Skip to main content

شکار روباه

معرفی کتاب
«پتسونِ» پیر، با گربه‎اش، «فیندوس» و مرغ و خروس‌هایش، خارج از شهر، در مزرعه کوچکی زندگی می‎‌کنند. روزی همسایه پتسون، آقای «گوستاوسون» سری به او می‏‌زند و می‏‌گوید می‌‏خواهد روباهی را که مرغش را دزدیده است، شکار کند. پتسون و گربه‌اش نقشه‎ای می‏‌کشند تا هم مرغ و خروس‌ها را نجات دهند، هم روباه کشته نشود. او و گربه‌اش با هم یک مرغ بادکنکی می‏‌سازند تا با آن روباه را بترسانند؛ اما... .

نینای شیطون

معرفی کتاب
«نینا» همیشه دختر خوبی بوده است. روزی از خوب بودن خسته می‏‌شود و تصمیم می‌‏گیرد برعکس رفتار کند. نینا پس از مدتی، از بازیگوشی و رفتارهای نامناسب، خسته می‌‏شود و تصمیم می‏‌گیرد نه خوب باشد نه بد. درواقع او فقط باید خودش باشد. این کتاب با یک بازی همراه است که به صورت دونفره و با یک تاس و شمارشگر اجرا می‌شود. کودکان در این بازی به نینا کمک می‏‌کنند که خوب یا بد باشند.

خواب خرس مهتابی

معرفی کتاب
خرس کوچولو و گنجشک کوچولو با هم دوست هستند. روزی که آن دو بیرون از خانه مشغول بازی هستند، کانگورو و بچه‌‏اش را می‎بینند. خرس و گنجشک که کانگورو را نمی‎شناسند، از دیدن او تعجب می‌‏کنند و فکر می‎کنند خواب می‏‌بینند. به همین دلیل، به کارها و بازی خود ادامه می‎دهند. آن‌ها دوست ندارند فعلاً از خواب بیدار شوند....

من، من هستم

معرفی کتاب
کتاب حاضر دربردارنده تصاویر معنادار و جمله‌های کوتاهی است که به کودکان مسئولیت‌پذیری و توجه به پدیده‌های پیرامون را یادآور می‌شود. در هر صفحه عبارت‌های اندک با مفاهیم کلی درج شده که از این نظر، اثر می‌تواند کارکرد داستان‌گویی داشته باشد.

بادکنک زبولون

معرفی کتاب
«زبولون» یک بادکنک نارنجی و زیبا دارد که مثل یک دوست صمیمی او را دوست دارد. شبی بادکنک در آسمان به پرواز درمی‏‌آید و از او جدا می‌شود. زبولون تمام مسیری را که بادکنک طی کرده است، جست‎وجو می‌‏کند؛ اما او را پیدا نمی‏‌کند؛ ولی در این مسیر، دوستان زیادی پیدا می‌کند که جای بادکنک را برایش پر می‏‌کنند و در مسیر زندگی با او همراه می‌‏شوند. کودکان در این داستان می‏‌آموزند که با از دست دادن برخی چیزها، خودشان را نبازند و قوی‎تر از قبل به زندگی ادامه دهند.

راپونزل

معرفی کتاب
«هرییت همستربون» به قلعه پدر و مادرش برگشته است؛ اما از همان لحظه اول پشیمان می‌شود. مادرش عصبانی است و سرش فریاد می‏‌زند. هرییت دیر به خانه آمده و قبل از رفتن به رختخواب حمام نکرده است و... . هرییت فکر می‌‏کند به اندازه کافی در خانه مانده است. برای همین دوباره حرکت می‌‏کند. تخم «هایدرا»، دوست شاهزاده «ویلبر»، دزدیده شده است و ویلبر مستقیم نزد هرییت می‎‏آید. هرییت خوشحال است که بعد از مدت‌ها می‎تواند تبرش را در هوا تکان بدهدیا شمشیرش را به این طرف و آن طرف بچرخاند و... .

هیولای ژله‌ای

معرفی کتاب
در سرزمین شاهزاده‌ها قرار است نمایشگاه علوم برگزار شود. شاهزاده «ماگنولیا» تا به حال در نمایشگاه علمی شرکت نکرده است. برای همین هیجان‌زده و نگران است. او پوستری آماده می‏‌کند که رشد دانه‌ها و تبدیل شدنشان به گیاه را نشان می‏‌دهد. شاهزاده «پیچ امین‌الدوله»، خانه‎ای برای موش‌کورها ساخته است، شاهزاده «گل‌عطسه»، برجی از پتو، ... و «تامی مو‌برجی» آتشفشانی که حرف می‎زند! ولی این چطور ممکن است؟

فاجعه در نمایشگاه علوم

معرفی کتاب
امسال نمایشگاه علوم بین کهکشانی در «نبولون» برگزار می‌‏شود. دانش‌آموزان پژوهشکده «چرخ‎دنده‎ها»، تلاش می‌‏کنند مثل دوره‎های قبل برنده این مسابقه باشند. زَک مطمئن است که می‏‌تواند جام را ببرد؛ ولی پروژه‎اش به مشکل برمی‌‏خورد. آیا زَک می‌‏تواند قبل از رخ دادن فاجعه اوضاع را روبه‎راه کند؟

بازگشت به زمین

معرفی کتاب
«زَک نلسون» پشت میز آشپزخانه‌شان در سیاره «نبولون» نشسته بود و «سیاره‎یاب» بازی می‏‌کرد. بازی‎ای که پدرش از «نبولونیکس» آورده بود! او در حال پیدا کردن سیاره‎هایی بود که تا به حال به آن‎ها سفر کرده بود. پدر از محل کارش برگشته است. او می‎خواهد به سیاره زمین سفر کند و تصمیم گرفته است تا زَک را هم با خودش ببرد. در این سفر، دوست زَک، «سِت»، نیز همراه آن‎هاست. زَک می‏‌تواند تمام جاهای دیدنی زمین را به سِت نشان دهد؛ ولی وقتی «لونا»، سگ زَک، فرار می‏‌کند و گم می‏‌شود، تمام برنامه‎های آن‌ها به هم می‎ریزد و... .

گوشه دنج کلاس

معرفی کتاب
قهرمان این داستان دخترکی است که برای معلمش نامه می‌‏نویسد و از تمام کارها و محبت‌هایی که در حق او کرده است، تشکر می‌‏کند. او از روز اول مدرسه می‏‌گوید که اخم‌آلود و غمگین به کلاس می‌رود، از روزی که برای اولین‌بار معلمش را می‌‏بیند که به او لبخند می‌‏زند و... . خانم معلم خبر مهمی به بچه‎ها می‎دهد، قرار است آن‌ها در مدرسه، برای خودشان باغچه‎ای درست کنند و در آن گیاه بکارند؛ اما برای این کار اول باید ریاضیات یاد بگیرند، بتوانند بخوانند و بنویسند... . دخترک برای تعطیلات عید پاک، موش‌ها را به خانه می‌برد؛ اما... .