کوچک‌تر است و... . حالا الیوت کیک فنجانی دارد و شاید یک چیز بهتر! شایان ذکر است که تصاویر کتاب همراه متن، داستان را روایت می‌کنند.

اراذل و اوباش: گوگولی‌ها انتقام می‌گیرند

معرفی کتاب
این کتاب از مجموعه «اراذل و اوباش»، به سبک «کمیک استریپ» نوشته شده است. در این قسمت، گرگ و دوستانش، مرغ‌های مرغداری را نجات می‌دهند و همه را متعجب می‌کنند. حالا آن‌ها می‌خواهند خوکچه‌های هندی را نجات دهند که قرار است، بولدزرها خانه‌هایشان را خراب کنند؛ اما ناگهان دکتر «مربا»، دانشمند خوکچه‌ها، آن‌ها را دستگیر می‌کند. چرا؟ چون مرغداری متعلق به دکتر مرباست و او می‌خواهد انتقام بگیرد. آیا گرگ و دوستانش می‌توانند جان سالم به در ببرند؟

اراذل و اوباش در لباس مبدل

معرفی کتاب
آقای گرگ که جرم‌های زیادی مرتکب شده است، مانند جعل هویت گوسفندها، ورود غیر مجاز به خانه پیرزن‌ها و... ، تصمیم گرفته است با دوستانش گروهی تشکیل دهند و کارهای خوب انجام دهندتا قهرمان باشند؛ اما دوستان او آقای مار و کوسه و جونده‌ای به نام آقای پیرانا هستند. آن‌ها همگی بسیار خطرناکند و کارهای بد زیادی کرده‌اند. آیا آقای گرگ و دوستانش می‌توانند از عهده کارهای خوب برآیند و قهرمان باشند؟

شبی که من گاو شدم

معرفی کتاب
در کتاب حاضر، کودکی خواب می بیند که گاوی شیر ده شده و شاخ و دم در آورده است. او در خواب مرتب از شیر خودش می دوشد و می خورد. با شاخ هایش از خودش محافظت می کند؛اما علاقه ای به دمش ندارد. او به این فکر می افتد که دمش را ببرد و دور بیندازد ولی مگسی او را از تصمیمش منصرف می کندچرا که با دمش می تواند مگسها را بپراند.
سرانجام از خواب بیدار شده و متوجه می شود که دم گاو چه کارکردی دارد.

همیشه او منظم است

معرفی کتاب
بچه‌خرگوش‌ها و بچه میمون‌ها و... در حال بازی هستند که می‌بینند خورشید آرام پشت کوه می‎رود. آن‌ها غمگین می‌شوند؛ چون می‌خواهند همچنان به بازی کردن ادامه دهند. آن‌ها تصمیم می‌گیرند بالای کوه بروند و از خورشید بخواهند که همان جا بماند. خورشیدخانم برای آن‌ها توضیح می‌دهد که اگر همیشه آنجا بماند، شهرها و دشت‌ها و سبزه‌زارهای دیگر در تاریکی می‌مانند و دیگر هیچ گیاهی رشد نمی‌کند و حیوانات نمی‌توانند غذا پیدا کنند و... . بچه‌ها متوجه می‌شوند که کار خورشیدخانم بسیار منظم است و باید به کارش ادامه دهد.

ما همه دور سفره‌اش نشسته‌ایم

معرفی کتاب
«پرپرک» کبوتر کوچولویی است که به تازگی پرواز کردن را یاد گرفته است. او در جنگل پرواز می‌کند و حیوانات مختلف را می‌بیند که دنبال غذا می‎گردند. پرپرک دلش برای آن‌ها می‌سوزد و تصمیم می‌گیرد به همه حیوانات غذا بدهد؛ اما او چگونه می‌تواند این کار را انجام دهد؟

آواز فرودل

معرفی کتاب
همه سگ‌ها «واق‌واق» می‌کنند، گربه‌ها «میو‌میو» و پرنده‌ها هم صداهای مختلفی دارند، مثل «جیک‌جیک»، «قارقار»، «کوکو» و... ؛ اما پرنده کوچک قهوه‌ای نمی‎خواهد مثل بقیه آواز بخواند. او دلش آواز جدید و متفاوت می‌خواهد مثل «فورودل» یا «اسپرودل»؛ اما چند دقیقه بعد از خواندن این آواز جدید، آواز اشتباهی دیگری می‌خواند و چیزی نمی‎گذرد که همه پرنده‌ها آوازشان را اشتباه می‌خوانند و دیگر سر و صداهای آن محله مثل قبل نیست.