تلی، دختری با موهای بلند بلند بلند
معرفی کتاب
«تلی» نام قهرمان این داستان است که همراه پدر و مادر هواشناسش، در خانهای نزدیک ابرها زندگی میکند. پدر و مادر تلی در خلال آزمایشهای هواشناسی، به تدریج درگیر غبار و آلودگی هوا میشوند؛ اما نمیتوانند کاری برای رفع آن انجام دهند. پس از مدتی، آنها مجبور میشوند به مأموریت هواشناسی یک ماهه بروند. تلی که دختری خیالپرداز است، در تصورش با غولی آشنا میشود و همراه او به سیرکی میرود و... . هدف این داستان، آموزش مفهوم ترس و راههای مبارزه با آن و تقویت حس شجاعت در کودکان است.
سر من لانه گنجشکهاست
معرفی کتاب
داستان این کتاب کودکان را با دلایل تعامل انسان با طبیعت آشنا میکند. داستان از زبان یک کودک روایت میشود. این روایت، داستان پدربزرگی است که به دلیل مستأجرهای متفاوتی که دارد، از واگذاری خانه قدیمیاش به بنگاه خودداری میکند. این تصمیم باعث بروز مشکلات مالی در خانواده میشود و در همین نقطه است که روابط عاطفی نوه و پدربزرگ آغاز میشود.
قهرمان جزیره لگوریسه
معرفی کتاب
«امید» زیر تختخوابش سرزمینی عجیب به نام «لگورسیه» را کشف میکند! در تقویم این جزیره هر هفت روز هفته، جشن برگزار میشود! اهالی آن در روز، ۴۸ جشن مختلف برگزار میکنند؛ به گونهای که گاهی برای کارهای دیگر فرصت ندارند و... . حالا امید اجازه رفت و آمد به چنین جزیرهای را پیدا کرده است. وقتی امید برای اولینبار، مردم این جزیره را زیر تختش میبیند، برایش تعریف میکنند که چطور یکبار از دست روباتها فرار کردهاند. آنها میخواهند کسی مراقب جزیره باشد تا روباتها دوباره حمله نکنند و امید میپذیرد که قهرمان آنها شود.
مامانم گم شده!
معرفی کتاب
«کریتر» با مادر و خواهر و برادرش به مرکز خرید میرود. آنجا آنقدر شلوغ است که کریتر نمیتواند جلوی چشمش را ببیند. برای همین مادرش از او میخواهد تا از کنارش تکان نخورد. وسط شلوغی کریتر متوجه میشود که بند کفشش باز شده است. او خم میشود تا آن را ببندد؛ اما وقتی بلند میشود، خبری از مادرش نیست! او درحالیکه مادرش را گم کرده است، با شجاعت به مغازه اسباب بازی فروشی میرود و از خانم فروشنده کمک میخواهد.
بوق نزن، سوت بزن!
معرفی کتاب
دربعدازظهری شلوغ و پرسروصدا، بلبل روی شاخهای مینشیند و آواز میخواند؛ اما صدای خودش را نمیشنود! و بعد ناگهان متوجه سروصدای زیاد اطرافش میشود! او فکر میکند حتماً آوازش گم شده است! بلبل از موتورسوار میخواهد به جای بوق زدن، از سوت استفاده کند و با او به دنبال آوازش بگردد. آنها به فروشنده دورهگرد میرسند. بلبل از فروشنده میخواهد که به جای داد و فریاد، از آهنگی آرام استفاده کند و همراه آنها برود تا آوازش را پیدا کنند. آنها به راننده میرسند و بلبل از او میخواهد به جای این همه بلندگو، از گوشی استفاده کند و راننده هم با آنها همراه میشود تا اینکه... .
راز آدم فضایی
معرفی کتاب
در این کتاب تصویری، داستان زبالههایی روایت میشود که میتوانند بازیافت شوند. بچهها در محلهشان شخصی را میبینند که مانند آدمفضاییها لباس پوشیده است و مرتب دور و بر سطلهای زباله میچرخد! بچهها او را دنبال کرده و به قول خودشان، سفینهاش را پیدا میکنند؛ اما وقتی به داخل سفینه سرک میکشند، آدم فضایی آنها را میبیند و... . آدم فضایی از زبالههای خشک و بازیافتی، برای بچهها هدایایی درست میکند! هدیههای فضایی! حالا بچهها هم برای او از همین مواد هدیه میسازند!
بالش پرنده
معرفی کتاب
این کتاب تصویری، داستان پرندههایی را روایت میکند که به دست شکارچیان، کشته میشوند. پدرِ پسرک، شکارچی است و هرروز پرندههای زیادی شکار میکند! و مادر در خانه سوپ بلدرچین درست میکند که پسرک خیلی دوست دارد. شبهنگام که پسرک به خواب میرود، پرهای درون بالش بیرون میآیند و تبدیل به پرندههای کشته شده میشوند و به پسرک و پدر و مادر حمله میکنند و... .
قشنگترین لباس دنیا
معرفی کتاب
مادربزرگ در خانه سالمندان زندگی میکرد. روزی به شهر رفت و تا ظهر به دنبال نخ و کامواهای رنگی گشت و موقع برگشت، به قشنگترین لباس دنیا فکر کرد. مادربزرگ فکر کرد قشنگترین لباس دنیا شاید لباسی ساده با یقه خرگوشی و دامن چیندار باشد یا لباسی با آستین حلقهای و پاپیونی بزرگ؛ اما نه! قشنگترین لباس باید جور دیگری باشد! مادربزرگ تمام هفته را سخت کار کرد و عید نزدیک شد. او لباس را همراه نامهای را برای نوهاش پست کرد. در نامه نوشته بود... . شایان ذکر است که کتاب تصویری است و بخشی از داستان را تصاویر روایت میکنند.
یکی مثل من
معرفی کتاب
داستان حاضر درباره حفاظت از محیط زیست و یوزپلنگهای ایرانی است. بچهپلنگ با مادرش به گردش میرود که ناگهان مادرش با ماشین تصادف میکند، درحالیکه تابلوی وجود پلنگ در منطقه، کنار جاده نصب شده است! او همهجا را میگردد، شاید مادرش را پیدا کند. او تشنه، گرسنه، خسته و خیلی ترسیده است. وقتی بچهپلنگ در گوشهای به خواب میرود، شخصی او را به دام میاندازد؛ اما محیطبان، او را دستگیر میکند و بچهپلنگ را با خود به منطقه حفاظت شده میبرد. او آنجا یکی مثل خودش را میبیند!
شتره و بار سنگینش
معرفی کتاب
شتری به همراه دوستش، الاغ، بار نمکی را به جایی میبردند، الاغ به دلیل سنگینی بار، به شتر پیشنهاد کرد که در رودخانه بنشیند تا مقداری از نمکها در آب حل شود و بارش سبکتر شود. شتر نپذیرفت؛ اما الاغ با راهنمایی خرگوشی که در همان حوالی با آنها آشنا شده بود، با بارش در آب نشست و... . این داستان نکته مهمی را به کودکان یادآوری میکند و آن اینکه با تقلب کردن و زیرپا گذاشتن وجدان و صداقت کاری نمیتوان به نتیجه مطلوب رسید!