ماهک و سیاهک
معرفی کتاب
آشنایی با تغییرات طبیعت و تفاوت فصلها از آموزشهای اولیه برای کودکان است. در این کتاب کودک میتواند حال و هوای فصلهای مختلف و تغییرات طبیعت را ببیند و در پایان به بهار و عید برسد. این داستان اشارهای به ترس حیوانات از انسانها نیز دارد. داستان بچهخرسی است که زیادی به محل زندگی انسانها نزدیک شده و حالا مادر و خواهرش نگران او هستند.
گورخر گمشده
معرفی کتاب
آشنایی با تغییرات طبیعت و تفاوت فصلها از آموزشهای اولیه برای کودکان است. در این کتاب کودکان با حال و هوای فصل تابستان آشنا میشوند. گورخری کوچک به نام "کولان" گم شده است و تمام صحرا را به دنبال گلهاش میگردد. در پایان با گلهای دیگر از گورخرها آشنا میشود که شبیه او نیستند اما همهشان گورخر هستند. این مجموعه چهار جلدی توجه خاصی به گونههای در حال انقراض ایران دارد.
سبزه خانم
معرفی کتاب
"سبزه خانم" نشسته بود روی سفره هفت سین و منتظر بقیه سینها بود. گاو گرسنه از راه رسید. تا سبزه خانم را دید گفت من گشنمه! غذایم میشوی؟ سبزه خانم که حال گاو را دید قبول کرد و رفت توی شکمش. آنجا تاریک بود. کمکم که سبزه خانم توانست دور و برش را ببیند خیلی تعجب کرد. تمام سینها در شکم گاو جمع شده بودند. آنها میتوانستند همانجا سفره را برپا کنند. گاو گرسنه حالا سیر شده بود و از آمدن عید خوشحال بود.
موی کجکی
معرفی کتاب
"موی کجکی" روی سر دخترک بود. تمام موهای دخترک صاف بودند و همین یک رشته مو کج. میآمد تا بچسبد روی پیشانیاش. یک روز شانه به موی کجکی گفت: اگر صاف نشوی با قیچی میبرمت. مو کجکی که ناراحت شده بود گفت: اصلا خودم میروم. او رفت و رفت تا به یک کله کچل رسید. به او گفت میتوانم همینجا بمانم؟ کله بیمو با خوشحالی او را پذیرفت و تا صبح در آینه به موی کجکیاش نگاه کرد.
غاغالی بزغاله
معرفی کتاب
بزغاله کوچولو در حال بازی کردن روی چمنهاست که در چالهای میافتد. او از چاله میخواهد که از آنجا برود. چاله قبول میکند؛ اما نمیداند کجا برود. بزغاله کوچولو اطرافش را نگاه میکند و درختی را میبیند که روی زمین افتاده است. او از چاله میخواهد نزد درخت برود. چاله به درخت نزدیک میشود و درخت خودش را در چاله میکارد. بزغاله هم برای درخت آب میبرد.
فسقلی و کیک گنده
معرفی کتاب
سیب کوچولو در یخچال زندگی میکند و آنجا را خیلی دوست دارد؛ اما روزی از خواب بیدار میشود و میبیند که او را روی یک کیک بزرگ گذاشتهاند. سیب کوچولو دلش میخواهد به یخچال برگردد؛ اما کیک او را محکم گرفته است و سیب نمیتواند تکان بخورد. سرانجام سیب کوچولو فکری میکند و کیک را قلقلک میدهد. کیک بزرگ میخندد و سیب کوچولو او را بیشتر قلقلک میدهد و... .