Skip to main content

خواب روباه: هفت قصه برای کودکان

معرفی کتاب
این کتاب از مجموعه سه‌جلدی «قصه‌های خوب ما»، حاوی هفت داستان از متون کهن است. «گرگ و چوپان»، «الاغ و بار نمک»، «شاه و پرنده» و «خواب روباه»، نام بعضی از این داستان‌هاست. در داستان «خواب روباه»، خربزه‎فروشی، بچه روباهی پیدا می‎کند و او را به خانه می‎برد. مرد از روباه به خوبی مراقبت می‌کند و روباه به خانه دل می‎بندد و خوشحال است که سرپناهی پیدا کرده است. روزی خربزه‌فروش، روباه را کنار بساطش می‎گذارد و سفارش می‎کند که مراقب خربزه‌ها و پول‌هایش باشد و خودش به دنبال کاری می‎رود. دزدی نزدیک می‌شود؛ ولی از روباه می‎ترسد. دزد گوشه‌ای می‌نشیند و شروع می‎کند به خمیازه کشیدن و... .

خنده کبک: هفت قصه برای کودکان

معرفی کتاب
کتاب حاضر از مجموعه سه‌جلدی «قصه‌های خوب ما»، شامل هفت قصه عامیانه از متون کهن است. «روباهی که دروغ گفت»، «باز و زاغ»، «ماهی و ماهی‌خوار» و «خنده کبک»، نام چهار داستان از این کتاب است. در داستان «خنده کبک»، روزی کبکی مورچه‌ای را می‎گیرد. مورچه از او خواهش می‎کند که اگر آزادش کند، او را به جایی پر از دانه‌های خوشمزه ببرد؛ ولی حرف‌هایش نتیجه‎ای ندارد. مورچه در آخرین دقایق زندگی‌اش به نادانی خویش می‌خندد، بلند هم می‌خندد. ناگهان... .

آواز بزغاله: هفت قصه برای کودکان

معرفی کتاب
این کتاب از مجموعه سه‌جلدی «قصه‌های خوب ما»، حاوی هفت قصه از متون کهن است. «آواز بزغاله»، «روباه و پنیر»، «گربه‌ای که شیر شد» و «فرار روباه» نام برخی از این داستان‌هاست. در داستان «آواز بزغاله»، بزغاله بازیگوش از گله جدا می‌شود و راه را گم می‎کند. او با گرگ بزرگی روبه‌رو می‌شود و... . بزغاله با زیرکی از گرگ می‌خواهد اجازه دهد که قبل از مرگ، برایش آواز بخواند. گرگ نادان آخرین خواسته بزغاله را می‎پذیرد و... .

شاد شاد در کنار هم

معرفی کتاب
مامان‌خرگوشه به خرید می‎رود و پسرش، «برایدِن» را با دو خواهرش، «مینی» و «میلی» تنها می‎گذارد. دوست برایدن، «لنا» به دیدنش آمده است؛ اما با مینی و میلی بازی می‎کند. دخترها از او می‎خواهند به آن‌ها ملحق شود؛ ولی به نظر برایدن، بازی آن‌ها لوس و بی‌مزه است. سرانجام برایدن با دو خواهرش دعوا می‎کند و دخترها از آنجا می‎روند. برایدن تنها و بی‎حوصله است تا اینکه سر و کله «بنی» گورکن، پیدا می‎شود و خبر می‎دهد که توفان بزرگی در راه است. برایدن می‎داند که خواهرانش از توفان می‎ترسند و با اینکه با آن‌ها قهر است، به سرعت می‎دود تا دخترها را پیدا کند و... .

قورررک!

معرفی کتاب
خانواده قورباغه در برکه‌ای زندگی می‌کنند و در کنار هم خوشحال هستند. روزی با بچه‌خوکی روبه‌رو می‌شوند که قورقور می‎کند! قورباغه‌ها عصبانی می‌شوند و فکر می‎کنند بچه‌خوک، آن‌ها را مسخره می‎کند؛ اما در پاسخ هر پرسشی، او فقط قورقور می‌کند. همه حیوانات جمع می‎شوند؛ ولی هیچ‎کس علت را نمی‎فهمد. آن‌ها نزد سوسک دانا می‎روند تا مشکل را حل کنند... . هنگامی که باز می‎گردند، خبری از خوک نیست. او کجا رفته است؟ و اصلاً چرا آمده بود؟

ببین چه‌قدر دوستت دارم در زمستان

معرفی کتاب
در یک روز برفی زمستان، «فندقک» که یک بچه خرگوش است، همراه پدرش، «بابافندقی»، به گردش می‎روند و مشغول بازی می‌شوند. بازی «هر چیزی متعلق به چیست؟» برگ متعلق به درخت است، تار مخصوص عنکبوت، پَر متعلق به پرنده است، آب مخصوص رودخانه و... . فندقک متعلق به پدرش است، موجود کوچکی که عزیزترین دارایی بابافندقی است.

ببین چه‌قدر دوستت دارم در پاییز

معرفی کتاب
در یک روز پاییزی، خرگوش پدر که «بابافندقی» نام دارد، همراه پسرش «فندقک»، به گردش می‎روند. فندقک به دنبال برگ‌هایی می‌دود که باد آن‌ها را به این‌طرف و آن‌طرف می‌برد. بابافندقی بالاخره خسته می‌شود و گوشه‌ای می‎نشیند. ناگهان باد یک جعبه قهوه‎ای بزرگ با خودش می‌آورد. فندقک داخل جعبه می‌شود و خودش را هیولای جعبه معرفی می‎کند. بابافندقی که تا به حال، حتی اسم هیولای جعبه‎ای هم به گوشش نخورده، به شدت می‎ترسد و... .

ببین چه‌قدر دوستت دارم در تابستان

معرفی کتاب
در یک روز تابستانی که همه‌جا رنگارنگ است، بچه‌خرگوشی به نام «فندقک»، همراه پدرش، «بابافندقی»، به کنار رودخانه می‎روند. آنجا رنگ‌های مختلفی وجود دارد؛ چند رنگ آبی، چند رنگ قرمز، چند رنگ زرد و... . بابافندقی، آبی آسمان را انتخاب می‎کند و فندقک قرمزِ تمشک را. بابافندقی از بین رنگ‌های متنوع قهوه‌ای، یک رنگ را بیشتر از همه دوست دارد و آن رنگ قهوه‌ای فندقک است؛ زیرا از نظر او، فندقک از همه زیباتر است.

ببین چه‌قدر دوستت دارم در بهار

معرفی کتاب
فصل بهار، فصل روییدن و رشد همه‌چیز است. بچه‌خرگوشی به نام «فندقک»، همراه پدرش، «بابافندقی»، به گشت و گذار می‎روند. آن‌ها یک نهال کوچک بلوط، یک قورباغه کوچولو، یک کرم پروانه پشمالو و لانه پرنده‎ای که پُر از تخم است، می‎بینند و بابافندقی توضیح می‎دهد که هرکدام به چه چیزی تبدیل می‎شوند. فندقک به این نتیجه می‎رسد که هیچ‌چیز همان‎طور که هست، نمی‎ماند. همه‌چیز تغییر می‎کند؛ حتی خودش! او نیز روزی به بابافندقی تبدیل می‌شود.

یک، دو، سه، چیلیک

معرفی کتاب
«قوربالو» بچه قورباغه‎ای است که می‎خواهد بداند در بچگی چه شکلی بوده است. مادرش عکسی را که به دیوار آویزان است، نشان می‎دهد؛ اما در آن عکس چندین بچه قورباغه است. قوربالو می‌خواهد بداند دقیقاً کدام‌یک از آن‌هاست. مادرش می‎گوید در بچگی شکل دیگری بوده است؛ اما چه شکلی؟ او به سراغ آقای عکاس می‎رود و عکسی را که برای کارت شنا گرفته است، می‌خواهد. آقای عکاس سرش شلوغ است و امروز و فردا می‎کند تا اینکه قوربالو ناامید می‎شود؛ اما ناگهان... .