چه کسانی انتخاب میشوند
معرفی کتاب
دکتر «مهروند» و گروهش برای طرح تربیتی بزرگشان باید دو پسربچه انتخاب کنند. پسرانی که اسمشان را «بچههای آزاد» گذاشتهاند! پسران زیادی همراه مادر یا پدرشان آمدهاند تا در مصاحبه شرکت کنند. در مرحله اول، از بین تمام بچهها دَه نفر انتخاب میشوند و در مرحله نهایی فقط دو نفر. «کامبیز نادری»، پسر آقا و خانم نادری، آنها میدانند که این برنامه ممکن است خطراتی هم داشته باشد؛ اما کامبیز دلش میخواهد در این طرح شرکت کند و «همایون»، پسری یازدهساله که با دو خواهرش زندگی میکند و درواقع مرد خانواده است.
شهر بدون پلاستیک
معرفی کتاب
قهرمان داستان در مسابقه محیط زیست که در مدرسه برگزار میشود، شرکت کرده است. هرکس راهحل بهتری برای مصرف کمتر پلاستیک ارائه دهد، برنده یک لپتاپ میشود. او میخواهد اخطاریهای چاپ و پخش کند؛ اما برای این کار کامپیوتر و پرینتر میخواهد که هیچکدام را ندارد. قهرمان داستان فکر میکند به خانه داییاش برود؛ چون آنها هر دو را دارند؛ اما برای رفتن به آنجا باید بهانه درست و حسابی داشته باشد و مهمتر از همه، برادرش سعید است که هرجا برود، باید دنبالش باشد... . او با هزاران ترفند موفق میشود اخطاریه را بنویسد و پرینت بگیرد؛ اما حالا چطور باید آنها را پخش کند؟
کارآگاهبازیهای یک سوسک کمحافظه
معرفی کتاب
در شهر «بیابانی»، «زاغ بور»، یکی از اعضای شورای شهر، به قتل رسیده است. وقتی این خبر در شهر میپیچد، همه جیغ میکشند و فرار میکنند، بعضیها گریه میکنند و چندنفری سکته! حتی زمین هم دچار لرزش میشود. حالا همه شهر جمع شدهاند تا قاتل را پیدا کنند. «مارمولک بیسرپرست»، معتقد است که قاتل باید خودش را معرفی کند، وگرنه از روی لیست اسامی و طبق حروف الفبا یکی را انتخاب میکند. «سوسک بیابانی»، آبدارچی شورا، به مغزش فشار میآورد به یاد یکی از اقوامش میافتد که شغلش قاتل پیداکُن است و... .
مشترک مورد نظر در دسترس نمیباشد، لطفاً مجدداً شمارهگیری بفرمایید
معرفی کتاب
داستان این کتاب، داستانی تخیلی است درباره آلودگی محیط زیست و کره زمین. آلودگی آنقدر زیاد شده است که در تهران، هوا پر از موجودات ناشناخته شده است و پر از دانههای سیاه پرنده! مگسها هجوم آوردهاند! قهرمان داستان، دختر نوجوانی به نام «مریم» است. وقتی مریم شیر آب را باز میکند، منفجر میشود و به جای آب، حبابهای آتش فواره میزند. تلویزیون اعلام میکند که متخصصین علت جرقههای آتش در آب را، نفوذ گاز «متانِ» حاصل از زبالههای شهری میدانند و... . مریم به مرکز تحقیقاتی خود، یعنی کافینت میرود! تا در این باره تحقیق کند و... .
تفنگ اهلی
معرفی کتاب
آقای «فرهمند» محیطبان است و عاشق طبیعت و حیوانات، اما پسرش، «دامون»، برعکس پدر، عاشق شکارکردن است. در مدرسه «کیا»، دوست دامون، میخواهد بچهراکونی را که پدرش گرفته است، به دامون نشان بدهد؛ اما راکون فرار میکند و... . در راه بازگشت به خانه، کیا به دامون میگوید که مخفیگاه پدرش را پیدا کرده است و دامون به دنبال پیدا کردن آن، به دل جنگل میزند. او میتواند مخفیگاه را پیدا کند؛ اما... .
کبوترباشی و زرافههای پرنده
معرفی کتاب
«کبوترباشی» از صبح تا شب پرندهها و حیوانات مریض را درمان میکند. او خفاشی را معاینه میکند که به علت سروصدای زیاد نمیتواند راه خانه را پیدا کند. کبوترباشی میگوید باید مدتی از شهر دور باشد؛ چون پرده گوشش آسیب دیده است. مرغهای مینا، ماهی در تُنگ بلور را آوردهاند، ماهی بیچاره تعادلش را از دست داده است. کبوترباشی میگوید کلی فاضلاب و کف صابون و شامپو و وایتکس در آب هست که ماهی را به این روز انداخته است. کلاغ مسموم شده و کبوترباشی معتقد است که از غذای آدمها خورده است. آدمها گوشتهای پر از هورمون میخورند و سبزیهایی که با آب فاضلاب آبیاری میشود و... .
سموره
معرفی کتاب
«سموره» و «سمیره»، دو سنجاب خواهر و برادر هستند که در حفرهای در درخت بلوط صدساله، به نام «پیربلوط» زندگی میکنند. از وقتی شکارچیان مادرشان را میگیرند و میبرند، پیربلوط از آنها مراقبت میکند. در صبحی بهاری، وقتی سموره از لانه بیرون میآید، متوجه میشود پیربلوط نگران است! دو سنجاب برای پیدا کردن غذا راه میافتند و... . سروکله شکارچیان پیدا میشود. سموره خواهرش را نجات میدهد؛ اما خودش در دام میافتد و... .
در جستوجوی اردشیر
معرفی کتاب
این کتاب حاوی یازده داستان کوتاه به هم پیوسته درباره شاهنشاه بزرگ اشکانی، «اردوان»، است. او شبانه و درحالیکه سر و صورتش را پوشانده است، با چهار همراه، به دیدن «هپتانباد»، شاه کرمان، میرود تا او خواب شومی را که دیده است، تعبیر کند. اردوان در خواب شاهزادهای را میبیند که او را میکشد! هپتانباد میگوید: «سلطنت شما در خطر است و یکی از پسران حاکمانتان در ایالات ایران که امسال متولد میشود، شما را تهدید میکند!» او برای برطرف کردن خطر دو پیشنهاد دارد.
داستانهای کودکان و نوجوانان
معرفی کتاب
کتاب حاضر شامل نوزده داستان کوتاه است. نام بعضی از این داستانها به این ترتیب است: «پایان بدی»، «دو دوست»، «روز عجیب»، «کیسه کهنه» و «گرگ و چوپان». داستان اول درباره مرد بدجنسی است که روز جشن، تمام غذاها را مسموم میکند. پادشاه و همه مردم با خوردن غذاها مسموم و بیمار شده و مرد بدجنس به طوطی تبدیل میشود. مرد سعی میکند نزد جادوگر برود و تا شاید او بتواند کاری بکند؛ اما... . چند روز بعد، وقتی طوطی برفراز شهر پرواز میکند، متوجه میشود که طبیبِ پادشاه، گوشت طوطی را برای او تجویز کرده است و... .
ماجراهای هیرادشهر: نجات شاهزاده
معرفی کتاب
در شهر زیبای «هیراد»، مردم در صلح و آرامش، کنار هم زندگی میکنند. سلطان این شهر عادل و مردمدوست است و اخلاق نیکویی دارد. ملکه بسیار مهربان و شاهزادهخانم بسیار زیباست. در آن سوی شهر، پشت کوه سیاه، دیو بدسرشتی زندگی میکند که از آرامش مردم شهر هیراد عصبانی است. دیو تصمیم میگیرد شادی و آرامش را از آنها بگیرد. روزی مردم شهر باخبر میشوند که شاهزادهخانم زیبا ناپدید شده است. هرکس نظری دارد و پیشنهادی میدهد تا اینکه همایون دانشمند و معلمِ پیر، سر میرسد. او اتاق شاهزاده را بررسی کرده و یک سرِنخ پیدا میکند!