خانه حلزون
معرفی کتاب
از وقتی حلزون خودش را در آینه دیده بود، غمگین بود. او خودش را با بدن قلمبه چسبناک و دهان گشاد و از همه بدتر لاک شکستهاش دیده بود. حلزون تصمیم گرفت جایی پنهان شود تا هیچکس او را نبیند. او از کرم خاکی، مورچهها و زنبورها خواست که چند روزی در خانهشان جایی به او بدهند؛ اما هیچکدام او را راه ندادند. شب فرا رسید و حلزون در لاک شکستهاش به خوابی آرام و راحت فرو رفت.او با طلوع خورشید، فکر جدیدی به ذهنش رسید و تصمیم تازهای گرفت.
بلوقیا و جوذر: دو داستان برگزیده از هزار و یک شب
معرفی کتاب
کتاب حاضر دربردارنده دو داستان است. در داستان اول، بعد از مرگ حاکم مصر، بلوقیا در خزانه پدرش، کتابی در وصف آخرین پیامبر، حضرت محمد (ص)، مییابد. او پس از خواندن کتاب، دلبسته پیامبر شده و تصمیم میگیرد که در شهرهای مختلف به دنبال ایشان بگردد. در داستان دوم، جوذر، پسر بازرگانی است که برادرانش سهم او را تصاحب کردهاند. او با تور ماهیگیری به دریا میرود تا امرار معاش کند؛ ولی با مردی مغربی آشنا شده و با ماجراهای عجیبی روبهرو میشود.
یک جعبه پر از دروغ
معرفی کتاب
در این کتاب داستان کودکی به نام "مراد" آمده است که سعی دارد به جای کاردستی درست کردن دروغ سر هم کند و برای معلمان و دوستانش در مدرسه تعریف کند. یک شب که داخل جعبه دروغگویی اش می رود در حالت خواب و خیال معلمش را می بیند که قیچی به دست سراغ مراد می آید و از می خواهد برای فردا کاردستی درست کند. مراد دست از دروغگویی برداشته و به فکر کاردستی درست کردن می افتد.
هدیه خیس
معرفی کتاب
تولد مریم است. دوستانش آمده اند. کیک و شیرینی آماده است، اما از مادر بزرگ خبری نیست. بیرون باران می بارد. مریم نگران مادر بزرگش است که بدون چتر بیرون رفته است. مریم در خیالش سعی دارد چتری به مادربزرگش برساند تا او خیس نشود. سرانجام مادربزرگش با یک چتر برای هدیه تولد مریم از راه می رسد و او را خوشحال می کند.