جشن جوجه کلاغها
معرفی کتاب
خانم کلاغ که بچههایش گرسنه هستند، کرم کوچولویی پیدا میکند؛ اما کرم کوچولو از کلاغ میخواهد او را رها کند؛ چون مادرش مریض است و باید برای او غذا پیدا کند. گربه و سنجاب و لاکپشت، حرفهای کرم را تصدیق میکنند. خانم کلاغ دلش برای کرم کوچولو میسوزد و او را آزاد میکند. حالا کلاغ دست خالی به لانه بازگشته است؛ ولی جوجهها خیلی گرسنه هستند. او شبانه از لانه بیرون میآید تا شاید بتواند چیزی برای خوردن پیدا کند که با کرم کوچولو روبهرو میشود و... .
آدمبرفی و پرچم
معرفی کتاب
این داستان از مجموعه داستانهای «قصههای آدمبرفی» است که برای کودکان سه تا هفت سال نوشته شده است. در این قسمت، آدمبرفی کوهنوردهایی را میبیند که به سمت قله کوه میروند. او نگران است که مبادا گرگهای گرسنه به کوهنوردها حمله کنند، برای همین به دنبال آنها میرود. در راه یکی از کوهنوردها سقوط میکند و آدمبرفی به او کمک میکند و وقتی بقیه کوهنوردها از پا درمیآیند، او پرچم آنها در قله نصب میکند و... .
آدمبرفی و روباه
معرفی کتاب
این کتاب از مجموعه کتابهای «قصههای آدمبرفی» است که برای کودکان سه تا هفت سال نوشته شده است. در این داستان آدمبرفی روباهی را میبیند که زخمی شده است. آدمبرفی روباه را به غاری میبرد و زخمش را میبندد؛ ولی از خستگی خوابش میبرد. روباه که حالش بهتر شده است، از آنجا میرود و یک یادگاری برای آدمبرفی میگذارد.
قصه باورنکردنی هنری پسرک کتابخوار
معرفی کتاب
«هِنری» عاشق کتاب است؛ ولی نه مثل همه آدمها. او دوست دارد کتابها را بخورد! هنری هر نوع کتابی را میخورد و روز به روز باهوشتر میشود. او با خواندن هر کتاب چیزهای زیادی یاد میگیرد تا جایی که حتی از معلمش نیز باهوشتر میشود؛ اما بعد از مدتی اوضاع به هم میخورد و هنری احساس میکند که مریض شده است. همه چیزهایی که او یاد گرفته است، با هم قاطی میشوند و... .
هندوانه و تمساح
معرفی کتاب
از وقتی که یک تمساح کوچولو بودم، عاشق هندوانه بودم. اصلا هندوانه بهترین میوۀ دنیا است. میشود صبحانه هندوانه خورد. برای ناهار، برای شام. برای دسر که دیگر عالی میشود. اوه! انگار یک هسته هندوانه قورت دادم. حالا باید چه کنم؟ الان است که درخت هندوانه از گوشهایم بیرون بزند. اگر پوستم صورتی شود چه؟ من اصلا دوست ندارم توی سالاد میوه بیفتم. کسی نیست کمکم کند؟
آدمبرفی و بچهها
معرفی کتاب
این داستان یکی از داستانهای مجموعه کتابهای «قصههای آدم برفی» است که در آن آدم برفی باز هم یک ماجرای دیگر را پشت سر میگذارد و به دیگران کمک میکند. کوه در حال ریزش است و بچههای روستا در حال رفتن به مدرسه هستند. آدم برفی میان کوه و بچهها میایستد و آنها را نجات میدهد. بچهها با دیدن آدم برفی مدرسه را فراموش میکنند و سرگرم بازی میشوند که... .
آدمبرفی وکلاه بوقی
معرفی کتاب
آدم برفی دلتنگ دوستانش، «خرگوش» و «سنجاب» و «راسو»، است. او از تکههای یخ، مجسمههای دوستانش را میسازد؛ ولی باز هم احساس تنهایی میکند. او تصمیم میگیرد به کوهنوردی برود و در آنجا با یک آدمک یخی روبهرو میشود که از گرما بیحال شده است. آدم برفی آدمک یخی را به کوههای پر از برف میبرد و... .