Skip to main content

آنی شرلی در جزیره

معرفی کتاب
کتاب حاضر جلد سوم از مجموعه «آنی‌شرلی» است. او که در یتیم‌خانه بزرگ شده است، سعی می‎کند با امید و پشتکار زندگی جدیدی را آغاز کند و... . این بار آن‌شرلی به زادگاهش برمی‌‏گردد و قدم به دانشگاه ردموند می‌گذارد و به همراه دوستانش در خانه‌ای به نام خانهٔ پتی ساکن می‌شود. او با «رویال گاردنر» آشنا می‌شود؛ اما در انتها رویال را ترک کرده و با گیلبرت بلایت نامزد می‌کند.

آنی شرلی در اونلی

معرفی کتاب
«آن‌شرلی» در یتیم‌خانه بزرگ شده است. او قوه تخیل بی‌حد و مرزی دارد و با امید و پشتکار سعی می‌‏کند زندگی جدیدی را آغاز کند. در این ‌داستان او پس از دوره دیدن در آکادمی کوئین، در مدرسهٔ اونلی شروع به تدریس می‌کند و انجمن اصلاح روستا را تشکیل می‌دهد و اتفاقات جالبی را به وجود می‌آورد.

آنی شرلی در گرین گیبلز

معرفی کتاب
«ماریلا» و «متیو» خواهر و برادری هستند که مزرعه دارند. آن‎ها تصمیم می‎گیرند پسری را برای کمک به متیو در مزرعه خود، در گرین‌گیبلز، به فرزندی بپذیرند. پرورشگاه اشتباهی، «آنی‌شرلی» را می‌فرستد. او موهای سرخ دارد و پرحرف است، به‌خصوص وقتی که از خیالات و رویاهای خود حرف می زند. مریلا می‌گوید آنی باید به یتیم‌خانه بازگردد؛ اما با تشویق بی‌نظیر متیو، تصمیم می گیرد اجازه دهد که آنی بماند. این کتاب مبارزات و شادی‌های آنی را در گرین‌گیبلز (اولین خانه واقعی که او تاکنون شناخته است) بازگو می کند و... .

باغ کیانوش

معرفی کتاب
در گرماگرم مراسم عروسی پسر«کیانوش» که صاحب باغ بزرگی است، «حمزه» و عباس» تصمیم می‏‌گیرند به باغ او دستبرد بزنند. آن‌ها مطمئن هستند که او که سخت سرگرم پذیرایی از مهمان‎هاست و اصلاً متوجه نمی‏‌شود؛ اما ناگهان سروکله کیانوش پیدا می‏‌شود. در همین موقع، یک هواپیمای جنگنده عراقی سقوط می‏‌کند و خلبان با چتر در باغ فرود می‏‌آید؛ اما به شاخه‎های درخت گیر می‏‌کند و... .

لافکادیو: شیری که جواب گلوله را با گلوله داد

معرفی کتاب
شیر جوان در جنگل زندگی می‌‏کرد و شبیه همه شیرها بود. روزی که همه شیرها با صدای وحشتناکی شروع به دویدن و فرار کردند، او با شکارچی‎ای روبه‌رو شد و سعی کرد با او دوست شود؛ اما شکارچی می‌‏خواست او را با تیر بزند! تلاش شیر جوان بی‌فایده بود و شکارچی همچنان قصد تیراندازی به او را داشت. شیر جوان شکارچی را خورد، کلاه او را بر سر گذاشت، تفنگش را برداشت و به راه افتاد... . شیر جوان مدت‌ها با تفنگ تمرین کرد تا تیرانداز ماهری شد و دیگر هیچ شکارچی‎ای جرئت آمدن به جنگل و شکار شیرها را نداشت تا اینکه... .

وقتی مژی گم شد

معرفی کتاب
کتاب حاضر از مجموعه «رمان نوجوان امروز» بوده و موضوع آن آسیب‌های اجتماعی است. «ناصر» و «نرگس» بعد از تلاش بسیار، سرانجام ساخت ویلای خود را به اتمام رسانده‎اند. آن‎ها دو فرزند به نام‎های «مسعود» و «مُژی» دارند. باجناق ناصر، «سامان» و همسرش، «فریبا» و دخترشان نیز همراه آن‎ها هستند. هفت نفر به ویلای نوساز ناصر در شمال می‌‏روند. مُژی قرص معده پدرش را فراموش کرده است و همین موضوع باعث مشاجره لفظی پدر و دختر می‎شود و صبح روز بعد مُژی ناپدید می‎شود. همه برای پیدا کردن او همه‌جا را می‏‌گردند و ماجراهایی برای هرکدام رخ می‏‌دهد.

هیچ کس جرئتش را ندارد

معرفی کتاب
داستان این کتاب، ماجرای مردم ساده‌دلِ روستایی و غیوری است که همدلانه در کنار یکدیگر زندگی می‌کنند و با کمبودهایشان صبورانه می‌سازند و دلخوشی‌های زیادی دارند؛ امّا اتفاقات عجیبی که در قلعه بزرگ روستا با نام «قلعه تکیه» رخ می‏‌دهد، موجب می‎شود آن‌ها دیگر نتوانند مثل سال‌های گذشته مراسم عزاداری امام حسین (ع) و تعزیه‌خوانی را در آنجا برگزار کنند و از آن بدتر اینکه جرئت ندارند برای برداشتن لوازم تکیه به آن قلعه پای بگذارند و حتّی از نگاه کردن به اطراف قلعه هراس دارند.

روح عزیز

معرفی کتاب
انگار واقعاً مادر «آرش» خانه را تکانده بود! وقتی آرش وارد شد، هیچ‌چیز سرِ جایش نبود! مادر از او خواست تا وقتی پرده را از ماشین لباسشویی بیرون می‌آورد، سریع آویزانش کند تا چروک نشود؛ اما آرش از مادر خواهش کرد که یک ساعتی دیرتر پرده را در لباسشویی بیندازد تا او برود و برگردد و قول داد که زود برمی‌گردد و پرده را نصب می‌کند؛ اما کارش چهار ساعت طول کشید! آرش با اضطراب زنگ در خانه را زد؛ ولی انگار هیچ‌کس خانه نبود! این چطور ممکن است؟ مادر کجاست؟ چه اتفاقی افتاده است؟

سایبانی برای زمین

معرفی کتاب
عنوان این کتاب کاملاً محیط زیستی است که با حال و هوای تهران بزرگ ارتباط دارد، به روزهای پر از دود و آلودگی که ساکنان تهران چندسالی است با آن دست‌وپنجه نرم می‌کنند. نویسنده واقعیت دردناکی را درباره تخریب باغ‌های پربار و باارزش کمربند سبز تهران، در قالب رمانی ماجراجویانه برای مخاطبانش به تصویر می‌کشد و از نوجوانی می‌گوید که به دلیل مشکل فراموشی ناگهانی پدربزرگش، درگیر مسئله تخریب باغ قدیمی و خانوادگی‌شان می‌شود و در این راه ماجراهایی برایش پیش می‌آید.

دیو

معرفی کتاب
«استیو هارمونِ» سیاه‌پوست، به جرم قتل در زندان است و شاید تا آخر عمرش آنجا بماند! اکنون در دادگاه محاکمه می‌شود. او فقط شانزده سال دارد! جریان از این قرار است که استیو همراه دو نفر دیگر به قصد دزدی وارد داروخانه‎ آقای «نزبیت» می‎شوند. استیو اول از همه وارد می‎شود تا مطمئن شود پلیس آنجا نباشد. بعد بیرون داروخانه می‎ایستد تا مراقب رفت و آمدها باشد. در داروخانه دو نفر دیگر با آقای نزبیت درگیر می‎شوند و صاحب داروخانه با اسلحه خودش کشته می‌شود! آیا بی‎گناهی استیو ثابت می‎شود یا به اعدام محکوم می‎شود؟