Skip to main content

فرانکلین زود باش!

معرفی کتاب
«فرانکلین» خیلی از کارها را می‎تواند به تنهایی انجام دهد؛ اما خیلی کُند است، حتی از یک لاک‎پشت معمولی هم کُندتر. فرانکلین هیچ‌گاه سرِ وقت حاضر نمی‌شود! روزی می‎خواهد به خانه خرس برود؛ چون روز به‌خصوصی است و فرانکلین نباید دیر کند. خانه خرس اصلاً دور نیست؛ اما فرانکلین یک چیز غیرعادی می‎بیند! خرگوش در حال بالا و پایین پریدن است و از فرانکلین می‎خواهد تا با هم بازی کنند. خرگوش یادش نیست که فرانکلین خیلی آهسته راه می‎رود... . فرانکلین دوباره راه می‎افتد. این‌بار لای بوته‌ها، روباه را می‎بیند و... . آیا فرانکلین به موقع به خانه خرس می‌‏رسد؟

قانون‌های آبکی

معرفی کتاب
این کتاب درباره حفاظت از محیط زیست و مصرف آب است. ماهی قدبلند و دوستانش در برکه‌ای زندگی می‏‌کردند. برکه قانونی داشت که همه آن را رعایت می‌‏کردند. «در مصرف آب صرفه‌جویی کنید». برای ساکنان برکه خیلی مهم بود که برکه‌شان قشنگ‌ترین برکه دنیا باشد؛ اما روزی اتفاق عجیبی افتاد! آب برکه کم شد و ماهی قدبلند و دوستانش مجبور شدند قوانین جدیدی وضع کنند و کلاه ضدخفگی سرشان کنند. چندهفته بعد، اتفاق دیگری افتاد... . شایان ذکر است که این کتاب تصویری است و تصاویر همراه متن، داستان را روایت می‌‏کنند.

متهم ردیف اول، قونقورو

معرفی کتاب
در غروبی دل‌انگیز و تابستانی، خرس نوجوان دو و نیم ساله‌ای به نام «قونقورو»، تصمیم می‏‌گیرد به
خانه خاله «گوون‌گوی‌گولی‌« برود. قونقورو طبق نقشه‌ای که دارد راه می‎افتد و به جایی می‎رسد که باید یک درخت سرخدار ببیند؛ امابه جای آن یک خط سیاه می‎بیند. خرس تا به حال چینی چیزی ندیده است و با ترس به اطرافش نگاه می‏‌کند. او در همان حال، متوجه ماشین‌ها و آدم‌ها می‌شود و... . قونقورو برخلاف نصیحت مادرش وارد زندگی شهری می‌شود و اتفاقاتی را تجربه می‏‌کند که باعث می‎شود درنهایت به زندان بیفتد.

من شیر سیرک نیستم

معرفی کتاب
توله‌شیر از شیر بودنش راضی نیست! او دلش می‌خواهد مثل آدم‌ها راه برود، لباس بپوشد، رو به دوربین لبخند بزند و عکس بیندازد؛ اما... . این داستان بچه‌شیری است که به واسطه حضور انسان، در باغ وحش دچار چالش‌هایی در پذیرش هویت خود می‎شود و به سبب ارتباط با مأموران و بازدیدکنندگان، از خلق و خوی اصلی خود فاصله می‎گیرد. هدف از ارائه این داستان، طرح یکی از مهم‌ترین موضوعات مهارت‌های رفتاری و اجتماعی، «شناخت هویت فردی و خودآگاهی» است.

آلبوم عکس‌های گاندو تپله

معرفی کتاب
«گاندو تپله» یک تمساح پوزه‌کوتاه سیستان و بلوچستانی است که کنار رودخانه «باهوکلات» زندگی می‎‌کند. او صاحب دوربین عکاسی شده است. گاندو دوربین را برمی‌دارد و داخل رودخانه و خشکی عکس‌هایی می‌گیرد و درباره هریک از آن‌ها توضیحاتی می‎دهد. عکس او، زمانی‌که از آب خارج شده است، رویارویی‌اش با شکارچی دروغگو، داخل کامیون هندوانه، در زیستگاه هوبره و... .است.

باغ آدمیزاد

معرفی کتاب
این کتاب تصویری درباره حفاظت از محیط زیست و محیط طبیعی زندگی حیوانات است. در جنگل بچه‌پلنگ گم شده است! و پلنگِ مادر، سرِ روباه‌های نگهبان فریاد می‏‌زند که چرا مراقب او نبوده‎اند. از آن طرف، آدم‌ها بچه‌پلنگ را پیدا کرده و او را به باغ‌وحش برده اند. بچه‌پلنگ در قفس غمگین است از هجوم آدم‌ها و... . در جنگل حیوانات به دنبال راهی برای برگرداندن بچه‌پلنگ هستند. پلنگ مادر از حیوانات می‏‌خواهد که به آدم‌ها حمله کنند و آن‎ها را بخورند؛ اما وزیر نقشه دیگری دارد... .

روزی که موش کوچولو به دنیا آمد

معرفی کتاب
موش‌کوچولوی خاکستری آن‌قدر ریزه‌میزه بود که خواهرها و برادرهایش با او بازی نمی‎کردند. موش‌کوچولو هم سعی می‏‌کرد در کتابخانه خودش را سرگرم کند! روزی که هوا خیلی‌خوب بود، موش‌های خاکستری تصمیم گرفتند بیرون از خانه بازی کنند و موش‌کوچولو آن‌قدر اصرار کرد تا خواهرش دلش سوخت و قبول کرد که او هم همراه آن‌ها باشد؛ ولی فقط همین یک‎بار!... . بچه‌ها آن‌قدر سرگرم بازی شدند که متوجه نشدند هوا تاریک شد و آن‌ها خیلی از خانه دور شده‎اند. حالا باید چه کار کنند؟ فقط موش‌کوچولو راه‎حل را می‎داند!

موش کوچولو سوار کشتی می‌شود

معرفی کتاب
موش‌کوچولو آشپز کشتی شده و اولین‌باری است که سوار کشتی می‎شود. او از تکان‎های کشتی ترسیده و مرتب داد و فریاد می‎کند. خرگوش سعی می‎کند او را آرام کند؛ اما فایده‎ای ندارد. ناخداطوطی خودش به آشپزخانه می‏‌رود؛ اما موش‌کوچولو آن‌قدر ترسیده است که می‌‏خواهد از کشتی پیاده شود. ناخدا به او اجازه می‌‏دهد. موش وسایلش را جمع می‏‌کند و...؛ اما او نمی‌‏تواند وسط دریا پیاده شود، او شنا بلد نیست! ناخدا از خرگوش می‎خواهد استخر بادی را پر از آب کند و به موش شنا یاد بدهد و... .

موش کوچولو به قصر شیر می‌رود

معرفی کتاب
موش‌کوچولو برای دیدن پسرعمویش، «قهرمان»، راهی قصرِ شیر می‎شود. او می‎خواهد مانند پسرعمویش در قصر کار کند و زندگی راحتی داشته باشد؛ چون پیدا کردن غذا، به خصوص در فصل زمستان، بسیار سخت است. موش‌کوچولو همراه قهرمان، سینی پر از غذا را به اتاق سلطان می‌برد و ظرف سالاد را جلوی شیر می‎گذارد؛ ولی شیر فریاد می‏‌کشد که سالاد را با سس مخصوص شیر مگس می‎خواهد! و موش‌کوچولو با تعجب می‎پرسد: «شیر مگس؟ ». او نمی‎داند که در قصر هیچ‌کس اجازه سوال کردن ندارد. فقط باید بگوید: «چشم قربان»، «بله قربان» و... .

کارآگاه پادی در جنگل بلوط

معرفی کتاب
کارآگاه «پادی» تلفن همراهش را کنار تختش می‎گذارد تا به خواب زمستانی برود؛ اما ناگهان تلفن خانه به صدا درمی‎آید! رئیس کارآگاه، او را برای مأموریتی مهم و سّری احضار می‎کند. گزارش‌ها حاکی از این است که بیشتر درختان جنگل بلوط خشک و سنجاب‌ها ناپدید شده‎اند! محیط‌بان‌ها می‌گویند این اتفاق، کار گرازهای «ماشوان» است. پادی به سرعت حرکت می‎کند تا در نقش محیط‌بان مأموریت جدیدش را انجام دهد.