قصهپیرزنی که دلش میخواست تمیزترین خانه دنیا را داشته باشد
معرفی کتاب
این داستان پیرزنی است که در روستایی زندگی میکند. او بسیار تمیز است و همیشه در حال نظافت؛ اما هر چه تلاش میکند و خانهاش را آب و جارو میکند، باز هم در خانهاش گرد و خاک هست. روزی پیرمردی در گذر از روستای پیرزن، مهمان او میشود و با دیدن غصه پیرزن، او را راهنمایی میکند تا بتواند تمیزترین خانه روستا را داشته باشد.
حقیقت و مرد دانا
معرفی کتاب
داستان درباره پسرکی است که به دنبال حقیقت میگردد. او از همه میپرسد که حقیقت چیست و هر کس به او پاسخی میدهد؛ اما پسرک قانع نمیشود. او به راه میافتد و همه جا به دنبال مرد دانایی است که حقیقت را نشانش بدهد. پسرک از آبادیهای بسیاری عبور میکند و آدمهای زیادی را میبیند و چیزهای زیادی یاد میگیرد. سالها میگذرد، او به مرد جوانی تبدیل میشود؛ اما هنوز مرد دانا را نیافته است.
بازیافت بامزه!
معرفی کتاب
بازیافت زبالهها از موضوعاتی است که در زندگی مدرن و صنعتی امروزی بر آن تأکید میشود. کتاب حاضر از مجموعۀ «کتابهای سبز» داستانی کودکانه با شخصیتهای حیوانات را با همین موضوع به تصویر میکشد. شخصیتهای داستان هر کدام بازیافت یکی از مواد قابل استفادۀ مجدد را برعهدهمیگیرند و در طول داستان کودک را با چگونگی بازیافت و مواد قابل بازیافت آشنا میکنند. مخاطب در نهایت با سه دسته مواد بازیافتی و رنگ مخصوص هر کدام آشنا میشود.
مراد هفتساله مراد
معرفی کتاب
«مراد» پسری بود که بعد از هفت سال انتظارِ پدر و مادر و پدربزرگ و مادربزرگش به دنیا آمد. آنها سعی میکردند، همهچیز را برای او فراهم کنند، از شیر مرغ تا جان آدمیزاد. بدینترتیب مراد به پسری لوس و از خودراضی تبدیل شد. او هیچ کاری نمیکرد؛ حتی راه هم نمیرفت؛ چون پدربزرگش او را روی شانههایش میگذاشت و به همهجا میبرد. بعد از هفت سال، مراد به مدرسه رفت و در آنجا اتفاقاتی رخ داد که باعث شد او غرور و تکبر خود را کنار بگذارد.
اربابها
معرفی کتاب
داستان این کتاب درباره نظام فئودالی و اربابانی است که برای سود بیشتر، از رعایا کار کشیدند و آزار و اذیت فراوانی را به آنان روا داشتند. ارباب از «مرادعلی» میخواهد که خواهرش را به خانه او بفرستد تا در آنجا کار کند. مرادعلی رضایت نمیدهد و اعتراض میکند. در برابر این اعتراض باران مشت و لگد بر سر و صورتش میبارد و در اصطبل زندانی میشود. او از اصطبل فرار میکند و راهی روستای شریف آباد میشود تا... .
بهترین اردوی کوهستانی
معرفی کتاب
«نیما» و «شایان» همراه پدرانشان به اردو میروند. در طول راه به بچهها خیلی خوش میگذرد. سرانجام به جایی میرسند که باید پیاده ادامه دهند. نیما و شایان از دیدن مناظر بسیار لذت میبرند و یاد میگیرند که طبیعت همانطور که زیباست، خطرناک هم هست و باید مراقب همه چیز باشند. در ادامه راه آنها متوجه میشوند که نقشه را جا گذاشتهاند و مسیر را اشتباه رفتهاند و... .
تولد رزی
معرفی کتاب
«رُزی» با کارتهای دعوت صورتیرنگ، همه دوستانش را به جشن تولدش دعوت میکند. «یاسی» خودش برای رزی هدیهای زیبا درست میکند و خیلی خوشحال است که به این جشن دعوت شده است. در جشن یکی از عروسکهای رزی خراب میشود و رزی فکر میکند یاسی این کار را کرده است. یاسی آنقدر ناراحت میشود که بدون خداحافظی از آنجا میرود و... .
آیا من بزرگ شدهام؟
معرفی کتاب
پدر و مادر «رامین» کارمند هستند. مادر هر روز قبل از اینکه به محل کارش برود، رامین را به مدرسه میرساند؛ ولی رامین دوست دارد تنهایی به مدرسه برود و مثل «پویا»، دوستش، با اتوبوس به خانه بازگردد. سر کلاس پویا به رامین میگوید که میخواهد چند ماهی قرمز بخرد و به او پیشنهاد میکند که با هم بروند. رامین دلش میخواهد ؛ اما مردد است و... .
گنج سینا
معرفی کتاب
«سینا» همیشه به جای درس خواندن، کتاب داستان میخواند و خیالپردازی میکند و در مدرسه نمرههای خوبی نمیگیرد. «علی» و «پویا»، دوستان سینا، بچههای زرنگی هستند و همیشه نمرههای خوبی میگیرند و تشویق میشوند. برگه امتحانی سینا به دست آقای همسایه میافتد و سینا نگران است که هر لحظه ممکن است آقای همسایه موضوع را به پدرش بگوید.