Skip to main content

به من نچسب! (رعایت فاصله‌ اجتماعی)

معرفی کتاب
«هریسون» وقتی می‌نشست، به بغل‌دستی‌اش می‌چسبید. با همه محکم دست می‌داد و همه را خیلی محکم بغل می‌کرد. خلاصه اینکه فاصله اجتماعی را رعایت نمی‌کرد، تااینکه معلم و والدین بچه‌ها با پدرش تماس می‌گیرند و... . کودکان در این کتاب با دلایل رعایت فاصله اجتماعی در روابط بین‌فردی، آشنا می‌شوند.

خرگوشک بقیه هم حق دارند

معرفی کتاب
«اِلی»، مهمانی گرفته، اما «هاواردخرگوشه» را دعوت نکرده است. چون هاوارد سر صف ناهار نوبت را رعایت نمی‌کند. همیشه می‌گوید حق با من است و همه باید کاری را که او دوست دارد، انجام بدهند. هاوارد، کاری می‌کند که لج همه در بیاید... . هاوارد باید چه کار بکند تا بتواند به مهمانی برود؟ ... . کودکان در این کتاب با موضوع رعایت حق انتخاب و رعایت نوبت، آشنا می‌شوند و یاد می‌گیرند که در چه مواقعی عذرخواهی کنند.

شغل محبوب من

معرفی کتاب
در سرزمین خرس‌ها، شغل‌های زیادی برای انجام دادن وجود دارد، مامان از خانه‌ی درختی و خانواده مراقبت می‌کند. بابا، کارهای سخت خانه را انجام می‌دهد و مبلمان‌های قشنگ می‌سازد؛ اما شغل‌های دیگری هم وجود دارد و شما اگر شغل درستی را انتخاب کنید از انجام دادن آن لذت می‌برید. در این کتاب، کودکان با مشاغل مختلف مانند آتش‌نشانی، راننده اتوبوس، فضانورد، دانشمند، ستاره‌شناس، و...، آشنا می‌شوند.

عشق ما بابا!

معرفی کتاب
خرسِ خواهر، خرسِ برادر و عسل، پدرشان را دوست دارند؛ چون پدر آن‌ها همیشه آماده کمک کردن به آن‌هاست. مثلا موقع ماهیگیری به قلاب آن‌ها طعمه می‌زند یا هنگام بیسبال بازی کردن برای آن‌ها توپ هوایی می‌فرستد و یا وقتی از تپه بالا می‌روند او آن‌ها را سوار سورتمه کرده و بالا می‌کشد و... . برای همین بچه‌ها می‌خواهند که برای روز تولد پدرشان یک هدیه مناسب تهیه کنند که... .

پادشاه زنبورها

معرفی کتاب
این کتاب مصور در قالب داستان، زندگی زنبورها، نحوه کندوسازی، تولید عسل، جایگاه زنبورهای کارگر در کندو را بازگو و درباره نقش مهم زنبور ملکه و زنبورهای خواهر اطلاعاتی ارائه می‌کند. شخصیت اصلی داستان کودکی به نام هنری است که با عمه‌اش لیلی در مزرعه‌ای سرسبز زندگی می‌کنند. در حیاط پشتی خانه آن‌ها کندوی عسل وجود دارد و زنبورهای زیادی در آنجا زندگی می‌کردند. این کتاب سعی دارد کودکان را با نحوه کار زنبورها و زندگی گروهی آن‌ها آشنا کند.

سؤال‌های بی‌جواب

معرفی کتاب
«پوملو»، فیل فیلسوف صورتی، گاهی کار و زندگی‌اش را ول می‌کرد و می‌نشست و از خودش سؤال می‌کرد. مثلا می‌پرسید آیا عنکبوت‌ها خواب می‌بینند؟ چرا گوجه‌فرنگی‌ها قرمزند؟ پوملو از خودش می‌پرسید اگر جایی برود که هیچ‌کسی آنجا نباشد، چه ‌کار می‌کند؟ یا اینکه مورچه‌ها به چی فکر می‌کنند؟ پوملو زیاد فکر می‌کرد و یک عالمه سؤال داشت. برای همین... .

عشق‌های کوچک

معرفی کتاب
«پوملو»، فیل فیلسوف صورتی، توی باغچه زندگی می‌کرد! آخر او یک بچه‌فیلِ معمولی نبود. او عاشق کنسرت‌های شلوغ بود و همین‌طور عاشق یازدهمین تربچه، توی سومین ردیف باغچه. پوملو، فیلی بود که با همه‌ فیل‌ها فرق داشت. او عاشق یک سنگ کوچک خاکستری بود؛ می‌دانی چرا؟ چون آن سنگ را هیچ‌کسی دوست نداشت!... .

غولی بالای ابرها

معرفی کتاب
«گوش‌قهوه‌ای» بچه‌زرافه‌ای بود که مادرش هرشب برایش قصه‌ تعریف می‌کرد. شبی بچه‌زرافه بیدار مانده بود. مادرش می‌خواست برایش قصه‌ لوبیای سحرآمیز را تعریف کند؛ اما گوش‌قهوه‌ای فکر می‌کرد این قصه خیلی بچه‌گانه است. او باور نمی‌کرد که کسی بالای ابرها زندگی کند. وقتی مادر به خواب رفت، گوش‌قهوه‌ای به راه افتاد و بالای بلندترین تپه دشت ایستاد و گردنش را تا‌جایی‌که می‌توانست بالا کشید و... .

سمسون تنبل زرنگ

معرفی کتاب
همه‌ حیوانات جنگل «سمسونِ» تنبل‌زرنگ را دوست دارند و او را به مهمانی‌های خود دعوت می‌کنند؛ اما سمسون به‌قدری کنـــــــد است که تا به جشن برسد، همه‌چیز تمام می‌شود. روزی سمسون تمام تلاشش را می‌کند و خودش را به مهمانی می‌رساند؛ اما باز هم دیر می‌رسد؛ چون نه چیزی از کیک مانده و نه کسی بازی می‌کند. سمسون غمگین است و ناامید. دوستانش دور هم جمع می‌شوند و فکر می‌کنند و تصمیم می‌گیرند که... .

شکار خُرخُروی بزرگ

معرفی کتاب
روی تپه‌ای بلند خانه ترسناکی بود که جناب «خرخرو» در آن زندگی می‌کرد؛ اما هیچ‌کس او را ندیده بود، حتی صدایش را هم نشنیده بود. موش و گربه و سگ تصمیم ‌گرفتند به آن خانه بروند و خرخرو را از نزدیک ببینند. در راه خرگوش هم به آن‌ها ملحق شد. موش، گربه، سگ و خرگوش در راه صداهای عجیب و غریبی شنیدند و خیلی ترسیدند. بالا رفتن از تپه هم کار خیلی سختی بود؛ اما بالاخره به خانه رسیدند، وارد آن شدند و... .