قالیچه پرنده
معرفی کتاب
قالیچه پرنده مهربان، هرکسی را به مقصد میرساند، بالای کوه، آن طرف دریا یا لابهلای درختها. وقتی قالیچه خسته میشود، روی دست باد یا در چمنزار میخوابد. قالیچه با پریدریایی دوست است و گاهی برای دیدن او به کنار دریا میرود. روزی هنگامیکه قالیچه در حال استراحت است، غول بزرگی روی او میپرد و میخواهد نزد پریدریایی برود! قالیچه به پرواز درمیآید؛ ولی بعد از مدتی، خسته میشود؛ اما غول اجازه استراحت به او نمیدهد. آنها سرانجام به دریا میرسند. غول چراغش را میخواهد؛ چون فکر میکند ممکن است کسی آن را پیدا کند و دوباره مالک غول شود؛ اما... .
دنیا پر از مورچه شده!
معرفی کتاب
بچهفیلی به نام «فیلفیلی» زیر درخت خوابیده است. وقتی بیدار میشود، میبیند همهجا پر از مورچه است. او فریاد میزند، فرار کنید! فرار کنید! دنیا پر از مورچه شده است! او برای دوستانش، «میمون»، «پنگالو» و «کربگدن»، ماجرا را تعریف میکند و از آنها میخواهد که با هم فرار کنند؛ اما آنها میگویند که فیلفیلی خواب دیده است و خبری از مورچه نیست و او را تنها میگذارند. حالا فیلفیلی غمگین و تنهاست. ناگهان مورچهای از گوشه چشم فیلفیلی میگوید، دنیا پر از مورچه نشده... .
دردونهخانم و جیرجیری
معرفی کتاب
«دُردونه» عروسک دخترکوچولو است و همهجا همراه دخترک میرود؛ حتی وقتی دخترکوچولو به مدرسه میرود، دردونه در کیف دخترک مینشیند و گاهیوقتها در جامیز دخترک دراز میکشد! روزی دردونه در جامیز به خواب میرود و وقتی بیدار میشود، میبیند مدرسه تعطیل شده و او جامانده است. دردونه از ناراحتی و تنهایی به گریه میافتد؛ اما ناگهان متوجه صدای «جیرجیر» میشود!
خرگوشک و عروسکش
معرفی کتاب
خرگوشک درحالیکه هویج میخورد، گریه میکند! مورچهها که به دنبال دانه هستند، دور او جمع میشوند و علت گریهاش را میپرسند و متوجه میشوند عروسک او گم شده است. مورچهها به دو دسته تقسیم میشوند و... . عروسک در چالهای افتاده است. دو گروه مورچه به هم ملحق میشوند و با کمک هم عروسک را بیرون میکشند و به خرگوشک میدهند. حالا خرگوش خوشحال است و میخندد.
من و دردسرهای بامزه: دانستان علوم ویژه پایه چهارم دبستان
معرفی کتاب
قصه یکی از راههای بیان مفاهیم علمی به زبان ساده و جذاب است. در قصههای این مجموعۀ چند جلدی، مخاطب با مفاهیم علوم کتاب درسی علوم پایۀ چهارم دبستان آشنا میشود. مخاطبان این کتاب به طور غیرمستقیم مفاهیم علوم را مطابق بودجهبندی کتاب درسی میآموزند. در فهرست مطالب کتاب، هر فصل برای مطالعه در ماه خاصی پیشنهاد داده شده است تا مطابق آموزههای کتاب درسی پیش برود.
هیچکس را در دنیا به اندازه تو دوست ندارم
معرفی کتاب
صبح شده است و مامانخرگوشه به پسرش، «برایدن» میگوید که باید بیدار شود. برایدن نمیخواهد هر روز صبح سبیلهایش را بشوید و اسباببازیهایش را جمع کند. برای همین تصمیم میگیرد برود و با دوستانش زندگی کند. با «میسی» موشه، «بنی» گورکنه و... . خواهران برایدن خیلی ناراحت هستند؛ اما مامانخرگوشه مطمئن است که او برمیگردد. در خانه میسیموشه، بچهموشها هیچوقت اسباببازیهایشان را جمع نمیکنند و برایدن میترسد زمین بخورد. خانه بنیگورکنه، بوی عجیبی میدهد؛ چون آنها هیچوقت خودشان را نمیشویند. برایدن آنجا هم نمیتواند زندگی کند. در خانه... .
قورباغه و آواز پرنده
معرفی کتاب
در یک روز زیبای پاییزی، خوک مشغول چیدن سیب است که قورباغه سر میرسد. او چیزی پیدا کرده است و میخواهد به خوک نشان دهد. توکا روی زمین افتاده و تکان نمیخورد. خوک فکر میکند توکا خوابیده است. همانموقع اردک میآید و فکر میکند توکا بیمار است؛ اما وقتی خرگوش صحرایی او را میبیند، متوجه میشود که توکا مرده است! آنها توکا را به خاک میسپارند، توکایی که همه عمرش را برای آنها آواز میخواند. در راه خانه، همه آنها ساکت هستند تا اینکه صدایی میشنوند، توکایی آواز میخواند! زندگی شگفتانگیز است!
قورباغه دوست پیدا میکند
معرفی کتاب
در یک روز پاییزیِ زیبا، قورباغه خرس کوچولویی پیدا میکند و تصمیم میگیرد آن را به خانه ببرد. خرگوش صحرایی خرسکوچولو را به دقت نگاه میکند و متوجه میشود که فقط یک خرس عروسکی است؛ اما قورباغه خرس را به خانهاش میبرد. خرسکوچولو نمیتواند حرف بزند؛ ولی تا میتواند میخورد! قورباغه مرتب برای او قصه میخواند، آنها با هم فوتبال بازی میکنند و غروبها نقاشی میکشند تا اینکه بعد از مدتها، خرس حرف زدن را یاد میگیرد. همه از بودن او خوشحال هستند تا روزی که خرس تصمیم میگیرد آنجا را ترک کند!
قورباغه و گنج
معرفی کتاب
قورباغه با خرس کوچولو میروند تا گنج پیدا کنند. قورباغه زمین را میکَند و میکَند و مطمئن است که به گنج میرسد. کَندن زمین کار سختی است؛ ولی قورباغه همچنان ادامه میدهد و وقتی خسته میشود، بیل را به خرس میدهد. حالا نوبت اوست؛ اما خرس کوچولو نمیتواند به سرعت این کار را انجام دهد. بنابراین، قورباغه دوباره شروع میکند تا اینکه ناگهان خرس کوچولو درون گودال میافتد که قورباغه هم ته آن است. حالا هر دو گیر افتادهاند! چطور باید از گودال بالا بیایند؟
پیکو، جادوگر کوچک
معرفی کتاب
«پیکو» جادوگر کوچکی است، آنقدر کوچک که زیر دانه شنی، کنار گرد و خاکهای پشت ساقه علفی زندگی میکند. پیکو برای اینکه بداند چقدر قدرت دارد، پرواز میکند و وارد فکر سگی میشود که همیشه در زنجیر است و به او میگوید زنجیرش را پاره کند و سگ این کار را انجام میدهد. بعد از آن وارد مغز خرسی میشود که هر روز مجبور است در میدان شهر برقصد. پیکو خرس را وادار میکند در برابر صاحب بدجنسش بایستد. پیکو دیگر مطمئن است که یک جادوگر واقعی است. حالا میخواهد در سر پسربچهای فرو رود و ببیند میتواند به او توانایی و شجاعت بدهد تا در برابر پادشاه ستمگر کشور بایستد و او را به زانو درآورد؟