Skip to main content

اومدیم مامان! اومدیم بابا!

معرفی کتاب
«اژی» و «قوری» که همه‌جا را دنبال پدر و مادرشان گشته‌اند، به کوه بلندی می‌رسند. آن‌ها در حالی که از کوه بالا می‌روند، مادر و پدرشان را صدا می‌کنند که ناگهان صدای عجیبی به گوششان می‌رسد: «بع‌بع‌بع» و با کلی گوسفند روبه‌رو می‌شوند! اژی و قوری در حال بازی با گوسفندها هستند که صدای پدر و مادرشان را می‌شنوند و به راهشان ادامه می‌دهند.

نوربرت خر‌گردن

معرفی کتاب
«نوربرت خرگردن» کرگدنی است که در دشت‌های آفریقا زندگی می‌کند. او به همه‌چیز و همه‌کس بدگمان است و بسیار زورگوست. هیچ‌کس حریف هیکل قوی و بزرگ او نمی‌شود. حیوانات جنگل که دیگر از دست او خسته شده‌اند، دور هم جمع می‌شوند تا نقشه‌ای بکشند و نوربرت را ادب کنند. هر کدام از حیوانات پیشنهادی می‌دهد؛ اما هیچ‌کدام از روش‌ها قابل اجرا نیست تا اینکه «کارل چنگولی»، پرنده فضول با منقاری سرخ، برای ادب کردن نوربرت به روش خودش عمل می‌کند و... .

باد در بیدزار

معرفی کتاب
اهمیت دادن به دوستی، ازخودگذشتگی و احساس مسئولیت در برابر دیگران موضوع رمان حاضر است. نویسنده با استفاده از شخصیتهای حیوانات زندگی انسانها را تصویر کرده و در این راه از فضاهای سمبلیک و فانتزی کمک گرفته است.

کارآگاه پادی در جنگل بلوط

معرفی کتاب
کارآگاه «پادی» تلفن همراهش را کنار تختش می‎گذارد تا به خواب زمستانی برود؛ اما ناگهان تلفن خانه به صدا درمی‎آید! رئیس کارآگاه، او را برای مأموریتی مهم و سّری احضار می‎کند. گزارش‌ها حاکی از این است که بیشتر درختان جنگل بلوط خشک و سنجاب‌ها ناپدید شده‎اند! محیط‌بان‌ها می‌گویند این اتفاق، کار گرازهای «ماشوان» است. پادی به سرعت حرکت می‎کند تا در نقش محیط‌بان مأموریت جدیدش را انجام دهد.

پنگوئن غرغرو

معرفی کتاب
این داستان پنگوئنی است که از همه‌چیز ایراد می‌گیرد و هیچ‌چیز به نظر ش خوب و قشنگ نیست. پنگوئن از اینکه هوا سرد است، از اینکه نمی‌تواند پرواز کند، از اینکه آب دریا شور است و... حتی راه رفتن خودش هم شکایت می‌کند تا اینکه شیرماهی از چیزهایی می‌گوید که پنگوئن دارد؛ ولی تا به حال به آن‌ها توجه نکرده است. پنگوئن به حرف‌های شیرماهی خوب فکر می‌کند و به نتایج تازه‌ای می‌رسد.

من بامزه نیستم!

معرفی کتاب
در این کتاب بچه جغدی وجود دارد که همه به او می‌گویند چقدر بامزه و کرکی و کوچک است و چه چشمان بزرگی دارد. اما بچه جغد از این تعریف‌ها اصلا خوشش نمی‌آید. او یک جغد شکاری گنده و ترسناک است با بال‌های نرم و بی‌صدا. شما چه فکر می‌کنید؟

میمون‌ها را بشمار

معرفی کتاب
کتاب حاضر با داستانی که با کمک تصاویر پیش می‌رود، شمارش اعداد ۱ تا ۱۰ را به کودکان آموزش می‌دهد. در داستان قرار است میمون‌ها شمارش شوند؛ اما آن‌ها با حضور ۱ مار کبرا فرار کرده‌اند. ۲ راسو مار را فراری می‌دهند، ۳ کروکودیل باعث فرار کردن راسوها می‌شوند، با آمدن ۴ خرس، کروکودیل‌ها پا به فرار می‌گذارند و این شمارش تا ۱۰ ادامه می‌یابد.

ساکت باشید!

معرفی کتاب
«روپرت» یک موش است و می‌خواهد کتاب تصویری و بدون متن درست کند. او کلی نقشه دارد. دوستان او سعی می‌کنند قهرمانی قوی و بی‌صدا برای کتاب پیدا کنند و مرتب با هم حرف می‌زنند. روپرت سراسر کتاب به آن‌ها تذکر می‌دهد که صحبت نکنند و ساکت باشند؛ اما سرانجام کتاب پر از کلمه و جمله می‌شود!

با تشکر از رفیق صمیمی

معرفی کتاب
«سیمور» بیمار است و «اسپلت» تصمیم می‌گیرد کاری کند تا دوستش را خوشحال کند. او کتابی به نام «دوستی» برای سیمور درست کرده است. اسپلت کتاب را به سیمور نشان می‌دهد و تمام روزهایی که سیمور به او کمک کرده است، یادآوری می‎کند. مثلاً وقتی که اسپلت از بازی در نمایش مدرسه می‌ترسد و سیمور تشویقش می‌کند یا وقتی مجسمه مورد علاقه مادر می‌شکند و سیمور آن را درست می‎کند و... . اسپلت برای همه این کمک‌ها از سیمور تشکر می‎کند.

پیش به سوی استخر

معرفی کتاب
«اسپلت» با خوشحالی در خواب خرناس می‌کشد. او خواب آب‌نبات‌های خوشمزه را می‌بیند که مادرش بیدارش می‌کند. مادر اسپلت از او می‌خواهد پیش از صبحانه به حمام برود؛ اما اسپلت از آب می‌ترسد. با این حال، حمام می‌کند؛ اما اتفاق وحشتناک‌تری در راه است! او متوجه می‌شود که امروز در مدرسه، کلاس شنا دارد. آیا اسپلت می‌تواند در استخر شنا کند؟