Skip to main content

آدم بدها در عملیات انتقام از گلوله پشمالو

معرفی کتاب
ناشناسی با گروه آدم‌بدها تماس می‌گیرد و خبر می‌دهد که در جنگل، بولدوزرها می‌خواهند خانه‌های خوکچه‌های هندی را خراب کنند. آدم‌بدها آماده‌اند که جلوی این اتفاق را بگیرند. قرار است آقای کوسه لباس مبدل بپوشد و خود را شبیه خوکچه‌های هندی دربیاورد؛ سپس خود را جلوی بولدوزرها بیندازد تا حواس راننده‌ها پرت شود و بقیه گروه بتوانند نقشه‌شان را عملی کنند؛ اما «خوکچه هندی دانشمند دیوانه شرور» در حال انجام آزمایش است، آن هم دقیقاً با همان بولدوزرها و... .

آدم بدها در عملیات نجات سگ‌ها

معرفی کتاب
آدم بدها ترسناک و خطرناک هستند؛ اما می‌خواهند قهرمان باشند. آقای گرگ، آقای مار، آقای «پیرانا» و آقای کوسه، اعضای این گروه هستند که دوست دارند کارهای خوب انجام دهند. به پیشنهاد آقای کوسه، آن‌ها تصمیم می‌گیرند تا به افرادی که نیاز دارند، کمک کنند. در اولین مأموریتشان، آن‌ها می‌خواهند ۲۰۰ توله‌سگ‌ را نجات ‌دهند که پشت دیوارهای سنگی و میله‌های آهنی زندانی هستند و ۲۰ نگهبان از آن‌ها محافظت می‌کنند؛ اما آیا آن‌ها موفق می‌شوند؟

تابستان دیوانه

معرفی کتاب
این داستان خنده‌دار و ناراحت‌کننده سه دختر به نام‌های «دلفین» و «ونتا» و «فرن» است. دلفین یازده ساله برای دو خواهر کوچکش مثل یک مادر است؛ چون مادرشان، «سیسیل»، هفت سال پیش آن‌ها را ترک کرده است تا زندگی جدیدی را در «کالیفرنیا» آغاز کند. زمانی که این سه خواهر به «اکلند» کالیفرنیا سفر می‌کنند تا تابستان را در کنار مادرشان سپری کنند، درمی‌یابند که مادرشان اصلاً شبیه تصوراتشان نیست! در حالی که دخترها دوست دارند خوش بگذرانند، مادرشان آن‌ها را به کمپی تابستانه می‌فرستد که گروهی به نام «پلنگ‌های سیاه» آن را اداره می‎کنند. دخترها برخلاف انتظارشان چیزهای زیادی درباره خانواده و کشور و از همه مهم‌تر خودشان یاد می‌گیرند.

سنگ بکس

معرفی کتاب
«نُری» به مدرسه جادوی دولتی، به نام «دان‌ویدل» می‎رود. همه بچه‌ها جادوی معمولی ندارند، مثل نُری. مدرسه جدید برای حل این مشکل، کلاس دیگری راه می‎اندازد به نام کلاس «وارونه». بَکس یکی از بچه‎های این کلاس، بدون اینکه بخواهد، به تخته‌سنگ تبدیل می‎شود. تبدیلی‌های دیگر وقتی به شکل حیوان درمی‌آیند، ذهن انسانی‎شان نیز کار می‎کند؛ اما بکس این‌طور نیست و هیچ کنترلی ندارد. او چطور می‎تواند این مشکل را حل کند؟

حیوان ترکیبی

معرفی کتاب
فردا روز امتحان ورودی مدرسه «دانا» است. مدرسه دانا که یک مدرسه جادو است، کسی را قبول نمی‌کند، مگر اینکه استعدادهای شگفت‌آوری داشته باشد. «نُری» باید در این امتحان قبول شود؛ چون برادر و خواهرش آنجا درس می‌خوانند و پدرش مدیر آن است. او برای هیچ مدرسه دیگری امتحان نداده است. نُری سعی می‌کند تا خودش را به شکل بچه‌گربه دربیاورد. جادوی او قوی است؛ اما بعضی‌وقت‌ها چَپَکی عمل می‌کند. این‌بار او تبدیل به یک سگ‌گربه می‌شود! آیا نری در امتحان قبول می‌شود؟

وروجک تازه‌وارد

معرفی کتاب
زمانی که «اینگه» به جزیره کوچک «بُرنهُلم» در دانمارک می‌رسد تا با مادربزرگش زندگی کند، نمی‌داند چه توقعی باید داشته باشد. مادربزرگ خشک و جدی است و مردم جزیره عجیب و غریب‌اند. بچه‎ها باید فقط دیده شوند؛ اما صدایشان درنیاید. اهمیتی ندارد که اینگه چه‌قدر برای خوب بودن تلاش می‌کند، باز هم شیطنت راهش را به درون او پیدا می‌کنند. عکس‌العمل مادربزرگ و مردم جزیره در برابر این شیطنت‌ها چیست؟

یک شب فاصله

معرفی کتاب
خانواده «گرتا» که دوازده سال دارد، در یک شب از هم جدا می‌افتند. او با مادر و برادر بزرگ‌ترش، در نیمه شرقی آلمان باقی می‌مانند و پدر و برادر دوم گرتا به دنبال کار به آلمان غربی می‌روند؛ اما با ساخته شدن ناگهانی دیوار «برلین»، آن‌ها دیگر نمی‌توانند به خانه برگردند. گرتا می‌داند که نگاه کردن به دیوار و فکر کردن به آزادی خطرناک است؛ اما نمی‌تواند جلوی خودش را بگیرد... . پدر گرتا از او می‌خواهد تا از شرق دیوار به طرف برلین غربی تونل بزنند. آیا این کار ممکن است؟

لانه کاغذی

معرفی کتاب
«استیو» همیشه خواب‌های جالبی می‌بیند. شبی که زنبور نیشش می‌زند، دوباره خواب عجیبی می‌بیند. خوابی که باعث می‌شود حالش بهتر شود. او در خواب ملکه زنبورها را می‌بیند که درباره برادر تازه متولدشده‌اش صحبت می‌کند، برادری که با مرگ دست و پنجه نرم می‌کند. ملکه زنبورها به استیو می‌گوید که می‌تواند به نوزاد کمک کرده و مشکل ژنتیکی او را برطرف کند. استیو خوشحال و امیدوار است؛ اما نمی‌داند کی قرار است این کار انجام شود.

هفت چیز مهم

معرفی کتاب
در یکی از روزهای ماه نوامبر «آرتور اِووِنز» آجری را به طرف مرد آشغال‌جمع‌کنی، پرتاب می‌کند. شانس با آرتور یار است؛ چون آجر به شانه مر اصابت می‎کند و او نقش زمین می‌شود... . آرتور پس از سه هفته که در مرکز تأدیب نوجوانان می‎گذراند، به دادگاه می‎رود تا سرنوشتش مشخص شود. او اعتراف می‌کند که به خاطر کلاهی که مرد به سر داشته، او را با آجر زده است و بعد مشخص می‌شود که کلاه متعلق به پدر آرتور بوده که به تازگی فوت کرده است؛ اما آیا این تمام حقیقت است؟ یا دلایل دیگری نیز وجود دارد؟

لوبیای قهرمان

معرفی کتاب
هوای «کی‌وست» نیمه‌استوایی است و در آن خبری از دود و دم یا گرد و خاک نیست. کی‌وست یک منطقه گردشگری است که در حال حاضر دوران رکورد اقتصادی را می‌گذراند؛ اما «لوبیا» و گروهی از رفقایش می‌دانند که چطور از هر کاری پول دربیاورند؛ البته نه همیشه! کار پیدا نمی‌شود و هرکس به فکر خودش است و این یعنی درآوردن یک «سِنت» هم برای یک بچه کار سختی است. خوشبختانه لوبیا با بقیه فرق دارد؛ هرچند همه‌چیز طبق برنامه پیش نمی‎رود.