Skip to main content

ایگی سزار، پسرک معمار

معرفی کتاب
«ایگی» یک معمار کوچولوست. او از دو سالگی شروع به ساختن می‎کند.نخستین برجی که ایگی می‌سازد با پوشک‌های بدبو و چسب است؛ سپس در حیاط با خاک و گِل، یک مجسمه غول‌پیکر می‌سازد. او صبح تا شب مشغول سلختن است؛ ولی خانم «لی‌لا گریر»، معلم کلاس دوم ایگی، از تمام ساختمان‌ها متنفر است! از نظر او ساختمان‌ها هیچ اهمیتی ندارند، حتی آثار باستانی؛ اما چرا؟ چرا خانم گریر این‌قدر از ساختمان‌ها بی‌زار است؟

رزی گودنس، دخترک مهندس

معرفی کتاب
«رُزی» دوست دارد یک روز مهندس بزرگی شود. خرت و پرت‌های سطل زباله حال همه را به هم می‌زند؛ اما رُزی با دیدن آن‌ها کلی ایده جدید پیدا می‌کند. او شب‌ها تنهایی در اتاقش وسایل فوق‎العاده‎ای اختراع می‌کند؛ اما چون از شکست خوردن می‌ترسد، به هیچ‌کس نشانشان نمی‌دهد تا اینکه روزی سر و کله عمه رُزی پیدا می‌شود. عمه‌خانم به همه آرزوهایش رسیده است به غیر از یکی. رزی به فکر فرو می‌رود، آیا او می‌تواند چیزی بسازد که عمه‌اش را به آرزویش برساند؟

یک داستان محشر

معرفی کتاب
هنگامی‎که «ژوزف» خیلی کوچک بود، پدربزرگش روانداز محشری برای او دوخت و ژوزف از آن سال‌ها استفاده کرد. ژوزف روزبه‌روز بزرگ‌تر شد و روانداز کهنه‌تر تا اینکه روزی مادرش گفت بهتر است آن را دور بیندازد؛ چون خیلی کهنه و پاره بود؛ اما ژوزف روانداز را نزد پدربزرگ برد و پدربزرگ از آن یک کُت محشر دوخت. ژوزف سال‌ها از آن کُت استفاده کرد تا روزی مادر گفت وقت دور انداختن آن است. ژوزف باز هم کُت را نزد پدربزرگ برد و او این‌بار یک جلیقه محشر از آن دوخت و سال‌ها گذشت، جلیقه خیلی پاره و پوسیده شده بود، مادر گفت... .

یکی برای همه همه برای یکی

معرفی کتاب
موش کوچولویی به نام «مکس»با حمایت مادرش، آماده می‎شود تا برای رسیدن به رؤیاهایش به سفر برود. یک پای مکس بسیار بلند است و سبیل‌هایش بسیار کوتاه. مکس با اشتیاق سفرش را آغاز می‌‏کند و در اولین دیدارش، موش کور کوچکی به نام «مولی» را می‌‏بیند و متوجه می‏‌شود که چشمان او بسیار ضعیف است؛ اما بینی قوی‎ای دارد که حتی می‎تواند بفهمد زیر زمین چه خبر است! مکس با مولی دوست می‎شود و با هم به سفر ادامه می‎دهند...

شلی، گوسفند پشمالو

معرفی کتاب
فصل پشم‌چینی است، ولی هنوز نوبت شلی نرسیده. او تا زمانی که پشم‌هایش به اندازه کافی بلند شود، به گشت و گذار می‌رود. در طول سفر همه حیوانات از پشم‌های او تعریف می‌کنند و او بیشتر و بیشتر مغرور می‌شود. در نهایت حرف‌های جغد دانا نظر او را تغییر می‌دهد. در پایان کتاب نیز مراحل تبدیل پشم به کاموا و نخ پشمی برای نونهالان آموزش داده شده است.

هر وقت خوک‌ها پرواز کنند

معرفی کتاب
در چمنزاری نزدیک شهر، گاوی به نام «رالف» زندگی می‌‏کند. روزی رالف از پدرش می‏‌خواهد تا برای او دوچرخه بخرد. پدر رالف به او می‎گوید، هروقت خوک‌ها پرواز کنند، من هم برای تو دوچرخه می‌‏خرم. حالا رالف مصمم است تا برای به دست آوردن دوچرخه کاری کند که خوک‌ها پرواز کنند؛ اما این چطور ممکن است؟

یک توپ برای همه!

معرفی کتاب
«مولیِ» موشِ کور، «فِردیِ» قورباغه، «هِنریِ» جوجه‏‌تیغی و «مَکس» موشه، با هم توپ‎بازی می‏‌کنند. «ریکوِ» سنجابه توپ آن‏ها را برمی‏‌دارد و بازی را به هم می‌‏زند. موشِ کور، قورباغه، جوجه‎تیغی و... تلاش می‏‌کنند توپ‌ را پس بگیرند. مَکس‌موشه با گذشت و مدارا موفق می‎شود ریکو را هم با خودشان همراه کند. آن‌ها هرکدام مشکلی دارند؛ مولی نمی‌تواند خوب ببیند، فِردی خوب نمی‎شنود، هِنری از همه‏‌چیز می‏‌ترسد و مَکس نمی‎تواند خوب راه برود؛ اما همه رعایت حال یکدیگر را می‌‏کنند و از بودن با هم لذت می‌‏برند.

آبنبات چوبی قرمز بزرگ

معرفی کتاب
سه خواهر به همراه خانواده‌ خود به شهر جدید آمده‌اند. خواهر بزرگ‌تر رابینا به تولد دعوت می‌شود و مادر که خیلی با جشن تولدو آداب و رسوم شهر جدید آشنا نیست؛ اصرار دارد که خواهر کوچک‌ترش سانا را نیز باخود ببرد؛ اما خواهر کوچک همه چیز را به هم می‌ریزد... مدتی می‌گذرد و یکی از دوستان سانا او را به جشن تولد دعوت می‌کند. حالا مادر اصرار دارد که او کوچک‌ترین خواهرشان مریم راهمراهش به میهمانی ببرد. موضوع داستان درباره رقابت فرزندان و راه و رسم صحیح زندگی است.

کنسرت پنج موش با‌مزه

معرفی کتاب
این داستان درباره دوستی است. نوایی خوش، پنج موش بامزه را در شبی مهتابی به کنار برکه می‎کشاند؛ جایی که قورباغه‎ها کنسرت دارند؛ اما این برنامه فقط برای قورباغه‌ها اجرا می‎شود و موش‌ها را به آنجا راه نمی‏‌دهند. موش‌ها که گرفتار افسون موسیقی شده‎اند، تصمیم می‌‏گیرند آواز بخوانند؛ ولی صدای خوبی ندارند، پس سازهای خودشان را می‌سازند و پس از تمرین نواختن کنسرت برگزار می کنند. قورباغه‎ها در کنسرت آن‌‎ها شرکت می‌‏کنند و... .

شن‌های روان

معرفی کتاب
در مدرسه «گرین‌لاین» شاگردان و معلمان برای درست کردن پل مخصوصی، پول جمع می‎کنند تا وقتی اردک‌ها از جاده رودخانه عبور می‌‏کنند، از تصادف با ماشین‎ها در امان باشند. آقای «پلنک»، معلم حرفه‌و‌فن مدرسه، طراحی و ساخت این پل را به عهده گرفته است؛ اما پول دزدیده می‎شود. «دنیک»، «جاش» و «روث رُز» مأموریت دارند پول‌ها را پیدا کنند و بازگردانند.