Skip to main content

نیکی و روز بارانی

معرفی کتاب
باران می‌بارد و «نیکی» و خواهر و برادرهایش نمی‎توانند بیرون بروند و بازی کنند. نیکی پیشنهاد می‌کند به کویر بروند. آنجا روشن و آفتابی است و هیچ‌وقت باران نمی‌بارد؛ اما ممکن است آنجا گم شوند. نیکی پیشنهاد کوهستان را می‎دهد؛ اما کوهستان شیرِ کوهی دارد و... . نیکی می‌گوید به جنگل بروند؛ اما آنجا هم... . حالا باران بند آمده است و خرگوش‌ها می‎توانند حسابی ماجراجویی کنند!

روزی که مولی پرواز کرد

معرفی کتاب
«مولی» دوست دارد به شهر بازی برود. آنجا همراه دوستانش خیلی خوش می‏‌گذرد. با هم به اتاق خنده می‎روند، سوار چرخ‌فلک می‎شوند، اسب‌‍سواری می‌‏کنند و نمایش عروسکی می‌‏بینند. راستی مولی یک سکه دارد و می‌‏تواند برای خودش و دوستانش بادکنک بخرد. او چندین بادکنک می‌خرد؛ ولی ناگهان از زمین بلند می‌شود و... . بادکنک‌ها مولی را با خود می‌‏برند. چه اتفاقی برای او می‌‏افتد؟

قرمز قرمز قرمز

معرفی کتاب
لاک‎پشت خیلی عجله دارد. او دنبال یک چیز قرمز است و وقت ندارد با کسی حرف بزند؛ اما چه چیز قرمزی؟ گل‎‌های رُز راکون؟ جوراب‌های بز؟ یا سقف خانه روباه؟ همه همسایه‎ها می‎خواهند بدانند. برای همین دنبالش راه می‎افتند. وقتی لاک‌پشت بالاخره می‏‌ایستد، هیچ‎چیز قرمزی وجود ندارد؛ اما ناگهان همه آن را می‌‏بینند، یک چیز قرمزِ قرمزِ قرمز!

چه فکر خوبی مولی!

معرفی کتاب
تمام روز «مولی» سعی می‎کند شعر بنویسد؛ اما چیزی به ذهنش نمی‌رسد. همه دوستان مولی به خانه او می‎آیند تا فکر کنند فردا که تولد لاکی است، چه هدیه‌ای به او بدهند. اول همه فکر می‏‌کنند که برای لاکی گل بکشند؛ اما این همه نقاشی گل به چه درد لاکی می‏‌خورد؟ بعد یک فکر خوب و تازه از راه می‎رسد! آن‌ها همه با هم کار می‏‌کنند و بهترین هدیه را برای دوستشان درست می‏‌کنند. هدیه‎ای خیلی مخصوص!

چستر

معرفی کتاب
نویسنده کتاب داستانِ موشی را روایت می‌کند که در خانه‌‏ای خارج از شهر زندگی می‌کند و روزی به سفر می‏‌رود و دیگر بازنمی‏‌گردد. بعد از مدتی، گربه‎ای به نام «چستر» در خانه موش ساکن می‌شود؛ اما موش همراه سگ بزرگی به خانه می‌‏آید؛ البته سگی که گیاهخوار است! قهرمان داستان، چستر، از روند داستان خوشش نمی‌‏آید و از نویسنده می‏‌خواهد که آن را تغییر دهد. نویسنده عصبانی است؛ ولی داستان را تغییر می‏‌دهد و... .

بازگشت چستر!

معرفی کتاب
این کتاب درباره گربه‌ای به نام «چستر» است که نویسنده به عنوان قهرمان داستانش انتخاب کرده است؛ اما چستر با نویسنده کنار نمی‎آید و برخلاف میل او رفتار می‏‌کند و به دلخواه خودش داستان را تغییر می‎دهد! چستر گربه‎ای غارنشین است که قرار است به زودی نسلش منقرض شود؛ چون دایناسوری او را می‎بلعد؛ اما چستر اجازه نمی‎دهد داستان این‌گونه پیش برود. او نظر دیگری دارد!

خرچنگ دست وپاچلفتی

معرفی کتاب
خرچنگ از چنگال‌های بزرگ و مزاحمش بدش می‎آید و آرزو می‏‌کند بازوهایی مثل هشت‌پا وعروس دریایی یا باله‌هایی مثل لاک‌پشت و ماهی داشته باشد و بتواند با بقیه بازی کند، بدون اینکه چیزی را خراب کند. روزی وسط بازی، هشت‌پا بین جلبک‌ها گیر می‌‏افتد. گره جلبک‎ها تنگ‌تر و تنگ‌تر می‎شود و هیچ‌کس نمی‎تواند کمکش کند. آیا خرچنگ می‏‌تواند کاری بکند؟

دو فسقلی

معرفی کتاب
«مهتا» سیب خوش‌رنگ و بویی از مادرش گرفت و به آن گاز زد و چقدر هم خوشمزه بود؛ اما ناگهان وسط سیب، سوراخی دید که از آن کرم کوچولویی بیرون آمد! کرم کوچولوعصبانی بود و فریاد می‌کشید که چرا مهتا خانه‎اش را خراب کرده است! اما مهتا صدای او را نمی‎شنید. دخترک مادرش را صدا کرد و کرم را نشانش داد و کرم همچنان داد و فریاد می‌‏کرد؛ اما هیچ‎کدام صدایش را نمی‎شنیدند! مادر با کارد، کرم کوچولو را با خانه‎اش از سیب جدا کرد و انداخت تو باغچه! کرم کوچولو درحالی‌که فریاد می‎زد، صدایی شنید... .

مرغ افتاد و مرد خروس غصه خورد

معرفی کتاب
خانم‌مرغه و آقا‌خروسه حسابی گرسنه بودند که صاحبِ خانه سفره‌اش را برای آن‌ها تکاند. خانم‌مرغه تند‌تند شروع کرد به خوردن که ناگهان تکه نان خشکی در گلویش گیر کرد و راه نفسش را بست و باعث شد که خانم مرغ روی زمین بیفتد! آقای خروس از غصه خاک بر سر و تاجش ریخت. آقا‌کلاغه که روی درخت حیاط لانه داشت، از غم آقا‌خروسه، پرهایش را کَند! برگ‌های درخت از غصه کلاغ ریخت و جوی آب...؛ اما وقتی صاحبِ خانه از ماجرا باخبر شد، با عجله آمد و... .

چتر سبز

معرفی کتاب
هنگامی‌که فیل با چترش زیر باران قدم می‌زند، جوجه‌تیغی از راه می‌رسد. جوجه‎تیغی فکر می‌‏کند چتر فیل، قایق اوست! فیل او را از اشتباه درمی‏‌آورد و می‏‌گوید هروقت بخواهد، می‏‌تواند از آن استفاده کند. بعد گربه و خرس و خرگوش پیر می‌آیند و... . همه آن‎ها اشتباه می‎کنند. چتر متعلق به فیل است؛ اما هرکدام از آن‎ها وسیله خودش را می‌‏خواهد و به آن احتیاج دارد. حالا چه اتفاقی رخ می‏‌دهد؟