دفتر خاطرات من و بابام این دفتر: ریحانه
معرفی کتاب
این کتاب از مجموعه «دفتر خاطرات من و بابام»، به روایت زندگی یکی از شهدای مدافع حرم اختصاص دارد که در آن گوشهای از سختیهای نبودن پدر در خانواده بیان میشود. «ریحانه» دختر کوچولویی است که پدرش با چند نامه خبر شهادت خود را به او میدهد. مادر ریحانه که متوجه دلتنگی دخترش شده است، از او میخواهد که هر روز یکی از نامههای پدرش را بخواند و پاسخ آن را در د فتر خاطراتش بنویسد. ریحانه در نامههایی که برای پدرش مینویسد، با او درد دل میکند و از او میخواهد که برایش دعا کند.
سوسکی
معرفی کتاب
کتاب حاضر از مجموعه کتابهای «قصههای کوچولوموچولو» است و هشت داستان کوتاه دارد. «جوجهتیغی»، «کدو تنبل»، «نردبان درختی» و «سوسکی» نام برخی از این داستانهاست. کمک کردن به دیگران، حفظ محیط زیست، شادی کردن، تلاش و کوشش برای رسیدن به هدف، از جمله مفاهیم موضوعی این داستانهاست. داستان «سوسکی»، درباره خانم سوسکی است که برای رفتن به عروسی، لباس میخواهد. او به سراغ دوستانش، قیچی و سوزن و قرقره میرود و آنها با کمک هم پیراهنی زیبا برای او میدوزند.
دفتر خاطرات من و بابام این دفتر: امیرعلی
معرفی کتاب
در این کتاب از مجموعه «دفتر خاطرات من و بابام»، در روایتی داستانی، اهداف شهیدان مدافع حرم، به کودکان توضیح داده میشود. «امیرعلی» که هفتساله است، در مدرسه با دوستانش دعوا میکند. مادر امیرعلی از مدیر مدرسه اجازه میگیرد و سه روز با امیرعلی بازی میکند. امیرعلی که از نداشتن پدر غمگین است، متوجه میشود که پدرش نقشه گنجی به مادرش داده است تا با یافتن رمز آن، کادوی تولد هفت سالگیاش را پیدا کند. او باید برای رمزگشایی نقشه به چهار پرسش پاسخ دهد.
از همه چیز باخبر است
معرفی کتاب
این کتاب درباره خداشناسی است و برای کودکان توضیح میدهد که خداوند بزرگ، همهجا هست و از همهچیز باخبر است. قاصدک در سفرش با موجودات مختلفی روبهرو میشود، موجودات کوچکی که گاهی دیده نمیشوند و قاصدک فکر میکند هیچکس به یاد آنها نیست؛ مثل کفشدوزکی که در باغچهای ، زیر برگی زندگی میکند یا عنکبوتی که در کوهستان در شکاف سنگی است یا... ؛ اما قاصدک در پایان سفرش متوجه میشود که خدای بزرگ و مهربان که این موجودات را آفریده است، از همه آنها خبر دارد و مراقبشان است.
همهچیز به دست اوست
معرفی کتاب
«نرگس کوچولو» از پروانه زیبایی که روی گلهای دامنش نشسته است، میپرسد چرا اینقدر خوشبوست. پروانه میگوید به این علت که روی گل یاس نشسته است. آنها با هم نزد گل یاس میروند و راز خوشبویی او را میپرسند. گل یاس میگوید به خاطر نوشیدن از آب زلال چشمه است. نرگس و پروانه نزد چشمه میروند و چشمه توضیح میدهد که به خاطر بارش باران است که اینقدر زلال است و... . در نهایت نرگس متوجه میشود همهچیز دست خداست. اوست که به خورشید نور و گرما داده است و اوست که به دریا میگوید بخار شو تا ابرها درست شوند و به باد میگوید ابرها را جابهجا کند و... .
همیشه او منظم است
معرفی کتاب
بچهخرگوشها و بچه میمونها و... در حال بازی هستند که میبینند خورشید آرام پشت کوه میرود. آنها غمگین میشوند؛ چون میخواهند همچنان به بازی کردن ادامه دهند. آنها تصمیم میگیرند بالای کوه بروند و از خورشید بخواهند که همان جا بماند. خورشیدخانم برای آنها توضیح میدهد که اگر همیشه آنجا بماند، شهرها و دشتها و سبزهزارهای دیگر در تاریکی میمانند و دیگر هیچ گیاهی رشد نمیکند و حیوانات نمیتوانند غذا پیدا کنند و... . بچهها متوجه میشوند که کار خورشیدخانم بسیار منظم است و باید به کارش ادامه دهد.
به یاد همه است
معرفی کتاب
این کتاب درباره خداشناسی است و به کودکان میآموزد که خدای مهربان به فکر همه موجودات است و هر یک را بنا به نیازهایی که دارند، آفریده است. میمونها دستهای بلندی دارند تا بتوانند به راحتی از درخت بالا بروند، زرافه گردن درازی دارد تا بتواند از برگهای شاخههای بالای درخت، تغذیه کند، تیغهای بدن خارپشت، او را از دشمنانش حفظ میکند، شاخهای تیز گوزن برای این است که از خود و فرزندانش دفاع کند و... .
آواز فرودل
معرفی کتاب
همه سگها «واقواق» میکنند، گربهها «میومیو» و پرندهها هم صداهای مختلفی دارند، مثل «جیکجیک»، «قارقار»، «کوکو» و... ؛ اما پرنده کوچک قهوهای نمیخواهد مثل بقیه آواز بخواند. او دلش آواز جدید و متفاوت میخواهد مثل «فورودل» یا «اسپرودل»؛ اما چند دقیقه بعد از خواندن این آواز جدید، آواز اشتباهی دیگری میخواند و چیزی نمیگذرد که همه پرندهها آوازشان را اشتباه میخوانند و دیگر سر و صداهای آن محله مثل قبل نیست.