Skip to main content

سلطان و خارکن

معرفی کتاب
سلطان «محمود»، به شکار می‎رود و موقع بازگشت از سپاهیانش دور می‎افتد. او در دشت پیرمرد خارکنی را می‎بیند که خارها از پشت الاغش افتاده است و پیرمرد هرچه سعی می‎کند، نمی‎تواند خارها را پشت الاغ بگذارد. سلطان جلو می‎رود و بدون اینکه خودش را معرفی کند، به او کمک می‎کند؛ سپس به سوی لشکرش بازمی‎گردد. سلطان به سپاهش می‎گوید پیرمرد خارکنی از پشت سر ما می‎آید، وقتی به ما می‎رسد، دوره‎اش کنید و به سمت من حرکتش دهید تا من را ببیند و... .

سلطان و پسر ماهیگیر

معرفی کتاب
«رشید» پسر کوچکی است که پدرش را از دست داده است و با مادر و شش خواهر و برادرش زندگی می‎کند. آن‌ها بسیار فقیر هستند و رشید مجبور است هر روز ساعت‌ها کنار دریا بنشیند تا شاید بتواند ماهی بگیرد. روزی سلطان «مسعود» به تنهایی در حال گشت و گذار است که او را می‎بیند و از غمگینی پسرک تعجب می‎کند. وقتی علت را جویا می‌شود و رشید داستان زندگی‌اش را بازگو می‎کند، سلطان از او می‎خواهد که با هم ماهی بگیرند و شریک شوند. آن‌ها تا پایان روز صد ماهی می‎گیرند و... .

ایگی پسرک معمار

معرفی کتاب
«ایگی پِک» یک معمار کوچولوست. او از دوسالگی شروع به ساختن می‎کند. ایگی با پوشک‌های بدبو و چسب یک برج می‎سازد؛ سپس در حیاط با خاک و گِل، مجسمه ابوالهول و بعد با سیب و هلو یک کلیسای بزرگ و زیبا. یک شب وقت شام، ایگی در بالکن، با ده تا کلوچه نارگیلی و کیک اسفنجی، دروازه مشهور شهر «سنت‌لوئیس» را بازسازی می‎کند؛ ولی خانم «لی‌لا گریر»، معلم کلاس دوم ایگی، از تمام ساختمان‌ها متنفر است! از نظر او ساختمان‌ها هیچ اهمیتی ندارند، حتی آثار باستانی؛ اما چرا؟ چرا خانم گریر اینقدر از ساختمان‌ها بیزار است؟

رزی مهندس کوچک

معرفی کتاب
«رُزی» دوست دارد یک روز مهندس بزرگی شود. خرت و پرت‌های سطل زباله حال همه را به هم می‌زند؛ اما رُزی با دیدن آن‌ها کلی ایده جدید پیدا می‌کند. او شب‌ها تنهایی در اتاقش وسایل فوق‎العاده‎ای اختراع می‌کند؛ اما چون از شکست خوردن می‌ترسد، به هیچ‌کس نشانشان نمی‌دهد تا اینکه روزی سر و کله عمه رُزی پیدا می‌شود. عمه‌خانم به همه آرزوهایش رسیده است به غیر از یکی. او می‌خواهد پرواز کند! رُزی به فکر فرو می‌رود، آیا او می‌تواند چیزی بسازد که عمه‌اش با آن پرواز کند؟

آدا دانشمند کوچک

معرفی کتاب
«آدا ماری» تا سه سالگی حرف نمی‌زند. او مدام در تختش بالا و پایین می‌پرد، به این طرف و آن طرف سرک می‌کشد و انگار در سکوت دنیا را کشف می‌کند. بالاخره در سه سالگی و هنگامی که از ساعت بزرگ خانه بالا رفته است و در پاسخ فریادهای پدر و مادر که می‌گویند بیا پایین! اولین کلمه را بر زبان می‌آورد، چرا؟ آدا ماری سوال‌های زیادی دارد و عاشق آزمایش‌های علمی است. او همه‌چیز را با دقت می‌بیند و بررسی می‌کند؛ اما مادر و پدرش دنبال راهی می‌گردند تا شاید ماری از این همه سوال و آزمایش دست بردارد. آیا آن‌ها موفق می‌شوند این کار را انجام دهند؟

ارادتمند شما زرافه

معرفی کتاب
همه روزها مثل هم هستند. نسیم ملایمی می‎‌وزد، همه‌جا برگ‌های اقاقیا دیده می‌شوند و آسمان صاف و آبی است؛ اما زرافه حسابی حوصله‌اش سررفته است. او دلش یک دوست صمیمی می‌خواهد تا اینکه به فکرش می‌رسد نامه‌ای بنویسد و برای حیوانات آن‌طرف افق بفرستد. زرافه نامه‌اش را به پلیکان می‌دهد و می‎گوید به اولین حیوانی بدهد که می‌بیند. پلیکان هم حوصله‌اش سر رفته و این کار را با خو‌ش‌حالی قبول می‎کند. صبح روز بعد، زرافه دیگر بی‌حوصله نیست. او با اشتیاق منتظر پلیکان است.

دوست پیدا‌کردن

معرفی کتاب
«ویولت» و «تیگرلی» آخرین موش‌های پیشاهنگ هستند که وارد جلسه می‌شوند. خانم «پاپی» می‎خواهد امروز درباره دوستی صحبت کند. دوست یعنی کسی که احساساتت را با او شریک شوی، با او بخندی، با او گریه کنی و وقتی تنها هستی، بتوانی با او حرف بزنی. خانم پاپی می‎گوید در چند هفته آینده روی نشان «دوست پیداکردن» کار می‎کنیم و بچه‎ها باید تلاش کنند نه‌فقط برای کسانی‌که می‌شناسند، دوست خوبی باشند، بلکه با کسانی‌که نمی‌شناسند هم رفتاری دوستانه داشته باشند.

کاری بکنید!

معرفی کتاب
یکی از کارهای مهمی که یک موش پیشاهنگ می‎تواند انجام دهد این است که برای جامعه‌اش کاری بکند. این کار می‎تواند آواز خواندن برای ساکنان خانه موش‌های سالمند باشد یا یک روز کار داوطلبانه در مرکز مراقبت از کودکان یا جمع کردن بلوط برای افراد گرسنه. خانم «پاپی» به بچه‌موش‌های پیشاهنگ می‎گوید قرار است کار به درد بخوری انجام دهند تا نشانِ «کاری بکنید» را به دست آورند. آن‌ها می‌خواهند با هم روی پروژه‌ای کار کنند. این پروژه چیست؟

پیشاهنگ‌های بلوطی

معرفی کتاب
«ویولت» و «تیگرلی»، موش‌های پیشاهنگ بلوطی، وارد جلسه می‌شوند. بعد از خواندن سوگند، خانم «پاپی» می‎گوید که هر هفته این جلسات برگزار می‌شود و آن‌ها بعد از سوگند، موضوعات کاری را مرور می‎کنند و... . آن‌ها قرار است روی پروژه بزرگی کار کنند، پروژه درست کردن باغچه سبزیجات و نگهداری از آن. ویولت نمی‎تواند شانسی را که نصیبش شده است، باور کند. او مدت‌هاست دلش می‌خواهد این کار را انجام دهد و حالا... .

موش‌های پیشاهنگ در اردو

معرفی کتاب
«ویولت» از اینکه یک موش پیشاهنگ است، خوش‌حال و راضی است؛ اما وقتی خانم «پاپی» اعلام می‎کند که پیشاهنگ‌ها برای گرفتن نشان «اردو» باید به اردویی یک شبه بروند، همه‌چیز تغییر می‎کند. ویولت با طبیعت مشکل ندارد، بازی در پارک را دوست دارد و از باغ وحش خوشش می‎آید؛ ولی طبیعت وحشی کاملاً متفاوت است، جایی ترسناک و پرخطری است! فردا شب باید روی زمین سفت و سخت بخوابد. ویولت از این فکر به خود می‎لرزد. در این اردوی یک شبه چه اتفاق‌هایی رخ می‎دهد؟