یک خوشه انگور سرخ
معرفی کتاب
«زینب» دختر مأمون، راوی داستان است و قصه از روزی آغاز میشود که مأمون با خشم از شکار بازمیگردد و هیچکس نمیداند علت این عصبانیت چیست. زینب متوجه میشود که عصبانیت پدر از پسر خردسال امامرضا (ع) است، پسر کوچکی که با شهامت مقابل خلیفه میایستد و با او صحبت میکند و... . زینب سرگذشتش را بازگو میکند و هزاران بار بخت و سرنوشت را لعنت میکند که او را مجبور کرده است تا انگور زهرآگین به همسرش، «امامرضا»، بدهد؛ اما او ترسوتر و ناتوانتر از این است که از فرمان پدر سرپیچی کند و... .
آیلین
معرفی کتاب
کتاب حاضر شامل دَه داستان کوتاه است. «نیمکیلو نگار»، «حذف»، «سایه»، «نارنجهای گذرگاه» و «آیلین» نام برخی از این داستانهاست. در داستان «آیلین»، دختری داستان را روایت میکند که چند سال پیش، بر اثر حادثهای که برای پدر و مادرش رخ میدهد، از دوستش آیلین که مسیحی است، جدا میشود. دختر از بچگی به نقاشی علاقه دارد، حالا او تصویری از آیلین، از آنچه که از چهره او به یاد دارد، میکشد و برای دیدن او به کلیسا میرود. همه آنجا هستند؛ پدر و مادر آیلین، برادرهایش، مادربزرگ و خالهاش، حتی همسایهها، اما خبری از آیلین نیست! او کجاست؟
چمدان سفر
معرفی کتاب
کتاب حاضر مجموعهای از شش داستان کوتاه است. «سفر در شب»، «آن روز برفی» و «پرچینها»، نام سه داستان از این مجموعه است. داستان «پرچینها»، درباره دخترکی است که چشمهایش ضعیف است و باید عینک بزند؛ اما پدر و مادرش، ضعف چشمهای دخترشان را عیب او میدانند و نمیخواهند که کسی از این موضوع باخبر شود. با اصرار و پیگیری معلم و مدیر مدرسه، بالاخره دخترک صاحب عینک میشود؛ ولی باز هم بدون عینک به مدرسه میرود. وقتی علت را جویا میشوند... .
حلیه
معرفی کتاب
«علیمردان» دو سالش بود که پدرش به اروند زد و دیگر هیچوقت خبری از او نشد. بعد از آن، عموها زیر بال و پرش راگرفته بودند. صبح تا ظهر مدرسه میرفت و ظهر تا غروب در مغازه، پای دخل میایستاد. در روزهای آغاز جنگ، علیمردان سال چهارمی بود و منتظر دیپلم و چندماهی بود که عاشق شده بود، عاشق «حلیه»، دختر مدیر مدرسه! علیمردان ماجرا را به مادرش گفت و او را برای خواستگاری فرستاد. پدر حلیه شرط کرد که علیمردان قبل از هرچیز باید دیپلم بگیرد. چندماه بعد، دیپلم علیمردان حاضر بود، کت و شلوارش هم، ولی... .
ماه را نشانه بگیر
معرفی کتاب
روستای «آبگرمک»، به روستاهای دیگر دختر نمیدادند؛ اما به «قاسم چگینی» که از روستای «سریکوه» بود، نه نگفتند. قاسم جوانی کاری و آبرودار بود و کار برایش عار نبود. بعد از یک سال، وقتی قاسم و عروسش بچهدار نشدند، حرف و حدیثها شروع شد. قاسم خانوادهاش را برداشت و به شهر رفت. در هر شهری چند ماهی کار میکرد و به دنبال کاری بهتر به شهر دیگری میرفتند. به سفارش شخصی، به شهرهای جنوب رفت. به علت گرمای هوا، پول خوبی میدادند. قاسم رفت و دیگر خبری از او نشد و... .
شمیم باران
معرفی کتاب
چند سال است که پدر «باران» از دنیا رفته است و حالا مادرش قصد دارد با مردی به نام «احمد»، ازدواج کند. باران مخالف است و فکر میکند قرار است احمد جای پدرش را بگیرد؛ اما احمد هر طور شده، دل باران را به دست میآورد. آنها میخواهند بعد از ازدواج همراه باران، از ایران بروند؛ اما پدربزرگ باران که او را یادگار پسرش میداند، مخالفت میکند. مادر باران بدون تنها دخترش نمیتواند زندگی کند، از طرفی باران هم نمیداند بدون مادرش چگونه با زندگی کنار بیاید.
شکوفههای یخزده
معرفی کتاب
این رمان مضمونی از فرهنگ اصیل و بومی مردم شمال است. «ژاله» دختری است که قبل از تولد، پدرش را از دست میدهد. مردم روستا معتقدند که ژاله، دختری بدقدم و نحس است و اوست که برای خانواده مصیبت آورده است. ژاله این حرفها را میشنود؛ اما پاسخی برای آنها ندارد و هر روز افسردهتر میشود. با بزرگشدن ژاله وضع مالی خانواده بهتر میشود و... . در طول داستان به خرافات و تعصبات خشک انتقاد شده است.
داستانهای سمک عیار
معرفی کتاب
داستان سمک عیار داستانی عامیانه و کهن است دربارۀ شخصیتی به نام سمک عیار که پهلوانی است دلاور . «خورشید شاه» به عشق مه پری به چین و ماچین میرود و در آ نجا با سمک آشنا میشود و داستان «سمک عیار» به همین ترتیب شکل میگیرد. کتاب حاضر بازنویسی هر پنج جلد سمک عیار به به نثر امروزی است که در یک جلد خلاصه شدهاست. برای سهولت کار، در این کتاب، هر کتاب به چندین داستان تقسیم شدهاست و هر داستان چند بخش دارد.
قبرستان عمودی
معرفی کتاب
این داستان مرور خاطرات «رضاقلی میرزا»، کتابدار مدرسه «دارالفنون»، است که به دست پسر نوجوانی به نام «مجید» میرسد و او را به خانهای قدیمی، در محله «عودلاجان» میبرد، خانهای با دیوارهای بلند که اجساد بسیاری را در خود جای داده و یک قبرستان عمودی به وجود آورده است. خواندن خاطرات رضاقلی، پای مجید را به دنیای مردگان باز میکند. او در خاطراتش اعتراف میکند که از جهان مردگان برگشته و چیزهایی دیده است که کسی توان شنیدنش را ندارد!
تأثیر امواج مثبت بر فلافل و 16 داستان دیگر
معرفی کتاب
کتاب حاضر حاوی هفده داستان کوتاه است. «افسانه مترو»، «رانش سرایدار»، «اوقات مهم»، «ساعت اسب» و «تأثیر امواج مثبت بر فلافل»، نام برخی از این داستانهاست. داستان «تأثیر امواج... »، درباره مرد کارگری است که در کارخانه پفکسازی کار میکند؛ اما شش ماه است که حقوق نگرفته و اجاره خانه، ماهها عقب افتاده است. مرد هر روز صبح جملات مثبتی را تکرار میکند و فکر میکند که نتیجه میدهد. او بعد از مدتها تصمیم میگیرد مغازه فلافلفروشی باز کند و در خانه آنقدر فلافل درست میکند تا استاد میشود؛ اما گرفتن مجوز سالها طول میکشد و... .