Skip to main content

اژدهای زمین

معرفی کتاب
«دریک» پسر یک مزرعه‌دار است. او در حال کار روی زمین است که یکی از سربازان پادشاه سر می‌رسد و در یک چشم برهم زدن او را سوار اسبش می‌کند و با خود می‌برد. به کجا؟ این سوالی است که دریک هم جوابی برای آن ندارد... . او وارد قلعه شاه «رونالد» می‌شود و... . دریک خود را مقابل یک اژدها می‌بیند، اژدهایی که آتش از دهانش بیرون می‌آید... . او متوجه می‌شود که استاد اژدهاست و سنگ اژدهای جادویی او و سه نفر دیگر را انتخاب کرده است تا اژدهاها را آموزش بدهند. آیا دریک می‌تواند با اژدهایش ارتباط برقرار کند؟

من کی هستم؟

معرفی کتاب
«ناروال‌ها»‌ نوعی نهنگ دندان‌دار هستند که روی سرشان عاج بلند و پیچ‌خورده‌ای دارند. داستان کتاب درباره یک بچه ناروال، به اسم «کِلپ» است که در اعماق اقیانوس به دنیا می‌آید. او از همان ابتدا، متوجه می‌شود که با بقیه ناروال‌ها فرق دارد تا اینکه روزی جریان قوی آب او را با خودش می‌برد و... . کِلپ می‌فهمد که یک اسب تک‌شاخ است. در کنار اسب‌های تک‌شاخ خیلی به او خوش می‌گذرد؛ اما کلپ دلش برای دوستان ناروالش تنگ شده است و نمی‌تواند تصمیم بگیرد که کجا باشد.

الیوت، فیل خال‌خالی

معرفی کتاب
«الیوت» فیلی است که با بقیه خیلی فرق دارد. بدن او پر از خال‌های رنگی است و او خیلی کوچک است. این کوچک بودن، برایش مشکل‌ساز شده است. او نمی‌تواند در را باز کند، نمی‌تواند تاکسی بگیرد و حتی نمی‌تواند از داخل یخچال خوراکی بردارد. الیوت خیلی کیک فنجانی دوست دارد؛ اما در شیرینی‌فروشی هیچ‌کس او را نمی‌بیند و... . الیوت با موش کوچکی آشنا می‌شود که از الیوت هم کوچک‌تر است و... . حالا الیوت کیک فنجانی دارد و شاید یک چیز بهتر! شایان ذکر است که تصاویر کتاب همراه متن، داستان را روایت می‌کنند.

دارم از دست می‌‌روم!

معرفی کتاب
این داستان درباره پسر کوچولوی پنج‌ ساله‌ای است که متوجه می‌شود موهایش می‌ریزد، پوست پایش کنده شده، دندانش لق شده است و... . پسرک فکر می‎کند که در حال مرگ است؛ ولی او نمی‌خواهد بمیرد؛ چون تازه پنج سالش است. او فکر می‌کند که بعد از این چه بلایی سرش می‌آید و می‌خواهد چاره‌ای پیدا کند. او به ذهنش می‌رسد که... . وقتی پدر و مادر پسر کوچولو او را می‌بینند، علت این تغییرات را برایش توضیح می‌دهند.

دختری که بالا می‌رفت

معرفی کتاب
کتاب حاضر داستان دختری به نام «آنا» را روایت می‎کند که دوست دارد از همه‌چیز بالا برود. او از یخچال و کمد لباسش بالا می‎رود؛ ولی به زمین می‎افتد. پدر و مادرش به او می‌گویند که نباید از چیزی بالا برود. آنا تصمیم می‌گیرد جای مناسبی برای بالا رفتن پیدا کند. بنابراین، از درخت بالا می‎رود. آنا بار اول به زمین می‎‌خورد؛ اما دوباره امتحان می‌کند و این‌بار تا نوک درخت بالا می‌رود. پدر و مادر آنا سعی می‎کنند او را پایین بیاورند؛ ولی هر دو به زمین می‎افتند.

اراذل و اوباش: گوگولی‌ها انتقام می‌گیرند

معرفی کتاب
این کتاب از مجموعه «اراذل و اوباش»، به سبک «کمیک استریپ» نوشته شده است. در این قسمت، گرگ و دوستانش، مرغ‌های مرغداری را نجات می‌دهند و همه را متعجب می‌کنند. حالا آن‌ها می‌خواهند خوکچه‌های هندی را نجات دهند که قرار است، بولدزرها خانه‌هایشان را خراب کنند؛ اما ناگهان دکتر «مربا»، دانشمند خوکچه‌ها، آن‌ها را دستگیر می‌کند. چرا؟ چون مرغداری متعلق به دکتر مرباست و او می‌خواهد انتقام بگیرد. آیا گرگ و دوستانش می‌توانند جان سالم به در ببرند؟

اراذل و اوباش در لباس مبدل

معرفی کتاب
آقای گرگ که جرم‌های زیادی مرتکب شده است، مانند جعل هویت گوسفندها، ورود غیر مجاز به خانه پیرزن‌ها و... ، تصمیم گرفته است با دوستانش گروهی تشکیل دهند و کارهای خوب انجام دهندتا قهرمان باشند؛ اما دوستان او آقای مار و کوسه و جونده‌ای به نام آقای پیرانا هستند. آن‌ها همگی بسیار خطرناکند و کارهای بد زیادی کرده‌اند. آیا آقای گرگ و دوستانش می‌توانند از عهده کارهای خوب برآیند و قهرمان باشند؟

همه به مینی شک می‌کنند

معرفی کتاب
کتاب حاضر از مجموعه «ماجراهای مینی» است. تصاویر در این کتاب نقش مهمی دارند و به روایت داستان کمک می‌کنند. در این قسمت پسرهای مدرسه «مورتیس»، برادر «مینی»، همگی عکس فوتبالیست‌ها را جمع می‌کنند و فقط مورتیس بدشانسی آورده است. او از سوپر‌مارکت کلی کورن‌فلکس شانسی خریده و عکس برگردان فوتبالیست‌ها را برداشته و جعبه کورن‌فلکس را دور انداخته است؛ ولی از داخل همه آن‌ها، عکس تکراری یکی از فوتبالیست‌ها را درآورده است. «یو» یکی از دوستان مورتیس، آلبوم فوتبالش را به مدرسه می‌برد و با افتخار به همه نشان می‌دهد... . دو روز بعد آلبوم یو دزدیده می‌شود. چه کسی می‌تواند این کار را کرده باشد؟

مینی تولدش را جشن می‌گیرد

معرفی کتاب
روز تولد «مینی» نزدیک است و مادرش از او می‌پرسد که برای تولدش چه می‌خواهد... . مینی از مادرش می‌خواهد که یک جشن تولد مفصل بگیرد و تمام دوستانش را دعوت کند. مادر اجاز ه می‌دهد؛ اما مینی می‌تواند فقط هفت نفر از دوستانش را دعوت کند. مینی با کمک دوستش، «ماکسی»، هفت نفر را انتخاب کرده و برایشان کارت‌های دعوت آماده می‌کند. او تصمیم می‌گیرد کارت‌ها را در مدرسه به دوستانش بدهد؛ اما در مدرسه اتفاقاتی رخ می‎دهد که مینی حتی تصورش را هم نمی‌کند. او سردرگم است و نمی‌داند چه کار باید بکند.

مینی، دختر کدبانو

معرفی کتاب
کتاب حاضر از مجموعه «ماجراهای مینی» است که تصاویر آن نقش مهمی در روایت داستان دارند. مادر و مادربزرگ «مینی» به خرید می‌روند و... . بعد از چند ساعت، مینی و برادرش، «مورتیس»، خبردار می‌شوند که آن‌ها تصادف کرده‌اند و باید مدتی در بیمارستان باشند. پدر از بچه‌ها می‌خواهد در کارهای خانه به او کمک کنند تا در نبود مادر، نظم خانه به هم نریزد. مینی قول می‌دهد که این کار را انجام دهد؛ اما آیا مورتیس هم در کارهای خانه کمک می‌کند؟ آیا مینی می‌تواند با مورتیس شلخته کنار بیاید؟