گوزن و مهمانهایش
معرفی کتاب
این کتاب داستانی بیکلام دارد، داستانی که با کمک تصاویر روایت میشود. داستان ساده است و تصاویر آن، چنان گویاست که کودک میتواند قصه را دریابد. گوزن شاخهای بسیار بلندی دارد و با این شاخها به حیوانات دیگر کمک میکند. پیام داستان بخشش و کمک به دیگران است. شایان ذکر است که تعامل والدین کمک میکند تا کودک بینقصتر داستان را کشف کند و مفاهیم بیشتری از مضمون قصه دریابد.
زرافه و گردندراز
معرفی کتاب
این داستان بیکلام است و با تصاویر روایت میشود. داستان ساده، روایت خطی و تصاویر گویاست که کودک بتواند قصه را دریابد. تعامل والدین کمک میکند تا کودکان بهتر داستان را کشف کنند. این داستان درباره زرافهای است که به خاطر گردن درازش، مسخرهاش میکنند. زرافه دوست دارد جای حیوانات دیگر باشد؛ اما سرانجام متوجه میشود با همان گردن دراز میتواند مفید باشد. پیام داستان، اعتمادبهنفس و باور به داشتههاست.
مورچه ها و باران
معرفی کتاب
این داستان بیکلام است و به کمک تصاویر روایت میشود. هدف این داستانها، خلاقیت کودک، فهم داستان و مهارت انتقال مفاهیم است. کودکان پس از دریافت ماجرا، تلاش میکنند آنچه را که فهمیدهاند، تعریف کنند. این کوشش برای بازنمایی یافتههای ذهنی به صورت کلمات، باعث رشد ساختار مفهومی بیانی ذهن کودک میشود. این داستان درباره مورچههایی است که در باران، برای نجات یکی از اعضای گروه و بچهاش، با هم متحد میشوند و بر مشکل غلبه میکنند. پیام داستان اتحاد و همبستگی است.
میمونی و جوجه کوچک
معرفی کتاب
این کتاب از مجموعه قصههای بیکلام است. این داستانها برای کودکان چهار تا هفت سال تألیف شدهاند و دو هدف را دنبال میکنند. خلاقیت کودکان و مهارت انتقال مفهوم. گنجشک به میمون کمک میکند و خارهای کاکتوس را از بدنش بیرون میکشد. هنگامی که یکی از جوجههای گنجشک از بالای درخت میافتد، میمون او را به موقع میگیرد و از مرگ نجات میدهد. پیام داستان کمک به دیگران است.
طاووس و پرهای زیبا
معرفی کتاب
کتاب حاضر بیکلام است و داستان با تصاویر روایت میشود. داستان برای کودکان چهار تا هفت سال نوشته شده است و دو هدف را پیگیری میکند. اول خلاقیت و کشف داستان، دوم مهارت انتقال مفهوم و واژهیابی. این داستان درباره طاووسی است که پرهای زیبای خود را به دوستانش میدهد تا به آنها کمک کند. پیام داستان ایثار و بخشش است. تعامل والدین کمک میکند تا کودکان بهتر داستان را کشف کنند و مفاهیم بیشتری از آن دریابند.
بزن بریم با کوسهها شنا کنیم!
معرفی کتاب
«جرونیمو استیلتُن» سردبیر روزنامه معروف و محبوب «ماکاموشی»، جزیره جوندگان جسور، است. او عاشق کارش است؛ ولی تازگی سرش خیلی شلوغ شده است، بدون هیچ تفریح و خوشگذرانی! جرونیمو تصمیم میگیرد به سفری چند روزه برود؛ اما قبل از اینکه وارد بهترین آژانس مسافرتی شهر شود، صدای گوشخراش پسرعمویش را میشنود. او به جرونیمو، سفری را پیشنهاد میکند که... .
نبرد با گربههای راهزن
معرفی کتاب
«جرونیمو استیلتُن» سردبیر پر فروشترین روزنامه جزیره «ماکاموشی» است. او با چاپ دفتر تلفن، به دردسر بزرگی افتاده؛ چون تمام شمارهها اشتباه چاپ شده است. حالا همه موشها جلوی دفتر روزنامه جمع شدهاند و فریاد میکشند: «استیلتُن بیا بیرون!» در این وضعیت اسفناک، پسرعموی جرونیمو او را راضی میکند تا با هم به جستوجوی جزیره نقرهای بروند؛ اما کشتی گربههای راهزن به آنها حمله میکند و... .
خاطرات یک مارمولک
معرفی کتاب
درست لحظهای که مارمولککوچولو از تخم بیرون میآید، پرندهای مادرش را شکار میکند؛ اما در همین موقع شکارچی پرنده را با تیر میزند و پرنده و مارمولک به زمین میافتند. مارمولکِ مادر، خانه را گم کرده است و نمیتواند برگردد. بعد از چند ماه، مارمولک کوچولو بزرگ میشود و همراه پدرش به دنبال مادر میروند. آنها در این راه از «خرخاکی»، «جغد»، «مورچه» و «کرم خاکی» کمک میگیرند. آیا مارمولک کوچولو میتواند مادرش را پیدا کند و او را ببیند؟
ماهی سیاه کوچولو
معرفی کتاب
ماهی سیاه کوچولو با مادرش در جویباری زندگی میکند. آنها جای کوچکی برای رفت و آمد دارند. روزی ماهی کوچولو تصمیم میگیرد به جاهای دیگر برود و چیزهای جدیدی را کشف کند. ماهی سیاه با وجود مخالفت اطرافیانش، از آبشار پایین میرود و در برکهای پر آب با بچهقورباغه و خرچنگ و مارمولک آشنا میشود و سرانجام در مهلکهای میافتد که برای نجات از آن باید تمام شجاعتش را به کار بگیرد.
پدربزرگ باتجربه
معرفی کتاب
خروسی به نام آقا «خوشصدا»، همراه همسرش، «خاله مهربان»، در کلبه زیبایی زندگی میکنند و همهچیز روبهراه است تا اینکه آنها صاحب جوجهخروسی میشوند و نامش را «پیروز» میگذارند. آقای خوشصدا آرزو دارد پسرش بتواند مانند خودش و پدرش بخواند؛ اما پیروز فکر میکند بدون تمرین و به راحتی میتواند خواننده خوبی شود. بعد از مدتها، پیروز هنوز نمیتواند خوب بخواند! تا اینکه پدربزرگ از راه میرسد و تصمیم میگیرد به نوهاش کمک کند.