خبر فوری: شهر عوض میشود
معرفی کتاب
مادر نگران است و پدر پشت سرِ هم گوشیاش را چک میکند! آنها مرتب درِ گوشی صحبت میکنند و کودک مضطرب است. مادر یادش میرود شبها شببهخیر بگوید و پدر آنقدر خسته است که وسط قصه خواندن خوابش میبرد. معلم میگوید دنیا پر از خبرهای بد است؛ اما همیشه آدمهایی هستند که سعی میکنند با کارهای کوچک و بزرگ دنیا را بهتر کنند. کودک دوست دارد تغییرات خوبِ بزرگی ایجاد کند و تصمیم میگیرد نمایشی خندهدار اجرا کند؛ اما بزرگترها حوصله ندارند. کودک احساس میکند هیچ راهی برای ایجاد تغییر ندارد؛ اما ... شاید... کافی است... .
یک گاز گوچولو از کیک ماه
معرفی کتاب
مامانِ «ستاره کوچولو» کیک ماه را میپزد و در آسمان شب میگذارد تا خنک شود و از ستاره میخواهد صبر کند و تا به او نگفته، سراغ کیک نرود. ستاره کوچولو تمام مدتی که مسواک میزند، صورتش را میشوید و به رختخواب میرود، حرفهای مادر را به یاد دارد؛ اما نیمهشب بیدار میشود و به یاد کیک ماه میافتد، درحالیکه حرفهای مادر را فراموش کرده است. او با خودش فکر میکند اگر فقط یک گاز کوچولو به کیک بزند، مادرش متوجه نمیشود و... .
پسری به نام بت
معرفی کتاب
«بیکسبی الکساند تم» را همه «بت» صدا میکردند. بت به معنی خفاش است. وقتی بت هیجانزده میشود یا درباره چیز جالبی فکر میکند، بالبال میزند؛ همانطور که خفاشها بال میزنند. مادر بت دامپزشک است . یک روز او با یک بچه راسو به خانه آمد! حالا بت دوست دارد آن را برای همیشه نگه دارد؛ اما نگهداری از راسو در خانه کار سادهای نیست. بنابراین بت باید وقت زیادی به این کوچولو اختصاص دهد...
یک دوست و یک راسوی خانگی
معرفی کتاب
«بَت» پسربچه عجیب و بامزهای است که از بهترین بچهراسوی دنیا مراقبت میکند؛ حتی خواهر بت هم این راسوی کوچولو را دوست دارد. بت از تغییر خوشش نمیآید و دوست دارد همهچیز با آن نظم همیشگی پیش برود؛ اما خواهرش برای اجرای نقشی در یک نمایش باید در مدرسه بماند، مادرش سرِ کار است و پدرش را فقط دو هفته یکبار میبیند. پس حالا باید غروبها بعد از مدرسه به خانه دوستش برود. بت قبلاً هیچ دوستی نداشته؛ اما حالا هم یک دوست دارد و هم یک حیوان خانگی. آیا او میتواند با این همه تغییر کنار بیاید؟
پروفسور نهنگ عزیز
معرفی کتاب
پرفسور نهنگ مدتهاست که بازنشسته شده است. تنها دانشآموز او یک پنگوئن بود. روزی پنگوئن از زرافهای در آفریقا نامهای دریافت میکند. زرافه از پنگوئن خواسته است از خودش بنویسد و... . پنگوئن و زرافه با هم دوست میشوند و حالا یکدیگر را پنگی و زَر صدا میکنند. پرفسور نهنگ دلش میخواهد دوستی داشته باشد که او را «والی» صدا کند! پرفسور یکسری نامه به فُک میدهد تا به جاهای دور ببرد. او در نامه از خودش نوشته است و از دریافتکننده نامه هم خواسته تا از خودش بنویسد. روزی پلیکان برای پرفسور نامهای میآورد و... .
دست از سرم بردارید!
معرفی کتاب
پرنسس «سرینا» اصلاً دوست ندارد پرنسس باشد. او اسم خودش را پرنسس «پولورایز» گذاشته است و دلش میخواهد یک شوالیه باشد و به جای فنجان چای و بادبزن، شمشیر به دست بگیرد. او برای شوالیه شدن راه سختی را در پیش دارد. سرینا به پدرش قول داده است با هشت کار نیک برگردد و بعد اجازه دارد به مدرسه شوالیهها برود. حالا او به مرحله چهارم رسیده و از چهار خوان دیگر باید عبور کند. اینبار باید موجود سبز بزرگ و خیلی ترسناکی را شکست بدهد! آیا او از عهده این کار برمیآید؟
فرانک انیشتین و کیسه نجاتبخش
معرفی کتاب
این کتاب جلد پنجم از مجموعه «فرانک انیشتین» است. این داستان علمی درباره پسربچهای نابغه و مخترع است که دو دوست ربات دارد. آنها به کمک هم، کیسهای نجاتبخش اختراع میکنند تا سیاره زمین را از نابودی نجات دهند؛ اما اتفاقی اسرارآمیز در منطقه در حال رخ دادن است؛ اتفاقی که حیات همه انسانها را تهدید میکند. سرانجام فرانک و دو رباتش میفهمند که چه کسی پشت این ماجراست.
فرانک انیشتین و توربو مغز
معرفی کتاب
این داستان علمی، تخیلی و طنز، درباره پسری باهوش به نام «فرانک» و دو ربات او و رقیب بدذات آنها، «تیادیسون» است. فرانک و دوستانش، با هم یک «توربومغز» اختراع کردهاند تا بدن انسان را ارتقا دهند و به وسیله آن به یکی از دوستانشان که توپزن بیسبال است کمک کنند تا با قدرت بیشتری بازی کند؛ اما آنها ابتدا باید راهی برای مقابله با ادیسون پیدا کنند تا بتوانند از دنیا محافظت کنند.
فرانک انیشتین و انگشتک برقی
معرفی کتاب
این کتاب، جلد دوم از مجموعه «فرانک انیشتین» است. فرانک پسربچهای دانشمند است که به کمک دو دوستش، که رباتهایی با هوش مصنوعی خودساخته هستند، یک انگشت برقی اختراع میکند، وسیلهای که برای همه شهر انرژی برق بیسیم رایگان میآورد. «تیادیسون»، رقیب و همکلاسی فرانک است که یک تختهاش کم است! اما وقتی با آقای «چیمپ»، یک تیم میشوند، نقشههای فرانک را خراب میکنند و... .
نیموجبیها
معرفی کتاب
این کتاب شامل پنج داستان کوتاه با این عنوانهاست: «هانیه و کِش نیموجبی»، «موحنایی و پارچه نیموجبی»، «دوستان نیموجبی»، «نیموجبی گلگلی»و «نیموجبی گلگلی». محور اصلی داستانها حجاب است. قهرمان هر پنج داستان، دختر کوچولویی به نام «هانیه» و یک تکه کِش به نام «نیموجبی» است. در داستان اول، نیموجبی از دامن هانیه اضافه آمده است و میترسد که مادر هانیه او را دور بیندازد؛ اما بعد از مدت کوتاهی، مادر هانیه او را به چادر دخترش میدوزد تا چادر از سرش نیفتد.