Skip to main content

نبرد با گربه‌های راهزن

معرفی کتاب
«جرونیمو استیلتُن» سردبیر پر فروش‌ترین روزنامه جزیره «ماکاموشی» است. او با چاپ دفتر تلفن، به دردسر بزرگی افتاده؛ چون تمام شماره‌ها اشتباه چاپ شده است. حالا همه موش‌ها جلوی دفتر روزنامه جمع شده‌اند و فریاد می‌کشند: «استیلتُن بیا بیرون!» در این وضعیت اسفناک، پسرعموی جرونیمو او را راضی می‌کند تا با هم به جست‌وجوی جزیره نقره‌ای بروند؛ اما کشتی گربه‌های راهزن به آن‌ها حمله می‎‌کند و... .

دارکوس، پسر سوسکی

معرفی کتاب
مادر «دارکوس» چند سال پیش از دنیا رفته است. بعد از آن، دارکوس منزوی و گوشه‌نشین می‌شود و پدرش، دکتر «کاتل»، زیر فشار اندوه به زانو درمی‌آید. سرانجام بعد از سال‌ها، روزهای غمگین به پایان می‌رسد و حالا پدرش دوباره به او لبخند می‌زند؛ اما ناگهان دکتر کاتل ناپدید می‌شود! و دارکوس تصمیم می‎گیرد راز ناپدید شدن پدرش را کشف کند. عموی دارکوس، پرفسور «مکسی میلیان کاتل»، او را به خانه خودش می‌برد. یک روز سوسک بزرگی از پاچه همسایه عمومکس بیرون می‎افتد، سوسکی که حرف‌های دارکوس را می‎فهمد و می‎خواهد با او دوست شود! آیا ممکن است این ماجرا ربطی به ناپدید شدن پدرش داشته باشد؟

دختری از چشمه

معرفی کتاب
«آناهیتا» در آستانه شانزده سالگی است. آناهیتای «مادربزرگ» با انتخاب همسر برای آناهیتای جوان، او را مجبور به ازدواج می‌کند. آناهیتای جوان که از این خفقان خسته است، تصمیم می‌گیرد به کمک پدرش از قلعه فرار کند. همسران آناهیتاها نمی‎توانند برای همیشه با آنان زندگی کنند و پس از تولد نوزاد دختر، به عنوان خدمتکار در قلعه مشغول به کار می‌شوند. شبی که نوبت نگهبانی پدر آناهیتا است، او فرار می‌کند و به نزد شاهزاده می‌رود و با او ازدواج می‌کند؛ اما... .

شاهزاده و گدا

معرفی کتاب
در شهر «لندن»، در یک روز، دو پسر به دنیا می‌آیند. «تام» در خانواده‌ فقیری که توان بزرگ کردنش را ندارند و «ادوارد» در خانواده سلطنتی. پادشاه آرزوی یک پسر دارد و حالا ادوارد وارث تاج و تخت است. از نظر ظاهر، تام و ادوارد، کاملاً شبیه هم هستند. روزی برحسب تصادف، این دو یکدیگر را ملاقات می‎کنند و تصمیم می‌گیرند لباس‌هایشان را با هم عوض کنند تا هر یک زندگی دیگری را تجربه کند؛ اما تام و ادوارد، هر یک در زندگی دیگری گیر می‎افتند!

مسابقه بپز یا بباز

معرفی کتاب
«ماریلا میستری» دختر نُه ساله‌ای است که می‌تواند معماهای پیچیده‌ای را حل کند. او در دفتر فوق محرمانه‌اش، نکته‌های مهم تحقیقاتش را یادداشت می‌کند؛ چون ممکن است سر نخ مهمی را از یاد ببرد. ماریلا حتی وقتی معمایی برای حل کردن ندارد، از استعدادش برای کمک به دیگران استفاده می‌کند. مثلاً او باید مطمئن شود که دوستش، «ویولت»، به مرحله نهایی برنامه تلویزیونی مورد علاقه‌اش راه پیدا می‌کند. آیا این اتفاق رخ می‎دهد؟

شبح سرگردان

معرفی کتاب
«ماریلا» دختر نُه ساله‌ای است که می‌تواند بیشتر معماهای اسرارآمیز و مسائل پیچیده را حل کند؛ حتی قبل از صبحانه! پیشوند فامیلی ماریلا «دنجر» است؛ یعنی خطر و فامیلی‌اش «میستری» است؛ یعنی رمز. پدرش فکر می‌کند ماریلا فقط باید کارآگاه شود. مرکز فرماندهی ماریلا، خانه درختی ای است که پدرش ته باغچه درست کرده است. کارآگاه ویژه بودن کار پر دردسری است. ماریلا اطلاعات مهم را در دفتر می‌نویسد و همیشه گوش به زنگ است.

هیولای کلمه‌خوار

معرفی کتاب
«بردیا» شاهزاده‌ای است که شنل جادویی خاصی دارد. او آدم مهمی است و چیزهایی دیده که تا به حال هیچ بچه‌ای ندیده است. بردیا متوجه می‌شود پدربزرگش درگیر ماجراهای وحشتناکی است که آدم‌های عادی از آن خبر ندارند. بردیا باعث می‌شود که یکی از خواهرها به دست «گولاخ‌ها بیفتد. هیولاها می‌خواهند تمام کتاب‌های جهان را نابود کنند. آیا بردیا می‌تواند جلوی این اتفاق را بگیرد؟

پیشگوی چشم نقره‌ای

معرفی کتاب
گوش‌های «بردیا» با خوردن میوه‌ای جادویی، بزرگ شده‌اند. او با کلاه کاموایی گوش‌هایش را می‌پوشاند و به پارک نزدیک خانه می‌رود و منتظر پیرزن آسانسوری می‌شود. در پارک او با دختر مرموزی به نام «مانیا» آشنا می‌شود. «گولاخ‌ها» برای نابود کردن کتاب‎های جهان به روی زمین می‌آیند و دنبال خواهرها می‎گردند تا دروازه تاریکی را برای اربابشان باز کنند؛ اما خواهرها چه کسانی هستند؟

شاهزاده شنل تشتکی

معرفی کتاب
«بردیا» دوست ندارد کسی متوجه لکنت زبانش شود، برای همین، وقتی سوار آسانسور خانه‌شان می‌شود، جواب سلام پیرزن را نمی‌دهد. بردیا مطمئن است که پیرزن جادوگر است و بچه‌های کوچک را در خانه‌اش می‌خورد! همستر بردیا گم شده است و او شک ندارد که کار پیرزن است. شاید با همستر سوپ درست کند، شاید هم همدست هیولای نامرئی باشد. بردیا شنل تشتکی‌اش را می‌پوشد و با آسانسور هزار طبقه به زیرزمین می‌رود. آیا او از پس گولاخ‌های آدمخوار برمی‎آید؟

آدم بدها در عملیات فضایی بودار

معرفی کتاب
دنیا پُر شده از توله‌سگ‌ها، اسب‌های کوتوله، دلفین‌ها، خرگوش‌ها و باز هم گربه‌های زامبی. احتمالاً این کار زیر سرِ دکتر «رابرت مارمالاد شرور» است. انگار دنیا به آخر رسیده است. به تازگی خبر رسیده است که هیولاهایی که دردسر درست کرده بودند، برای قانع کردن مقامات، ادعا می‎کنند، می‎دانند دکتر مارمالاد کجا پنهان شده است. آن‌ها می‌گویند او در کره ماه است، با اسلحه‎ای به نام «نازنازیلا». حالا یک قهرمان باید باشد تا دنیا را نجات دهد.