هندونه قلقلهزن
معرفی کتاب
مادربزرگ خیلی کوچولو و لاغر است. روزی او به مهمانی دخترش دعوت میشود. مادربزرگ در خانهاش را قفل میکند و راه میافتد؛ اما در راه گرگ بزرگی را میبیند که میخواهد او را بخورد. مادربزرگ برای گرگ توضیح میدهد که خیلی لاغر است و اگر او اجازه بدهد، به خانه دخترش برود و خوب بخورد و چاق شود و موقع برگشت، گرگ او را بخورد. آیا گرگ گول میخورد و حرف مادربزرگ را قبول میکند؟
دوست
معرفی کتاب
موش سبز کوچولو خیلی غمگین است. او هیچ دوستی ندارد که بغلش کند و با او صحبت کند. موش سبز تصمیم میگیرد برای خودش دوستی پیدا کند. او از ملخ که سبز است میخواهد که با هم دوست باشند؛ اما ملخ نمیپذیرد. موش از قورباغه و آفتابپرست هم تقاضای دوستی میکند؛ ولی هیچکدام قبول نمیکنند. آیا موش سبز میتواند برای خودش دوستی پیدا کند؟
گاوها خواب چی میبینند؟
معرفی کتاب
گاوهای مزرعه قطاری را که هر روز و هر شب از آنجا عبور میکند، تماشا میکنند و آن را خیلی دوست دارند. روزی هر چه منتظر میشوند، قطار نمیآید. گاوها حسابی کلافه شدهاند و حوصلهشان سر رفته است تا اینکه گاو تازهواردی به علفزار آنها میآید و از علفزاری بسیار زیبا و رویایی برای آنها میگوید. آنها همه با هم میروند تا آن علفزار را ببینند و... . صبح روز بعد مزرعهدار به سختی میتواند گاوها را بیدار کند!
فندق
معرفی کتاب
موش سبز یک فندق کوچولو پیدا میکند؛ اما نمیتواند آن را به تنهایی بشکند. او از لاکپشت کمک میخواهد؛ اما فندق شکسته نمیشود. دوستان موش یکی پس از دیگری به کمک او میآیند؛ خرگوش، گورخر، شیر و حتی فیل! همه آنها با هم نیز نمیتوانند فندق را بشکنند تا اینکه فندق تکانی میخورد و کرم ابریشم از آن بیرون میآید و... .
الفی دایناسور میکارد
معرفی کتاب
"امروز مادر "الفی" او را به باغچه میبرد تا با هم دانه بکارند. الفی اصلا از این کار خوشش نمیآید. برای همین دانه ها را میریزد روی زمین و به خانه برمیگردد. مدتی بعد که از پنجره به بیرون نگاه میکند با صحنهای عجیب مواجه میشود. یک جنگل پر از دایناسور. اما چرا هیچ چیز جور در نمیآید؟ جنگل که یک شبه رشد نمیکند. دایناسورها هم از بین رفتهاند. اینجا چه خبر است؟
ایستگاه آخر
معرفی کتاب
هر یکشنبه بعد از کلیسا، "چارلی" و مادربزرگش سوار اتوبوسی میشوند و تا پایین شهر میروند. چارلی برایش سوال پیش میآید که چرا آنها مثل دوستش ماشین ندارند؟ چرا او نمیتواند مثل دو پسری که در انتهای اتوبوس هدفون در گوششان است، آهنگ گوش دهد؟ چرا آنها باید همیشه بعد از کلیسا انقدر راه طی کنند تا به آنجا برسند؟ راستی مقصدشان کجاست؟ مادربزرگ همیشه جوابهای خوبی برای چارلی دارد. جوابهایی که به چارلی کمک میکند در تمام اتفاقات، فقط زیباییها را تشخیص دهد و ببیند.
یوزی و خالخالی
معرفی کتاب
آشنایی با تغییرات طبیعت و فصلها از آموزشهای اولیه برای کودکان است. در این کتاب کودکان داستان یوزی را میخوانند که در فصل زمستان برای خود و جفتش به دنبال غذا میگردد اما تنها چیزی که میتواند شکار کند یک کبک است. در پایان نیز هر دو یوز دلشان برای کبک میسوزد و آن را آزاد میکنند.در این جلد فصل زمستان و حال و هوای آن توصیف میشود. این مجموعه چهار جلدی توجه خاصی به گونههای در حال انقراض ایران دارد.