Skip to main content

دالی موشه، من اینجام

معرفی کتاب
این کتاب پلاستیکی است و کودک می‎تواند آن را به حمام ببرد. این شعر درباره پسرکوچولویی است که می‎خواهد به حمام برود و آب‌بازی کند. او اسباب‌بازی‌هایش را هم با خود می‎برد و حسابی بازی می‏‌کند. سرانجام خودش را هم با صابون می‎شوید. حالا تمام بدنش کَفی است؛ اما کَف‌ها با آب از بین می‌‏روند. حالا پسرک تمیزِ تمیز است.

عروسکم کثیفه

معرفی کتاب
کتاب حاضر از جنس پلاستیک است و کودک می‎تواند آن را با خود به حمام ببرد. در این شعر، عروسک دخترکوچولو کثیف شده است. دخترک او را با خود به حمام می‏‌برد و با لیف و صابون، بدن و دست و صورت عروسک را می‎شوید و او را در حوله می‎پیچد؛ اما چرا چشم‌های عروسک بسته شده؟ چه اتفاقی افتاده است؟

چه‌قد قشنگه لاک‌پشت

معرفی کتاب
این کتاب پلاستیکی است و کودک می‎تواند آن را با خود به حمام ببرد. این شعر درباره لاک‌پشت است. لاک‌ او محکم است، مثل سنگ! وقتی می‎ترسد، در لاکش پنهان می‎شود و وقتی کثیف می‎شود، آرام‌آرام به سمت دریا می‎رود. لاک‌پشت آب‌بازی را دوست دارد و همین‌طور زیر آفتاب خوابیدن بعد از شنا را.

ما دوتایی داداشیم

معرفی کتاب
این کتاب پلاستیکی است و کودک می‎تواند آن را به حمام ببرد. در این داستان که در قالب شعر روایت می‎شود، دو برادر کوچولو با هم به حمام می‎روند و کلی آب‎بازی می‎کنند و بعد حسابی خودشان را می‌شویند. مادر برایشان حوله می‎آورد و حالا دو پسر کوچولو تمیز و عزیز مادر هستند.

چه چنگی داره خرچنگ

معرفی کتاب
کتاب حاضر از جنس پلاستیک است و کودک می‎تواند آن را به حمام ببرد. در این شعر، پسر کوچولو کنار ساحل است. او خرچنگی می‎بیند و فکر می‎کند که ممکن است او را گاز بگیرد؛ اما خرچنگ بی‌آزار است و آهسته روی شِن و ماسه راه می‎رود؛ ولی پاهایش کثیف شده است! آب دریا کف دارد! و وقتی خرچنگ وارد آب می‎شود، پاهایش تمیز می‌شوند.

اردک نازی نازی

معرفی کتاب
این کتاب از جنس پلاستیک است و کودک می‎تواند آن را با خود به حمام ببرد. شعر درباره اردک کوچولویی است که می‎خواهد آب‌بازی کند. اردک توی آب می‎پرد و خیس می‎شود؛ اما کم‌کم تمام پرهایش تمیز می‎شوند و بعد درحالی‌که روی آب نشسته است... .

ماهی من چه ماهه

معرفی کتاب
این کتاب پلاستیکی است و کودک می‎تواند آن را به حمام ببرد. در این شعر، دختر کوچولو یک ماهی دارد که خیلی دوستش دارد؛ اما آب تُنگ کثیف شده است و همین‌طور دُم ماهی. دخترک در تُنگ ماهی آب خنک می‎ریزد. ماهی با آب سرد دوش می‏‌گیرد و دوباره رنگ دُمش طلایی می‌شود!

شما یک دماغ زرد ندیدید؟

معرفی کتاب
این داستان درباره مرد بسیار تنبلی است که از صبح تا شب، فقط می‎خورد و می‎خوابد تا اینکه روزی چشم‌هایش از جایشان بیرون می‌آیند و تصمیم می‎گیرند با هم بروند و دنیا را ببینند! گوش‌ها هم از جای خودشان کنده می‎شوند و با هم می‎روند تا صداهای قشنگ دنیا را بشنوند! دست و پاها هم. چند ساعت بعد، پشه‌ای لُپ او را نیش می‎زند؛ ولی او چشم ندارد تا ببیند و دست که پشه را بزند. او می‎خواهد از جایش بلند شود؛ اما پا ندارد. مرد تنبل خیلی پشیمان است و می‎خواهد به دنبال چشم‌هایش برود؛ اما بدون پا چطور می‎تواند این کار را انجام دهد؟

سنگ قرمز کوچولو

معرفی کتاب
یک روز خاله‌سوسکه، سنگ کوچکی پیدا می‎کند که مثل انار قرمز است! او سنگ را نزد خیاط‌باشی می‌برد تا آن را به پیراهنش بدوزد؛ اما خیاط‌باشی نمی‎تواند این کار را بکند؛ چون سنگ سوراخ ندارد. خاله‎سوسکه سنگ را نزد کفاش می‎برد؛ اما کفاش هم نمی‎تواند سنگ را به کفش بچسباند؛ چون سنگ باید دوتا باشد تا اینکه زرگرباشی از سنگ قرمز، یک انگشتر زیبا برای خاله‌سوسکه درست می‎کند.

ماه‌پیشونی

معرفی کتاب
مادرِ دختر کوچولو سال‌ها پیش از دنیا رفته بود و پدرش با زنی ازدواج کرده بود که دختری به سن دخترک داشت. دخترها به هم قول دادند که خواهرهای خوبی برای هم باشند. روزی که دوخواهر گوسفندها را به صحرا برده و مشغول پشم‌ریسی بودند، تندبادی وزید و دوک پشم‌ریسی را به چاه انداخت. دو خواهر داخل چاه رفتند تا دوک را بیاورند؛ اما... .