Skip to main content

عاشقتم کانگوروی آبی!

معرفی کتاب
«لی‌لی» یک کانگوری آبی داشت که هرشب او را محکم در آغوش می‌گرفت و به خواب می‎رفت. او هرشب به کانگورو می‎گفت که عاشقش است و کانگورو به سرعت خوابش می‌برد. روزی عمه لی‌لی برایش یک خرس قهوه‌ای ‎آورد، خرس پشمالو و گرم و نرم بود. آن شب لی‌لی در رختخواب، خرس قهوه‌ای را در آغوش گرفت و ‎گفت که چقدر عاشق خرس قهوه‎ای است و عاشق کانگوروی آبی! آن شب کانگورو نتوانست به راحتی بخوابد. هفته بعد دوست مادر لی‌لی برای او یک خرگوش زرد کتانی آورد. شب‌، هنگام خواب، لی‌لی خرگوش را محکم در آغوشش فشرد و گفت عاشق خرگوش، عاشق خرس و عاشق کانگوری آبی است. آن شب کانگوری آبی به سختی خوابید. چند روز بعد ... .

بابا‌بزرگ سبز من

معرفی کتاب
کودکی زندگی پدربزرگش را روایت می‏‌کند. پدربزرگ سال‌ها پیش، قبل از تلویزیون و کامپیوتر و تلفن همراه به دنیا می‏‌آید. او در مزرعه با خرگوش‌ها و ذرت‌ها و هویج‌ها بزرگ می‎شود و وقتی کلاس چهارم است آبله‌مرغان می‏‌گیرد. پدربزرگ مجبور می‌‏شود مدتی در خانه بماند و برای همین قصه‌های زیادی درباره جادوگران، باغ‌های اسرارآمیز و لوکوموتیوی کوچک می‌خواند. پدربزرگ آرزو دارد باغبان شود؛ اما مجبور است به جنگ برود و... . پدربزرگ بعد از جنگ ازدواج می‏‌کند و سال‌ها بعد نوه‎های زیادی دوروبرش را می‏‌گیرد. حالا پدربزرگ بعضی چیزها را فراموش می‏‌کند، مثل کلاه حصیری مورد علاقه‌اش را!

سیرک ادب و نزاکت

معرفی کتاب
«نینا» شش سال دارد. او بیشتر وقت‌ها عصبانی است و حاضرجوابی می‎کند، مدام نِق می‎زند و لجبازی می‏‌کند. مادر نینا ناراحت است. او دلش می‎خواهد دخترش با ادب باشد و مدام به او تذکر می‏‌دهد؛ اما نینا اصلاً برایش مهم نیست. او از خانه بیرون می‎رود تا بازی کند که ناگهان صدایی از سوراخی در درخت می‎شنود. او با کنجکاوی داخل سوراخ را نگاه می‌‏کند. آنجا سیرکی در حال اجرا است! مدیر سیرک، آقای «لطفاً، ممنون»، نینا را به سیرک دعوت می‎کند. آن‌ها در سیرک ادب و نزاکت را تمرین می‏‌کنند.

این منم گاندی

معرفی کتاب
«گاندی» مردی جوان هندی بود. او در روزگار خود می‎دید که چطور دولتمردان بریتانا با مردم کشورش ناعادلانه رفتار می‎کنند. گاندی راهی خارق‌العاده برای مبارزه پیدا کرد؛ اعتراض در کمال آرامش و صلح. او از آفریقای جنوبی به هندوستان رفت؛ جایی که در آن انقلابی بدون خشونت را رهبری و کشورش را از زیر بار قوانین بریتانایی آزاد کرد. گاندی اگرچه آرام و خونسرد بود، توانست همه‌چیز را در هندوستان تغییر دهد و بعدها بر جنبش‌های حقوق اجتماعی سرتاسر دنیا تأثیر بگذارد.

این منم هلن‌کلر

معرفی کتاب
«هلن کلر» در کودکی، بیماری نادری گرفت که باعث نابینایی و ناشنوایی او شد. از آن به بعد، ارتباط برقرارکردن با دنیای بیرون و اطرافیان برای هلن تقریباً ناممکن شد؛ اما وقتی شش‌ساله بود، با فردی آشنا شد که زندگی‌اش را برای همیشه تغییر داد، معلمش، «آن سالیوان». با کمک‌های او، هلن یاد گرفت چطور با زبان اشاره صحبت کند و خط بریل بخواند. او که حالا توانسته بود خودش را به دیگران ثابت کند، در بزرگسالی به فعال اجتماعی تبدیل شد و مردم را به جنگ با ناتوانی‌ها و دیگر مشکلات تشویق ‎کرد.

این منم آلبرت اینشتین

معرفی کتاب
«آلبرت انیشتین» از همان کودکی کارهایش را به روشی خارق‌العاده انجام می‎داد. او به جای فکر کردن به کمک کلمه‌ها، به وسیله تصاویر فکر می‎کرد و این روش ویژه فکر کردنش به او کمک کرد تا مفاهیم بزرگی را مثل ساختار موسیقی یا اینکه چرا قطب‌نماها همیشه به سمت شمال هستند، درک کند و کم‌کم در تلاش برای کشف رازهای هستی برآید. بقیه مردم او را فقط یک خیالباف می‎دیدند؛ اما انیشتین به خاطر کنجکاوی و شیوه خاص تفکرش، توانست به یکی از بزرگ‌ترین دانشمندان جهان تبدیل شود.

جایی که ما هستیم

معرفی کتاب
منظومۀ ‌شمسی ما یکی از تریلیون منظومۀ دنیاست و ما در یکی از سیارات این منظومه، به نام «زمین» زندگی می‎کنیم. این سیاره از دوبخش خشکی و دریا تشکیل شده است. در کنار این‌ دو آسمان هم هست که خیلی پیچیده است، ازجمله کهکشان راه شیری که شامل میلیاردها ستاره و سیاره دیگر می‎شود. روی زمین آدم‌ها زندگی می‎کنند که شکل و اندازه و رنگ‌های مختلفی دارند. روی زمین حیوانات هم هستند. آن‌ها از آدم‌ها هم متنوع‌ترند. زمین به نظر بزرگ می‎آید؛ ولی ما هم خیلی زیاد هستیم، همه‌چیز به اندازه کافی برای همه هست، پس مهربان باش.

تالاپ ترسناک

معرفی کتاب
خرگوش‌ها کنار دریاچه، هویج و کیک شکلاتی می‎خورند و سیب بزرگ قرمز روی شاخه درخت بلند، تاب می‎خورد. سیب با نسیم خم و راست می‎شود. ناگهان صدای تالاپ ترسناکی می‎آید و خرگوش‌ها همه با هم فرار می‎کنند. خرگوش‌ها در حال دویدن به روباه می‏‌گویند که باید فرار کند و روباه با آن‌ها همراه می‎شود و... . میمون، گربه، ببر، خفاش و... با عجله در حال بیرون رفتن از جنگل هستند که به خرس قهوه‎ای بزرگ می‎رسند. خرس روی صندلی‌اش نشسته و از آفتاب لذت می‎برد. او فکر نمی‎کند چیزی وجود داشته باشد که از آن بترسد؛ اما... .

بهترین دوست من

معرفی کتاب
روزی خرگوش تخم‌مرغی پیدا می‌کند و آن را به خانه می‎برد. خرگوش پاپیونی مثل پاپیون خودش برای تخم‌مرغ درست کرده و غذایش را هم با او تقسیم می‎کند و از آن به بعد، آن‌ها همه‌جا با هم هستند و از همه‌چیز با هم لذت می‌برند. خرگوش همیشه مراقب تخم‌مرغ است که نشکند و او را خیلی دوست دارد. روزی مادر تخم‎مرغ او را پیدا می‏‌کند و با خود می‎برد و خرگوش تنها می‌شود. بدون تخم‌مرغ هیچ‌چیز مثل قبل نیست. خرگوش ناراحت و غمگین است تا اینکه... .

دکتر دسوتو

معرفی کتاب
دکتر «دسوتو»، یک موش دندان‌پزشک است و بیمارهای زیادی دارد. حیواناتی مثل موش کور و سنجاب روی صندلی معمولی دندان‌پزشکی می‎نشینند و حیوانات بزرگ‌تر روی زمین و دکتر از نردبان بالا می‎رود و روی دندان آن‌ها کار می‏‌کند. دکتر دسوتو گربه‌ها و حیوانات خطرناک را به هیچ‌وجه قبول نمی‌کند؛ حتی بی‌آزارترین آن‌ها را. روزی روباه خوش‌لباسی به مطب می‌آید که از درد اشک می‎ریزد. دکتر اول او را نمی‎پذیرد؛ اما وقتی ناله روباه را می‎بیند، او را قبول می‏‌کند و دل به دریا می‎زند... .